?حضرت آیت الله خامنهای پیش از ظهر امروز پس از کاشت نهال، در سخنانی روز و مراسم درختکاری را رسمی مبارک در سراسر کشور دانستند و با اشاره به اهمیت و برکات گیاهان، جنگلها و مراتع در حفظ هوا و آب، زیبا و تماشایی کردن فضای زندگی و تولید محصولات مفید برای بشر، خطاب به مسئولان تأکید کردند: مسئولان باید مانع از بین رفتن درختان موجود در شهرها شوند.
?ایشان افزودند: در تهران، باغها و باغستانهایی وجود دارد که برخی به دنبال دستاندازی به آنها هستند اما باید جلوی این کار که ضربه به زندگی و آسایش شهری است، گرفته شود.
?رهبر انقلاب اسلامی مسئولان دستگاههای مربوط از جمله وزارتخانههای جهاد کشاورزی و نیرو را به جدی گرفتن مسئله آبخیزداری در خصوص کاشت درخت و فضای سبز توصیه کردند و گفتند: اجرای این سیاست میتواند از عواملی باشد که مانع بروز ریزگردها و سیلابها شود. ۹۶/۱۲/۱۵
hamenei_ir@
?امسال، دیگر دومین سالی است که حضرت آیتالله خامنهای در روز درختکاری، نهال میوه میکارند. ایشان امسال نهالهای انجیر و زردآلو، و سال گذشته سیب و گیلاس کاشتند.
?رهبر انقلاب سال گذشته دلیل کاشت نهال میوه را اینگونه توضیح دادند و اشاره کردند: «یک نفری در این یادداشتهای مردمی که برای من هر روز میآید، به من نوشته بود که چرا درخت میوه نمیکارید؟ لذا امسال درخت میوه کاشتیم؛ یکی سیب? است و یکی هم گیلاس?».
?ایشان سال گذشته درباره اهمیت درختان میوه در کشور و غلط بودن واردات میوه خارجی تاکید کرده و افزوده بودند: «درخت میوهدار، این امتیاز را هم دارد که میوهی لذیذِ مخصوص ایران را به مردم میدهد. انواع میوههای ما که خیلی هم متنوّع است، با امثال خودش در کشورهای دیگر تفاوت دارد؛ آنطور که برای من نقل کردند، میوههای ما شیرینتر، خوشطعمتر، آبدارتر و مطلوبتر است؛ گرچه حالا شنیدم که متأسّفانه میوه هم وارد میشود؛ جزو کارهای غلط، یکی وارد کردن میوه است که جز در موارد ضرورت و در حدّ ضرورت، مسئولین بایستی جلوی این کار را بگیرند.»
?حضرت آیتالله خامنهای از دوره ریاست جمهوری تاکنون هرسال برنامه درختکاری داشتهاند و همواره شعار « هر ایرانی یک درخت» در بیانات ایشان مورد تاکید بوده است.
khamenei_ir@
? بیانات حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اساتید و نخبگان دانشگاه صنعتی شریف که سال گذشته انجام شده بود، ظهر امروز در همایشی در دانشگاه صنعتی شریف، منتشر شد.
?رهبرانقلاب: مسئله علم را جدّی بگیرید. تلاش علمی در دانشگاه نبایستی متوقّف بشود. این مدالها، علاوه بر ارزش مادّی، ارزش معنوی هم دارد. لذا من این هدیه شما رامفتخرانه میپذیرم امّا بعد آنها را به خود شما برمیگردانم. دلم میخواهد که شما این نمادها را در خانه و محلّ کارتان نگه دارید.
?اگر تعهّد دینی و انقلابی نباشد، پیشرفت علمی به تنهایی یک کشور را خوشبخت نمیکند. اگر بخواهیم کشور، ملّت، جامعه بشری به سعادت برسد، راهش این است که آرمانهای دینی و الهی را برتر از همه آرمانها قرار بدهیم؛ این در اقتصاد،کار علمی، ادارهی کشور، گزینش مدیران کشوری و در حرکت فکری خود ما هم باید اثر بگذارد.
?حوادث گوناگون، انسان را دچار تغییرات فکری میکند؛ گاهی انحرافها و زاویهها خیلی ریز شروع میشود، لکن وقتی ادامه پیدا میکند، این فاصله از خطّ مستقیم و اصلی مدام زیاد میشود. آن کسانی که توانستند کارهای بزرگ را در این مملکت انجام بدهند که یکی از آنها مسئلهی انقلاب و یکی مسئلهی دفاع مقدّس است ناشی از ایستادگی و ثبات بوده. آنهایی که یک روز اینجوریاند، یک روز آنجوریاند، تلوتلو میخورند، به تعبیر امیرالمؤمنین مثل یک شتری که بارش را روی پشتش سست بستهاند و همینطور که راه میرود این بار از اینطرف میافتد یا از آنطرف میافتد؛ طبعاً نمیتواند مستقیم راه برود؛ از این باید ترسید و پرهیز کرد.
?جنبش دانشجویی را دوجور میشود معنا کرد: یکی به این معنا که انسان علیه همهی آرمانها حرف بزند و شعار بدهد و مشت گره کند؛ یکی اینکه در خدمت آرمانها حرکت بکند: حرکت جوانانه و جهادانه. در علم هم باید جهادی عمل کرد. ۹۵/۱۰/۱۳
khamenei_ir@
◼️ ️سالروز وفات مادر علمدار کربلا حضرت ابالفضل العباس سلام الله علیهما تسلیت باد
⚫️ بعد از این دیگر مرا با لقب «امّ البنین» نخوانید
?این زن بزرگوار (امّ البنین) در کربلا نبود. در مدینه برایش خبر آمد که چهار پسر تو در خدمت حسین بن علی علیه السلام شهید شدند. برای این پسرها ندبه و گریه میکرد.
?گاهی سر راه عراق و گاهی در بقیع مینشست و ندبههای جانسوزی میکرد. زنها هم دور او جمع میشدند. مروان حکم که حاکم مدینه بود، با آنهمه دشمنی و قساوت گاهی به آنجا میآمد و میایستاد و میگریست. از جمله ندبههایش این است:
?ای زنان! من از شما یک تقاضا دارم و آن این است که بعد از این مرا با لقب امّ البنین نخوانید (چون امّ البنین یعنی مادر پسران، مادر شیرپسران)، دیگر مرا به این اسم نخوانید. وقتی شما مرا به این اسم میخوانید، به یاد فرزندان شجاعم میافتم و دلم آتش میگیرد. زمانی من امّ البنین بودم ولی اکنون امّ البنین و مادر پسران نیستم.
? استاد مطهری٬ حماسۀ حسینی، ج۱، ص۲۲۹-۲۲۸
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
motahari_ir@
??اهمیت و فضیلت بسیار بالای نماز جمعه پيامبر صلي الله عليه و آله: آيا شما را از اهل بهشت آگاه نسازم؟ [اهل بهشت] كسى است كه گرما و سرماى شديد و گِل و لاى، او را از شركت در نماز جمعه باز ندارد.
كنز العمّال، ح 21085.
پيامبر صلي الله عليه و آله : هر كس از سَرِ ايمان و براى رسيدن به ثواب الهى به نماز جمعه برود ، اعمال خود را از سرگيرد [يعنى تمام گناهانش آمرزيده شده است] .
كتاب من لايحضره الفقيه ، ج 1 ، ص 427
Howzehir@
به همت مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان یزد، دومین جشنواره کتاب یار صبح امروز 9 اسفند 1396 در محل مرکز مدیریت برگزار شد.
در این مراسم حجت الاسلام کارگر رئیس مرکز مدیریت حوزه های علمیه خواهران استان به بیان مطالب درباره مطالعه و کتاب خوانی پرداخته و به داشتن برنامه ریزی در زندگی تآکید نمودند.
در ادامه حجت الاسلام مظفر سالاری، نویسنده و پژوهشگر برتر استان یزد مطالبی را ایراد نمودند.
ایشان که نویسنده کتاب های: رویای نیمه شب، قایق راندن به اقیانوس ، گشایش داستان و … هستند در مورد اهمیت کتاب فرمودند: اهمیت کتاب همین بس که معجزه پیامبر گرامی اسلام (ص) کتاب آسمانی قرآن است. و برای داستان نویسان همین بس که یک سوم قرآن داستان و بیان سرگذشت ها است. و خداوند در قرآن برای داستان 12 ویژگی بیان نموده است.
ایشان تاکید کردند که هر طلبه باید کتاب « من و کتاب» که مجموعه سخنان مقام معظم رهبری درباره کتاب و مطالعه کردن است را، بخواند.
ایشان همچنین بیان کردند: برای داشتن مطالعه موفق باید برنامه ریزی داشته باشیم.
در پایان از برگزیدگان استانی و مدرسه ای مسابقه سیر مطالعاتی تابستان و پاییز 1396 تقدیر به عمل آمد.
مرثیه ای در وصف حال امیرالمومنین علی علیه السلام که برای اولین بار در شب شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و هنگام غسل متوجه صورت سیلی خورده و پهلوی شکسته خانم فاطمه سلام الله علیها می شوند:
بلبلِ داغ نشین، رفت بَرِ همسرِ خود رفت تا مرحله ى غسلِ گلِ پرپرِ خود بنِشانَد به دو بالِ ملك الموت، گُلی، که رسولش لقبش داد به او مادرِ خود رفت پاک تر از پاک ترین ها شویَد در شبَش آب زنَد بر گلِ نیلوفرِ خود آنطرف زینب کبری، حسنین، غرق در اشک، بیقرار از غمِ هجرِ فاطمه، مادرِ خود و علی بود که فرمود نشاید که چنین، گریه بر زنده ترین قدسیه ی در برِ خود تا حجاب از رخِ زهرا بگشود گریه سر داد سرِ همسرِ خود كه علی، صورتِ سیلی زده ی فاطمه دید آن کبودی كه نهان كرد برِ همسر ِخود پرده از پهلوی بشکسته برافتاد و علی بعدِ پرواز گشود رازِ گلِ اطهرِ خود مخفی از دیده ی حیدر شده دردِ فاطمه تا که اثبات کند عاشقیِ محشرِ خود
?تقدیم به ساحت مقدس آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
roshangarii @
? ایام فاطمیه زمان مناسبی است تا به کمک آن بتوانید اتفاقات مربوط به شهادت بانوي بزرگ اسلام و شخصیت ايشان را به خوبی در ذهن کودک خود تثبیت كنید.
✅آموزش غیر مستقیم تلاش كنید دست به دامان آموزش مستقیم و صریح نشوید. اجازه بدهید کودکانتان سوال هایشان را طرح کنند و به سراغ شما بیایند. اما چگونه؟! شما میتوانید در این ایام و به مناسبت روزهای شهادت حضرت زهرا س با نصب یک پرچم مشکی در گوشهای از منزلتان، ذهن بچهها را جهت دهی کنید. حتی میتوانید درباره محل نصب پرچم از آنها مشورت بگیرید یا در حین نصب از کمکهای آنها استفاده کنید. با اين كار شما بچه ها كنجكاو مي شوند و به سرعت وارد مرحله سوال و پرسش از شما می شوند.
✅داستان بگویید بهتر است اتفاقات مربوط به ایام فاطمیه را از زاویه دید بچهها برايشان تعریف کنید. به عنوان مثال میتوانید داستان را این طور تعریف کنید که دو پسر کوچک و دو خواهرشان در خانهای کوچک زندگی میکردند، یک روز صدای فریاد شنیدند و بوی دود… احتیاجی نیست وارد جزییات سخت واقعه شوید یک داستان کوتاه دو یا سه خطی میتواند مفاهیم پایه مد نظر شما را به ذهن کودک منتقل کند.
✅حلوا با طعم بازی نذری دادن و عطراگین شدن فضای خانه با پخت نذری از دیگر عوامل تاثیرگذار در خاطر کودک است. بچهها شیفته آرد بازی هستند. به سن و سال خاصی هم ربط ندارد. الک کردن آرد حلوای نذری را به فرزندانتان بسپارید. مطمئن باشید بیشتر از شما برای این کار انرژی صرف ميكنند. قسمت مورد علاقه بعدی برای بچهها تزیین حلوا است. ظرفهای تقریبا سرد شده حلوا را به آنها بسپارید و حساسیت به خرج ندهید، نتیجه زیبا و کودکانه خواهد شد. اجازه بدهید بچهها نذری ها را خودشان به دست همسایهها برسانند. این بازخورد خوب هنگام تحویل دادن نذری، تاثیر به سزایی در ترغیب آنها برای ادامه این فعالیتها دارد.
❣️ عضویت در ریحانه??
بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی(۲۹بهمن۱۳۹۶) به مناسبت سالروز قیام بیستونهم بهمن ۱۳۵۶ مردم تبریز (۱)
بسم الله الرّحمن الرّحیم و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّةالله فی الارضین و لعنةالله علی اعدائهم اجمعین. خیلی خوشآمدید برادران عزیز و خواهران عزیز؛ یکی از برجستهترین روزها و مراسمی که این حسینیّه به خود میبیند، روزی است که شما عزیزان از آذربایجان، از تبریز تشریف میآورید اینجا؛ روز بیستونهم بهمن هر سال. آذربایجان برجسته است، مردم آن برجستهاند، حوادث آن برجسته است، راه و روش مردم عزیز تبریز و آذربایجان همیشه ایجاد ابتکار و راههای نو و حوادث شگفتانگیز است. رحمت خدا بر شما، لطف خدا پایدار برای شما. یک جمله بهمناسبت تقارن این ایّام با ایّام شهادت فاطمهی زهرا، صدّیقهی کبرا (سلام الله علیها) عرض کنیم؛ البتّه مراسمی که اجرا کردند، مراسم خیلی خوب و مؤثّر و مفیدی بود.(۲) من فقط یک جمله عرض میکنم و آن اینکه در فضیلت حضرت صدّیقهی کبرا (سلام الله علیها) همهی مسلمین متّفقند، شیعه و سنّی ندارد. در کتب اهل سنّت و شیعه این حدیث آمده است: فَاطِمَةُ سَیِّدَةُ نِسَاءِ اَهلِ الجَنَّة؛(۳) این بالاتر از «سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمین»(۴) است؛ [یعنی] سرور زنان بهشت. در بهشت چه کسانی هستند؟ برترین زنان، برجستهترین زنان، مؤمنترین زنان، مجاهدترین زنان، زنان شهید، آنهایی که خدای متعال در قرآن از آنها با عظمت یاد کرده است، همهی اینها در بهشت جمعند؛ آنوقت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) «سَیِّدَةُ نِسَاءِ اَهلِ الجَنَّة» [است]؛ خیلی مقام والا و بالایی است. درس شجاعت، درس فداکاری، درس زهد در دنیا، درس معرفتآموزی و معرفت را انتقال دادن به اذهان مخاطبین و دیگران، در مقام معلم دانشور بشر قرار گرفتن، درسهای فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است به همهی بشر. امیدواریم همهی شماها، همهی مردم عزیز آذربایجان و همهی ملّت ایران و همهی مسلمین از برکات این بانوی دو عالم بهرهمند بشوند.
سلام بر مهمان ثارالله، سلام بر انصارالله
خوش آمدی ای شهید خدایی خوش آمدی ای سرباز خمینی
امروز(یکشنبه ۲۹بهمن) پیکر مطهر شهید گمنامی که در عملیات رمضان در شرق بصره به شهادت رسیده بود، در دستان مردم شهید پرور یزد تشییع و در موزه دفاع مقدس یزد آرمیده شد.
ان شاءالله که پیرو خوب راه شهدا باشیم و شفاعتشان شامل حالمان گردد.
آمین یا رب العالمین
?چرا حضرت زهرا (س) دستور داد شبانه دفنش کنند؟ چرا فرمود نمی خواهم کسی از کسانی که به من ظلم کرده اند در تشییع جنازه ام شرکت کنند؟ برای این که می خواست این ظلم در جهان لوث نشود، زیرا لوث شدن ظلم گناه است. می خواست تا بعد از چهارده قرن هم بیایند و بگویند: فَلِأَی الْامورِ تُدْفَنُ لَیلا بَضْعَةُ الْمُصْطَفی وَ تُعْفی ثَریها
?چرا پاره جگر پیغمبر شبانه باید دفن شود؟ چرا باید محل قبرش مخفی بماند؟ می خواستند این علامت سؤال همیشه باقی بماند، می خواستند این ظلم و این مظلومیت فراموش نشود…
?علی (ع) وقتی که جنازه زهرا (س) را در اتاق برد، خودش به تنهایی زهرا را کفن کرد. بعد از کفن، فریاد علی بلند شد، اطفال کوچک زهرا از هشت ساله تا سه چهار ساله و فضّه را صدا زد: یا حسن! یا حسین! یا زینب! یا امّ کلثوم! یافضّه! هَلُمّوا تَزَوَّدوا مِنْ امِّکمْ. بیایید با مادر خودتان وداع کنید. آنها از ناحیه علی اجازه یافتند.
?حسنین آمدند خود را به روی سینه زهرا انداختند. فریاد یا اُمّا یا اُمّا به آسمان بلند شد. زینب و ام کلثوم که کوچکتر از آنها بودند خودشان را روی پاهای زهرا انداختند. علی در کناری ایستاده است، مثل ابر بهار اشک می ریزد و این منظره جانسوز را تماشا می کند.
?علی ولی خدا آنجا ایستاده است. بچه های زهرا، حسنین، دو سبط پیغمبر، سَیدَی شَبابِ اهْلِ الْجَنَّة هستند. روح زهرا در این اتاق است. بنابراین اگر حادثه معجزه آمیز رخ می دهد هیچ جای تعجب نیست.
?علی در اینجا شهادت می دهد و قسم می خورد که در آن حال وضع عجیبی را به چشم خود مشاهده کردم و به گوش خود شنیدم: اشْهِدُ اللَّهَ انَّها حَنَّتْ وَ انَّتْ وَ مَدَّتْ یدَیها. می گوید من خدا را گواه می گیرم که در همان حال صدای ناله زهرا را شنیدم، زهرا دستها را از کفن بیرون آورد و فرزندان خود را در بغل گرفت. صدایی آسمانی شنیدم که به من گفت: علی! اولاد زهرا را از روی بدن زهرا بردار که ملکوتیان به فغان آمده اند.
? استاد مطهری، آینده انقلاب اسلامی ایران، ص200-199
?«همسرم نعمت بزرگی است؛ خدا را شکر میکنم»
?روایت رهبر انقلاب از مجاهدت و همراهی همسرشان دردوران مبارزات انقلاب
? در آستانه سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، بخش زن وخانواده «ریحانه» KHAMENEI.IR، روایت حضرت آیتالله خامنهای از نقش همسرشان در دوران مبارزات انقلاب را منتشر میکند. این سخنان را رهبر انقلاب در جریان دیدار و گفتگو با همسر مکرمه حضرت امام خمینی(ره) در سال ۱۳۸۰بیان کردهاند:
?خانم ثقفی همسر مکرمه حضرت امام خمینی خطاب به رهبر انقلاب: ایشان خودش [حضرت امام(ره)] مکرر به بچهها میگفت که من هر چه دارم از مادرتان است. در نجف هم تا کسالتی پیدا میکرد، اولین وصیت اش این بود.
?رهبر انقلاب: بعضی از زنها تاب سختیهای زندگی مردشان را نمیآورند. غرغر میکنند که این چه وضعی است و اینها. اما هستند خانمهایی که نه تنها نق نمیزنند، بلکه حتی دلگرمی هم میدهند، به مرد میگویند ناراحت نباش، چیزی نیست. صبر میکنیم، میگذرد. چنین زنهایی واقعاً قیمت دارند.
▪️ الحمدلله از این جهت خدای متعال به من هم لطف کرده است. عیال من چنین خانمی است. ▫️وقتی در زندان بودم، به دیدن من که میآمد، از اوضاع و احوال میپرسیدم، میگفت اصلاً و ابداً ناراحتی و مشکلی ندارم، با اینکه ما بچهی کوچک هم داشتیم. بعدها که من از زندان بیرون آمدم، فهمیدم که چه مشکلاتی داشته، مریض بوده، بیپول بوده، سختی فراوان کشیده، اما اصلاً و ابداً یک ذرهاش هم در زندان به من منتقل نمیشد.
◾️خدا میداند که بعضی از این حوادثی را که برای ایشان پیش آمده بود؛ من بعد از انقلاب فهمیدم، یعنی همینطور در خلال صحبت به مناسبتی پیش آمد که گفتند. وقتی هم گفتند، من دیدم واقعاً طاقت نمیآورم، میگفتم چطور اینها را آن موقع به من نمیگفتی. ▫️مرحوم مادرم به خانم من میگفت که تو چرا ساکتی، چیزی بگو، آه و ناله کن، چون تو همهاش احساس راحتی میکنی، او هم دلگرم میشود و به دنبال این کارها میرود! به هر حال، ایشان نعمت بزرگی است؛ خدا را شکر میکنم. ۱۳۸۰/۱۲/۲۲
? منبع: کتاب یاد و یادگار؛ روایتهایی از دیدارهای رهبر انقلاب با همسر مکرمه حضرت امام خمینی(ره)؛ انتشارات انقلاب اسلامی
زن، خانواده و سبک زندگی در نگاه رهبرانقلاب??
https://t.me/joinchat/AAAAADupWrY_EVEM-mvrBQ
سخن رانی که آغاز شد، دکتر مفتح سمت چپ امام نشست و مثل همه به سخن رانی گوش سپرد. او داشت به روبرو نگاه می کرد. انگار داشت به آینده می نگریست. سخن رانی که تمام شد، آقای ناطق نوری به دوستانش گفت: «یک دالان درست کنید تا به سمت هلی کوپتر برویم.» امّا هنوز به هلی کوپتر نرسیده بودند که هلی کوپتر بلند شد. شمار جمعیت آن قدر زیاد بود که دکتر مفتح و آقای انواری حالشان بد شد و افتادند. ناطق نوری با حاج احمد خمینی ماندند و مردم را به آرامش دعوت کردند. بعد آمبولانس از راه رسید و امام و همراهان سوار آمبولانس شدند. امام گفته بود مرا به بیمارستان ببرید تا از مجروحان عیادت کنم. در بیمارستان قلب، قلب دکتر مفتّح گرفته بود. می گفتند دو-سه ساعت همان جا بستریش کرده بودند. یک روز بعد امّا دکتر مفتح سرحال بود و در یک سخن رانی به مراسم استقبال اشاره کرد:« تشریف فرمایی رهبر بزرگ، با این شکوه و هیجان، مصداق آیهٔ کریمهٔ « قل جاء الحق و زهق الباطل، ان الباطل کان زهوقا» شد. واقعاً چنین هیجانی در تاریخ بی سابقه بوده است. ما در اتومبیلی جلوتر از امام بودیم. می دیدیم که مردم اصلاً مالک خودشان نبودند. این همه شور و احساس نشانگر عشق و علاقه به حقیقت است. دوستان ما در بهشت زهرا ناطر بودند و دیدند که چگونه کثرت جمعیت بی تاب، همین که نگاهشان به آقا افتاد، گریه می کردند، منقلب می شدند… دیروز در بهشت زهرا که بنده هم افتخار داشتم در محضرشان باشم، تا آن جایی که توانایی ما اجازه می داد، سعی می کردیم که هجوم نشود به آقا. من خودم از پا در آمدم و حالم به هم خورد. آقا هم همینطور. عمامه ایشان افتاد واقعاً خدا رحم کرد. بعد آمبولانس آمد ….»
منبع: کتاب خوابی به رنگ فراموشی؛روایتی داستانی از زندگی شهید مفتح،عزت الله الوندی،صص ۸۹-۹۰
خاطره آیت الله سید احمد علم الهدی:
سال ۵۷ بنده که برای زیارت به نجف رفتم، خدمت امام (ره) رسیدم. … مطلب دیگری که امام (ره) در آن روز گفتند و در ذهن من به عنوان یک جهت گیری و خط مشی در زندگی درآمد، این بود که فرمودند: «هرچند شما ناحقی را در جایی تشخیص دادید، باید با آن مبارزه کنید؛ ولی در مبارزه با ناحق موقع شناس باشید. موقعی با آن ناحق مبارزه کنید که این مبارزهٔ شما طالب و خریدار داشته باشد؛ لذا اگر موقعیت خوب و مناسبی برای مبارزه با ناحق وجود ندارد، نیروی خود را بیهوده هدر ندهید.»
منبع: کتاب خاطرات آبت الله سید احمد علم الهدی، محسن الویری، ص۱۵۶
?مراسم استقبال از پیکر مطهر ۶ شهید گمنام امروز (پنجشنبه ۲۶بهمن) با حضور مردم شهید پرور یزد برگزار شد.
?این مراسم از میدان آزادی یزد تا حسینیه شهدای امیر چخماق صورت گرفت. و آیت الله ناصری امام جمعه یزد بر پیکر مطهر شهدا نماز گذاردند.
?پیکر مطهر این شهدا در شهرهای یزد، بافق، میبد، اردکان و خاتم تشییع و به خاک سپرده خواهد شد.
?روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد.
خاطره آیت الله سید احمد علم الهدی:
در چهلم حاج آقا مصطفی، اولین نوار امام (ره) به دست ما رسید. همان نواری که در آن فرموده بودند که شهادت فرزندشان از الطاف خفیه الهی بوده و سپس، شروع به نصیحت کردند و در همان جا فرمودند که اسلام، منهای روحانیت مثل طب منهای طبیب است و نظایر اینها. این نوار روح تازه ای به ما بخشید.
منبع: کتاب خاطرات آیت الله سید احمد علم الهدی، محسن الویری،صص ۱۴۹-۱۵۰
«یکی از خصوصیاتی که در انقلاب ما بارز است، مطرح شدن مکررِ مضاعف نام مبارک حضرت زهرا سلاماللهعلیها است». این جمله را رهبر انقلاب در یکی از دیدارهایی که در روز ولادت حضرت صدیقهی طاهره سلاماللهعلیها بزگرار شد، فرمودند و همگان را به حفظ ارتباط معنوی با حضرات معصومین علیهمالسلام دعوت کردند.
به همین مناسبت پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR مجموعهای از بیانات حضرت آیتالله خامنهای دربارهی سبک زندگی دخت گرامی پیامبر اسلام را در پنج سرفصلِ «رابطه با خدا؛ مدافع ولایت؛ همسر امیرالمؤمنین علیهالسلام؛ امابیها و الگوی زن مسلمان ایرانی» تدوین و منتشر کرده است.
? بزرگترین حق بر گردن زن مسلمان ایرانی
زن، خانواده و سبک زندگی در نگاه رهبرانقلاب??
خاطره آیت الله سید احمد علم الهدی:
در سال ۵۶، جریان رحلت حاج آقا مصطفی پیش آمد.همان شبی که خبر رحلت ایشان به تهران رسید، مصادف با شب میلاد حضرت امام رضا(ع) بود. به همین دلیل، مسجد و محله را چراغانی کرده بودیم. بلافاصله هنگام صبح، تمامی چراغ ها را خاموش کردیم؛ در حالی که شب میلاد امام رضا(ع) را جشن مفصلی گرفته بودیم، مجلس ختم مفصلی برگزار کردیم و این کار باعث شد که در کل منطقه حرکت و جنبشی ایجاد و اصلاً انقلاب تجدید شود.
منبع: کتاب خاطرات آیت الله سید احمد علم الهدی،محسن الویری،ص۱۴۹
? استاد مطهری که تنها 80 روز پس از انقلاب اسلامی در قید حیات بودند این سخنان را در بحبوحه اعدام برخی مقامات رژیم پهلوی ایراد کرده اند:
?راه آینده ما همان راه گذشته ماست که انقلاب طی کرده، راه عدالت اجتماعی در ظلّ اسلام [و آزادی و استقلال در ظلّ اسلام.] واقعا نباید در دولت اسلامی ظلمی واقع شود، واقعا نباید اجحافی به حق کسی بشود. به حق یک مجرم هم نباید اجحاف شود ولو یک مجرم مستحق القتل.
?واقعا ما حق داریم از یک عده از جوانها گله کنیم. در عین این که ما احساسات آنها را تقدیر می کنیم ولی در عین حال این مقدار هم حق گله گذاری از آنها داریم که اینها آنچنان حس انتقامجویی شان نسبت به مجرمها شدید است که گاهی سخنانی می گویند که با منطق احساسات جور در می آید نه با منطق اسلام.
?یک وقتی رفته بودیم خدمت جناب آقای مهندس بازرگان در نخست وزیری برسیم. دیدم پاسدارانی [از کمیته های انقلاب] که آنجا بودند با هم حرف می زنند. انتقاد داشتند از این اعدامهایی که فعلا وجود دارد، می گفتند چرا گلوله ها را به اینها حرام می کنند، مگر اینها ارزش گلوله خوردن دارند؟! بروند اینها را زنده بریزند در دریا. ضمن این که ما احساسات پاک این افراد را تقدیر می کنیم باید بگوییم که اسلام این گونه نیست. از نظر اسلام مجرمی که هزارها نفر را کشته و هزارها جنایت کرده است که اگر بنای اعدام بخواهد باشد صد بار باید اعدام شود در عین حال همو هم حقوقی دارد و حق او نباید نادیده گرفته شود…
?ما هزار و سیصد سال است که می گوییم- و اینهاست که این مکتب را حفظ کرده و نگه داشته- کاسه شیر را در دم آخر برای علی علیه السلام می آورند، می خواهد میل بفرماید، می فرماید باقی اش را به اسیرتان بدهید، مبادا اسیرتان گرسنه بماند: ارْفَقوا بِاسیرِکمْ؛ با اسیرتان با رفق و مدارا رفتار کنید. در مدتی که ابن ملجم در خانه علی زنده بود، کسی کوچکترین شکنجه ای به او نداد و این افتخار اسلام است…
✅ آینده انقلاب جز بر پایه عدالت اسلامی قابل بقا نیست,
?این است که آینده ما جز این که بر پایه همان عدالت اسلامی و ارزشهای اسلامی باشد قابل بقا نیست. این را من فقط به عنوان یک نوع اندرز به طبقه جوان و پراحساس که احساسات آنها را همیشه تقدیر کرده و می کنم عرض می کنم که ما نباید تحت تأثیر احساساتمان ولو درباره یک مجرم از مرز خارج شویم کما این که در مسئله استقلال مکتبی باز تأکید می کنم: این برای آینده انقلاب ما خطرناک است که ما حق اسلام را با باطل مکاتب دیگر بیامیزیم و از آنها یک معجون به وجود بیاوریم.
?کتاب آینده انقلاب اسلامی، ص97
? یک شب و روز خاطرهانگیز بسازیم
❇️ یک پدر و مادر آگاه از هر فرصتی برای تربیت فرزندان خود استفاده میکنند. شرکت در راهپیمایی روز ٢٢بهمن یکی از آن فرصتهای خوب تربیتیست که با کمی برنامهریزی میتواند اثر دوچندانی بر ایجاد روحیه انقلابی در کودکان و نوجوانان ما داشته باشد.
?از شعرهای جذاب انقلاب کمک بگیرید. شعرهای انقلابی که اغلب با آهنگهای شورانگیز همراه است؛ میتوانند اولین منفذ برای ورود و طرح مساله در ذهن کودک شما باشد. هر کدام از سرودهای مد نظرتان را میتوانید روی تبلت، موبایل یا لپتاپ به راحتی دانلود کنید و اجازه دهید در فضای خانه نوای آن پخش شود. زمانی که کودک ببیند شما نیز با سرود همراهی میکنید و آن را می خوانید، بیشتر برایش جذاب میشود. http://khl.ink/uw016
?اجازه بدهید فرزند شما درون مفاهیم ماجرا غرق شود. برای تعریف مفهوم “انقلاب چیست” عجله نکنید. اگر کودک شما به شعرها علاقه نشان داد اجازه بدهید درون آن ها غرق شود. برای اینکه چراغ اول را روشن کنید، معنای یکی از کلمات کلیدی شعرهای انقلاب را از او بپرسید. احتمالا با جواب “نمیدانم” روبه رو میشوید و میتوانید به سادگی و در حد فهم او معنای کلماتی مانند شهید، شاه، لاله و… بیان کنید. حالا بعد از این، شما باید منتظر باشید تا معنا و مفهوم تک تک کلمههایی که خوانده میشود را دست کم برای یک بار معنا کنید.
?جسم او را آماده کنید. حالا فکر کودک شما برای حضور در راهپیمایی آماده است. میتوانید جسم او را هم آماده کنید و برای فردا صبح او انگیزه ایجاد نمایید. تهیه یک کاردستی کوچک مانند یک دستنوشته یا تهیه پرچم سه رنگ کشور با کاغذ رنگی و چسب یا حتی ساده تر با نقاشی روی یک صفحه از دفتر نقاشی، او را برای حضور در راهپیمایی آماده نمایید. سعی کنید امشب هم مانند شبهای دیگر زود بخوابانیدش تا فردا صبح سخت بیدار نشود. حتما صبحانه را در خانه به او بدهید تا گرسنگی در مسیر راهپیمایی او را اذیت نکند و تجربه ناخوشایندی برایش نسازد. حتی میتوانید چند لقمه و یک بطری آب کوچک همراه خود داشته باشید تا اگر گشنگی و تشنگی به او غالب شد شما جوابی برای آنها داشته باشید.
?لحظه موعود. راه بیافتید و منتظر شنیدن شعارها از زبان شیرین دلبندتان باشید. این تغییر آوایی شعارها قند زیادی را در دل شما آب میکند مثلا وقتی به جای مرگ بر آمریکا میگوید: بَگ بَگ آمریکا!
❣️ khamenei_reyhaneh@
? رهبرانقلاب: بودند بزرگانی از علما که میگفتند زنها در تظاهرات شرکت نکنند!
❣️زن و خانواده در نگاه رهبر انقلاب
? اگر زنها با انقلاب سازگار نبودند و به آن باور نداشتند…
زن، خانواده و سبک زندگی در نگاه رهبرانقلاب??
روزی از پدرم شنیدم که می گفتند: در بحبوحهٔ انقلاب، یک روز که مردم تظاهرات کرده بودند، دیدند که عده ای از جوانان انقلابی تعدادی لاستیک آتش زده و به سمت سازمان ساواک یزد می بردند. در نزدیکی میدان آزادی یزد(باغ ملی سابق) یک سینما بود و پشت آن مرکز ساواک قرار داشت. جوانان لاستیک های آتش زده شده را به داخل خانه ساواک می انداختند، و ساواکی ها به طرف آن ها تیراندازی می کردند.با این حال جوانان مومن انقلابی توانستند ساواک را تسخیر ، و ساواکی ها را دستگیر کرده و در سینما زندانی کنند.
❇️ رهبرانقلاب:اول کسی که نقش زنان را فهمید، امام بزرگوار ما بود… بنظر من الان هم هرچه ما داریم پیش میرویم، ضرب دست امام است.
⚡️«امید به آینده» اولین صحبتهایی که حضرت آیتالله خامنهای از امام خمینی شنیدند.
?رهبرانقلاب: من در مدرسه رفاه بودم که مرکز عملیاتِ مربوط به استقبال از امام بود… در همان روزهای انتظار امام، سه، چهار شماره روزنامه منتشر کردیم.
?آخر شب ناگهان دیدم… از حیاط، صدای گفتگویی میآید. یک وقت دیدم امام از کوچه، تک و تنها به طرف ساختمان میآیند! برای من خیلی جالب و هیجانانگیز بود که بعد از سالها ایشان را میبینم، شاید حدود بیست، سی نفر آدم، آنجا بودند، همه جمع شدند. ایشان وارد ساختمان شدند…
?برای ایشان در طبقه بالا اتاقی معیّن شده بود، به نحوی طرف پلهها رفتند تا به اتاق بالا بروند. نزدیک پاگرد پله که رسیدند، برگشتند طرف ما روی پلهها نشستند… به قدر شاید پنج دقیقه صحبت کردند. حالا دقیقاً یادم نیست چه گفتند.
?بههرحال، «خسته نباشید» گفتند و #امید به آینده دادند؛ بعد هم به اتاق خودشان رفتند و استراحت کردند. ۷۶/۱۱/۱۴
? دفترخاطرات انقلاب
مطالبدربارهرهبرانقلاب?
khamenei_ir@
انقلاب یعنی چه؟ چندان احتیاج به تعریف ندارد. انقلاب عبارت است از طغیان و عصیانی که مردمی علیه نظم حاکم موجود برای ایجاد وضع و نظمی مطلوب انجام می دهند؛ یعنی انقلاب از مقوله عصیان و طغیان است علیه وضع حاکم برای وضع دیگر. پس ریشه انقلاب دو چیز است: یکی نارضایی و خشم از وضع موجود، و دیگر آرمان یک وضع مطلوب. شناختن یک انقلاب به این است که ما بدانیم آن مردم از چه ناراضی بودند و بر چه خشم گرفته بودند و چه آرمانی داشتند، آنچه که می خواستند به جای وضع موجود بگذارند چه بوده؟ بسا هست که خود مردم نتوانند بشکافند ولی یک نفر محقق می تواند وضع مردم را بهتر از آنچه که خودشان تشخیص می دهند بشکافد و تجزیه و تحلیل کند.
منبع:کتاب آینده انقلاب اسلامی ایران،استاد مرتضی مطهری،ص۵۹.
متن خیر مقدم بازگشت امام خمینی به ایران که در فرودگاه مهر آباد تهران قرائت شد (به قلم استاد مطهری)
بسم الله الرحمن الرحیم
جاءَ الحَقُّ و زَهَقَ الباطلُ. اِنَّ الباطلَ کانَ زَهوقاً. اَلا اِنَّ حزبَ اللهِ هُمُ الغالبونَ.
ای روح خدا و ای ابراهیم بت شکن اسلام و ای بندهٔ پاکباز حق و ای جان عزیز ملت ایران! به عرض برسانم که:
رواق منظر چشم من آشیانهٔ توست کرم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست
ملت ایران چه چیزی از جان عزیزتر دارد که نثار مقدم فرخنده رهبر فداکار و روشن بینش نماید، و چه ثنایی بالاتر از این سراغ دارد که او را بندهٔ پاکباز حق بخواند. ای بندهٔ پاکباز خدا! ای مسلمان محمدی! ای شیعهٔ صادق! ای آیت خدا! ملت ایران در شخصیت شما و از تجربهٔ زندگی شما بالاخص در شانزده سال اخیر زعامت امت که به شما سپرده شد مصداق عینی وعدهٔ خدا به رزمندگان و پویندگان راهش را مشاهده می کند که اگر به یاری خدا بشتابید به یاری شما می شتابد و شما را ثابت قدم نگاه می دارد، و هر کسی از آنِ خدا باشد خدا از آن اوست. هجرت شما از وطن عزیز در ۱۴ سال پیش تحت فشار و اجبار سمبل های استبداد و استعمار، یادآور هجرت جدّ مکرمتان رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم و یاران بزگوار اوست که به گناه خواستاری جامعهٔ توحیدی از شهر و دیار خود رانده شدند. ( الّذین اُخرجوا مِن دِیارهم بِغَیرِ حَقٍّ الّا اَن یَقولوا رَبُّنا اللهُ) و بازگشت امروزتان یادآور فتح مبین و عظیم مکه است که سمبل های زر و زور و بت های فلزی و گوشتی یکی پس از دیگری از مقرّ حکمرانی به زیر آورده شدند و حکومت خدایی جایگزین حکومت طاغوتی گردید. لَقد صَدقَ اللهُ الرُّویا بالحقِّ لَتَدخُلَنَّ المسجدَ الحرامَ اِن شاءَ اللهُ آمنینَ.
ملت ایران، جان بر کف در انتظار فرمان رهبر عظیم الشأن خویش است و تا برقراری جامعهٔ توحیدی، جامعه ای که در آن، انسان از قید بندگی انسان آزاد باشد و بهره کشی انسان از انسان ملغیٰ گردد و از ناهمواری ها و نابرابری های مصنوعی اثری نماند و بت های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یکسره سرنگون گردند و مساوات، برابری وبرادری به معنی واقعی کلمه برقرار شود و آثار استبداد ۲۵۰۰ ساله و استعمار ۴۰۰ ساله محو گردد و در یک کلمه، بندگی از آن خدا و حکومت، حکومت الهی باشد، از پای نخواهد نشست.
جای چندین هزار شهید، شهیدان ۱۵ سالهٔ اخیر که حرکت انقلاب مقدس اسلامی ما را با خون خود سرعت بخشیدند، خالی است که بازگشت مظفرانهٔ رهبر خود و شکوفه های به ثمر رسیدهٔ نهال انقلاب را به چشم خود ببینند. اگر امروز در میان ما نیستند ارواح پاکشان ناظر و شاهد خواهد بود.
وَ السَّلامُ علیک و علی الارواحِ الَّتی حَلَّت بفِنائِکَ و رحمةُ اللهِ و برکاتُه.
برقرار باد جامعهٔ توحیدی و جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی.
منبع: کتاب آینده انقلاب اسلامی ایران،استاد مرتضی مطهری،ص۱۶.
? امام حسن مجتبی (ع) میگوید: شبی مادرم به عبادت ایستاد و تا صبح عبادت کرد.
? امام حسن (ع) میگوید دائم مؤمنین و مؤمنات را دعا کرد؛ مردم را دعا کرد؛ برای مسائل عمومی دنیای اسلام دعا کرد.
? صبح که شد گفتم: «مادرم! یک دعا برای خودت نکردی! یک شب تا صبح دعا، همه برای دیگران!؟»
❇️ در جواب فرمود: «یا بنی، الجار ثم الدار» «اول دیگران بعد خود ما!» این، آن روحیهی والاست.
رهبرانقلاب ۱۳۷۱/۰۹/۲۵
زن و خانواده در نگاه رهبرانقلاب
? khamenei.reyhaneh@
▪️ در فاطمیه سال گذشته حجتالاسلام ادیب یزدی در یکی از سخنرانیهای خود گفت: یادم میآید یک روز در محضر رهبر عالیقدر انقلاب بودم یکی از آقایان سوال کرد: درباره شهادت حضرت فاطمه(س) بالاخره ۷۵ روز پس از رحلت صحیح است یا ۹۵ روز؟
▪️ رهبر عالیقدر پاسخ واقعا حکیمانهای دادند و فرمودند: «برای شما چه فرقی میکند کدامیک صحیح باشد؛ خداوند خواست که مردم بیشتر به یاد مادر ما باشند و بیشتر برای مادر ما عزاداری و بیان فضایل ایشان را بکنند.»
اینکه گفته میشود در #عاشورا، در حادثهی #کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد - که واقعاً پیروز شد - عامل این پیروزی، “حضرت زینب” بود؛ والّا خون در کربلا تمام شد.
رهبر انقلاب؛ ۸۴/۰۳/۲۵
⁉️ چقدر تلاش شد تا نام حسين (ع) از بين برود. آنها چه دشمنى با حسين عليه السلام داشتند؟ نام حسين(ع) با زندگى آنها چه مى كرد كه حاضر شدند انسانهايى را بكشند براى اين كه ديگر مردم به زيارت امام حسين(ع) نروند؟ حاضر شدند آب بر قبر حسين(ع) ببندند تا آثارى از قبر حسين(ع) باقى نماند. روى قبر مطهر زراعت كنند، آن را شخم بزنند، بذر بپاشند كه معلوم نشود اين جا كجا بوده است. چرا اين گونه بوده است؟
⁉️ چرا امروز هم به صورت مدرن با نام سيدالشهداء(ع) دشمنى مى كنند؟ اينها كه به اصطلاحِ خودشان، خود را #روشنفكر_دينى مى دانند (بهتر است بگوييم بى دينان تاريك فكر! چون نه از دين بهره اى دارند و نه از فكر روشن اثرى) اين دشمنى كه اينها با نام حسين(ع) مى كنند چه دشمنى است؟
✅ جوابش روشن است: حسين(ع) چراغ هدايت است. او نمى گذارد فضا تاريك شود تا مردم به گمراهى بيفتند. او راه را روشن مى كند، وظيفه مردم را روشن مى كند كه چه بايد بكنند، چگونه از دين خود حمايت كنند، نمى گذارد مردم به بهانه تساهل و تسامح، بى غيرت شوند. او مى گويد «هيهات منا الذلة»
✅با اين مكتب چه كنند؟ او را تطميع كنند؟ بگويند به تو پول مى دهيم؟ مگر #حسين (ع) پول قبول كرد؟ مگر حسين(ع) رياست پذيرفت؟ اگر بگويند تو را مى كشيم، خوب، خودش آماده شهادت شد، اطفالش را هم به كشتن داد. بالاتر از سياهى كه رنگى نيست.
✅ اگر كسى پيرو حسين(ع) شد، نه از آن تطميعها اثر مى پذيرد، نه از اين تهديدها مى هراسد. حتما به خاطر داريد كه در جريان نهضت، جوانها سينه شان را باز مى كردند و به ارتشى هاى #پهلوى مى گفتند بزن! از كشته شدن باک نداشتند و اين رمز پيروزى بود. اگر كسى از مرگ نترسيد پیروز است.
#آذرخشی_دیگر_از_آسمان_کربلا
#هیهات_مناالذله #شهادت #مصباح_الهدی
mesbahyazdi_books@
✅ كارهاى الهى معمولاً بدون اسباب ظاهرى نيست؛ اين كه گاهى بدون اسباب ظاهرى كارى انجام مى گيرد، استثناء است.
✅ تصادفى نبوده كه شيعيان اين طور علاقه مند شدند. حتى اهل تسنن و حتى بت پرستان هم بركات و آثارى از اين كار ديده اند.
✅ ولى شايد مهمتر از همه، توصيههايى بوده است كه پيشاپيش از طرف خود پيغمبر اكرمو از طرف ائمه و اهل بيت عليهمالسلام،بر زيارت، بزرگداشت و عزادارى، گريستن و برپا كردن مراسم ماتم صادر و بر آنها تأكيد شده است.
✅ تأكيدهاى عجيب، كه يك سلام دادن براى سيدالشهداء(ع)ثواب حج و عمره دارد. سلامى كه از حضور قلب و از صدق دل انجام بگيرد مى تواند ثواب حج مستحب داشته باشد. آن قدر ثواب در فضيلت زيارت سيدالشهداء(ع)وارد شده است كه كتابها از اين قبيل مطالب پر شده است.
✅ رفتارى را كه خود ائمه اطهار عليهمالسلام در بزرگداشت اين مراسم داشته اند مورد توجه قرار دهيد. مثلاً به كسانى كه مرثيه مى گفتند و شعر مى سرودند، صله هاى فراوان مى دادند و از آنها بسيار تمجيد مى كردند و به آنان احترام مى گذاشتند.
✅ در ايام عزادارى در بيوت خود مراسم عزادارى تشكيل مى دادند، شاعرى را دعوت مى كردند، مى آمد مرثيه مى خواند. هم سفارشهاى زبانى و هم سيره عملى و هم ذكر آن همه ثوابها براى زيارت و بزرگداشت عزادارى
✅ و بالأخره آن عشقى كه خدا در دلهاى پاك مؤمنان قرار داده، اين حادثه را به صورت حادثه منحصر به فردى در تاريخ بشر درآورده است.
#آذرخشی_دیگر_از_آسمان_کربلا۲
#عزاداری #زیارت #روضه
mesbahyazdi_books@
رهبرانقلاب: ما از قبیل شهید حججی کم نداریم
⚠️همه ببینند و تسلیم این حقیقت شریف بشوند که این انگیزهی انقلابی روز به روز در جوانها افزایش پیدا میکند.
Khamenei_ir@
روايت كوتاهی از غربت سيدالشهدا
? رهبر انقلاب: دشوارترین مبارزه، مبارزهی غریبانه است…
▪️در حادثهی عاشورای امام حسین علیهالسّلام، حتی کسانی مانند «عبداللهبنعباس» و «عبداللهبنجعفر» که خودشان جزو خاندان بنیهاشم و از همین شجرهی طیّبهاند، جرأت نمیکنند در مکه یا مدینه بایستند، فریاد بزنند و به نامِ امام حسین علیهالسّلام، شعار بدهند. چنین مبارزهای، غریبانه است و مبارزه غریبانه، سختترینِ مبارزههاست. همه با انسان، دشمن. همه از انسان، رویگردان.
▪️در مبارزه امام حسین علیهالسّلام، حتّی برخی از دوستان هم معرضند. چنانکه به یکی از آنها فرمود: «بیا به من کمک کن.» و او به جای کمک، اسبش را برای حضرت فرستاد و گفت: «از اسب من استفاده کن!» غربت از این بالاتر و مبارزه از این غریبانهتر؟! آن وقت در این مبارزهی غریبانه، عزیزترین عزیزانش در مقابل چشمش قربانی شوند. ۱۳۷۳/۳/۱۷
http://telegram.me/joinchat/BVJQOTudY71xuff_eM03yg
فرارسیدن ماه محرم ، ماه پیروزی خون بر شمشیر بر تمام مسلمانان جهان تسلیت باد
سردار صادق حیدرخانی فرمانده مدافعان درون شهر سوسنگرد روایت میکند: هرگاه به آبان ماه نزدیک میشویم من یاد حماسه سوسنگرد میافتم و به این فکر میکنم که چگونه مدافعان در نهایت مظلومیت ایستادند و میثاق شهادت بستند تا شهر را حفظ کنند. باید همه مردم با این حماسه و مدافعان سوسنگرد آشنا شوند تا بدانند انقلاب و دفاع مقدس چگونه حفظ شد و به پیروزی رسید.
حضور مقام معظم رهبری در صحنه نبرد
روز 25 آبانماه سال 59، یعنی یک روز قبل از عملیات شکست حصر سوسنگرد بسیار مهم و حساس است چرا که باعث شد رهبر معظم انقلاب اسلامی خودشان شخصا در صحنه نبرد حضور فعال داشته باشند. ایشان معتقد بودند که «ارزش انسانهایی که در شهر سوسنگرد در محاصره دشمن هستند از خود شهر سوسنگرد بیشتر است.» چرا که این نیروها به مرحلهای از اخلاص و ایمان رسیده بودند که برای دفاع از کشورشان حتی میثاقنامه شهادت بین یکدیگر امضا کرده بودند.
ارتباط ما از روز 21 آبانماه 1359 با خارج از شهر قطع شد. نبرد ما در مقابل دشمن تن با تن نبود بلکه جلوهای از نبرد تن با تانک بود. این درگیریها روز 23 آبانماه به اوج خود رسید. به «ستاد عالی دفاع» خبر میرسد که شهر سوسنگرد در محاصره دشمن قرار گرفته است. از روز 23 آبانماه تا روز 26 آبانماه، سه روز بسیار حساس و نفسگیر را سپری کردیم. من در داخل شهر شاهد مقاومت مدافعان بودم و در خارج از شهر نیز مقام معظم رهبری در تلاش بودند که محاصره را بشکنند. بچههایی که در داخل شهر بودند به دلیل نبود سنگر، بر روی پشت بام خانههایی که با یکدیگر ارتباط داشتند پناه میگرفتند اما عراقیها آنها را با گلوله مستقیم تانک هدف میگرفتند و همین کار باعث میشد که آنها شهید شوند و آنهایی هم که شهید نمیشدند روی پشت بام خانههای عقبتر موضع میگرفتند و دوباره رسالتشان را در برابر دفاع از شهر پی میگرفتند.
عملیات محرم
محرم سال 61 همزمان با هفته چهارم مهرماه بود. در این سال عملیات محرم بعد از دهه عاشورا انجام شد. رزمندگان ما در 10 آبان سال 1361 و با رمز «یا زینب» توانستند که بیش از 550 کیلومتر مربع از اراضی اشغالی منطقه دهلران را آزاد کنند. در خلال این عملیات گسترده، نیروهای عراقی با ناجوانمردی تمام از سلاحهای شیمیایی استفاده کردند اما با این وجود رزمندگان کربلایی آن روز، نه تنها عقب ننشستند بلکه حتی بالغ بر 300 کیومتر نیز در خاک عراق پیشروی کردند.
عملیات والفجر4
محرم سال62 با هفته سوم مهرماه مصادف شد. پس از عاشورای این سال ت والفجر4 به اجرا درآمد. دشت وسیع و دره «شیلر» میان شهر مرزی «بانه» و «مریوان» با فرورفتگی خاصی که از خاک عراق به داخل ایران دارد، در گذشته و در تاریخ جنگ تحمیلی منطقه مهمی به شمار میرود. بلندیهای «سورن»، «سورکوه» و «کانی مانگا» در دهانه این دشت قرار دارند. برای همین عملیات «والفجر4» در سه مرحله با هدف وصل این بلندیها به یکدیگر درخط خودی، از روز27 مهر ماه1362 به مدت 33 روز در منطقه جبهه شمالی «سلیمانیه» و «پنجوین» انجام شد.
حمله ساعت 24 و با رمز «یا الله، یا الله، یا الله» در منطقهای به وسعت صدها کیلومتر مربع آغاز شد. نیروها در دو محور بانه و بلندیهای «لُری»، «گرمک»، «کنگرک» و در محور مریوان و بلندیهای پنجوین به نام «زله»، «مارو» و «خلوزه» به پیشروی پرداختند. در مرحله دوم پس از گذشت دو روز از مرحله نخست، بلندیهای سورن و کانیمانگا و چندین نقطه دیگر آزاد شد، اما بر اثر پاتکهای دشمن روی قلههای کانی مانگا ، برخی از مناطق دست به دست شد و نهایتا در اشغال دشمن باقی ماند .مرحله سوم عملیات روز 2 آبان ماه 1362 به اجرا درآمد . سپاه پاسداران تنها با 25 گردان وارد عمل شد و در مجموع 1000 کیلومتر مربه شامل 300 کیلومتر مربع از اراضی ایران و 700 کیلومتر مربع از اراضی عراق آزاد شد و معابر نفوذی گروهکهای نفوذی ضد انقلاب به داخل ایران در دره شیلر مسدود شد .
این عملیات را هشت تیپ و دو گردان از سپاه و یک لشکر پیاده از ارتش به انجام رساندند . فرآیند این عملیات ، تصرف پیشرفتگی دشت شیلر ، شهر و پادگان پنجوین و گرمک عراق و تسلط بر 13 شهر و روستای عراق ، همراه با 19000 تن کشته و زخمی و اسیر و نابودی ده ها گردان و گروهان کماندویی و مخصوص دشمن بود. دستاورد دیگر این عملیات خارج ساختن شهر مریوان از زیر دید و تیر دشمن و فراهم سازی مقدمات عملیات بعدی در استان سلیمانیه عراق بود
عملیات میمک یا عاشورا
همچنین محرم سال 63 در هفته اول مهرماه بود. پس از ایام عاشورا عملیات میمک اجرا شد. پس از آغاز جنگ تحمیلی و تجاوز گسترده صدام به میهن اسلامی، منطقه میمک نیز همچون دیگر نقاط مرزی به اشغال ارتش بعث در آمد. در 19 دی ماه سال 1359، طی عملیات موفقیت آمیزی، که در آن، تیپ 1 لشکر 81 ارتش و برادران سپاه منطقه 7 متشکل از نیروهای باختران، همدان و ایلام شرکت داشتند، نیروهای دشمن به عقب رانده شدند، اما پس از پانزده روز پاتک مداوم و تلاش برای بازپسگیری منطقه با تحمل تلفات درخور توجهی توانستند، قسمتی از منطقه را مجدداً اشغال کنند. با توجه به اهمیت این منطقه، آنها با سرسختی تمام سعی در تصرف و تأمین هرچه بیشتر این منطقه داشتند، اما با مقاومتی که به ویژه از سوی خلبانانی چون شهید شیرودی و شهید کشوری به عمل آمد، دشمن به سختی و با متحمل شدن تلفات سنگینی توانست تنها به قسمت محدودی از اهداف خود دست یابد.
اهداف نظامی عملیات عاشورا
1) انهدام بخشی از قوای دشمن: به دلیل قابل نفوذ بودن خطوط پدافندی دشمن در این منطقه و زمینه مساعد برای دور زدن آن، میزان انهدام نیرو در حد مطلوبی قابل پیش بینی بود.
2) تحمیل خط پدافندی نامناسب به دشمن: دشمن برای تأمین میمک نیروی محدودی در نظر گرفته بود که در صورت عقب راندن آن به طرف دشت، ناگزیر بود آن را به چند برابر افزایش دهد.
3) بازپسگیری زمین: در اثر این عملیات، قسمتی از خاک میهن اسلامی در منطقه میمک از جمله ارتفاعات مهم تلخاب، گرکنی، فصیل و قسمت فرورفتگی میمک آزاد می شد.
4) تأمین میمک: با عقب راندن دشمن از ارتفاعات به سمت دشت، نیروهای خودی در موضع مسلط قرار می گرفتند و میمک، از هر نظر تأمین می شد.
5) تسهیل در ارتباطات: رفت و آمد از جبهه های جنوب به غرب و برعکس که الزاماً به جای عبور از منطقه میمک، همین راه از مسیر ایلام سومار که طولانی تر است، صورت می گرفت و بدین ترتیب، ارتباط و اتصال جبهه های دو جناح میمک نیز برقرار می شد.
محرم سال 64 با هفته آخر شهریورماه مصادف شد. بعد از محرم مقدمات عملیات والفجر8 طراحی شد.
محرم سال 65 همزمان با هفته سوم شهریورماه شد. فرماندهان در این ایام مقدمات دو عملیاتسرونوشت ساز کربلای4 و 5 را آمداه کردند.
عملیات فتح10
محرم سال66 هفته اول شهریورماه آغاز شد. دقیقا در روز عاشورا، با انجام پارهای عملیات نامنظم با نام «فتح 10»، جبهههای شمالی ارتش عراق به لرزه در آمد. رزمندگان ایرانی با تکرار رمز «یا ابا عبدالله الحسین» محور شمال شرقی استان اربیل عراق را هدف حمله مستقیم قرار دادند و جالبترین نکته این عملیات که در 13 شهریور سال 1366 به وقوع پیوست، همکاری گسترده کردهای عراق با سربازان ایرانی بود.
عملیات دفاع سراسری
محرم سال 67 با هفته آخر جنگ تحمیلی بود که با مردادماه و آتش بس در جبهههای نبرد مقارن شد. با این وجود پیش از ماه محرم عملیات مرصاد آغاز شد که به شکست پیچیدهترین ترفند دشمن و منافقین و بازپسگیری شهر گیلانغرب از دست نیروهای سازمان منافقین و دشمن. منجر شد. همچنین در روزهای پایانی این ماه عملیات «دفاع سراسری» طراحی و اجرا شد. لشکر سه زرهی عراق با پشتیبانی تیپ 12 زرهی از سه راهی کوشک – زید به سمت جاده اهواز – خرمشهر حرکت و آنجا را اشغال کردند و همچنین قصد داشتند در سه راهی صاحب الزمان(عج) به منافقین الحاق شوند. سه گردان امام حسین(ع)، امام حسن(ع) و حضرت زینب(س) به فرماندهی شهید سعید برات برای مقابله با تهاجم رژیم بعث وارد عمل شدند. این عملیات در تاریخ یک مرداد 67 صورت گرفت. لشکر 10 سیدالشهدا با کمترین امکانات در مقابل این لشکر مجهز ایستاد؛ به گونهای که ما 40 آرپیجی داشتیم و دشمن هم 150 تانک داشت.
اکبر باقری رئیس کنگره شهدای لشکر10 سیدالشهدا(ع) که در زمان پیشروی دشمن فرمانده مخابرات لشکر 10 سید الشهدا بود، در سخنانی توضیح داد: در روز سی ویکم تیرماه سال 1367 نخستین یگانی که در مقابل تحرک عراق حضور یافت تیپ 4 لشکر10 بود اما متاسفانه این تیپ فاقد ارتباط بود برای همین هنگامی که وارد عمل شد به دلیل فقدان ارتباطات و تحرک وسیع دشمن تعداد زیادی شهید داد. اما با این حال توانست از الحاق نیروهای دشمن در «سه راهی صاحب الزمان» در اهواز جلوگیری کند چرا که اگر اینگونه نمیشد بی شک اهواز سقوط میکرد. در ادامه این حمله روز یکم مرداد ماه نیز تیپ حضرت زهرا(س) عملیاتی انجام داد و 48 ساعت بعد عملیات دیگری به نام الغدیر با بهرهگیری از تیپهای 1و 2 و باقی مانده تیپ 4طراحی و اجرا شد. حدود 150 شهید بعد از پذیرش قطعنامه تا روز هشتم مرداد ماه تقدیم کردیم و خوشبختانه توانستیم مقابل دشمن بایستیم و ازسقوط اهواز جلوگیری کنیم.
منبع: سایت فردا نیوز
فرض کنید یکی از عناوین مهمّ این انقلاب، انقلابِ «نه شرقی، نه غربی» بود؛ امروز شرق وجود ندارد، [ولی] غرب وجود دارد با کمال قوّت و قدرت. «نه غربی» یعنی چه؟ یعنی ما مجذوب غرب نباشیم، تحت تأثیر غرب نباشیم، پذیرای فرهنگ غربی نباشیم، پالودهسازی(۳) کنیم کشور را و فرهنگ را از آمیختگی با فرهنگ منحطّ غرب؛ در زمینهی سیاسی تحت تأثیر غرب نباشیم، ملحق به غرب نباشیم، مطیع و مُنقاد(1) نسبت به غرب نباشیم. «نه غربی» یعنی این؛ [البتّه] معنای «نه شرقی» هم همین است، لکن امروز دیگر [بلوک] شرقی نیست. غرب، کجا است؟ آمریکا است، اروپا است؛ [خب] دولتهای اروپایی یک فرهنگی دارند، یک سیاستی دارند، یک نقشهی راه طولانی و کلانی دارند؛ و ما بهعنوان جمهوری اسلامی وظیفه داریم خودمان را از اینکه بیفتیم در مسیر مورد خواست غرب نجات بدهیم؛ این یک وظیفه است. آیا این وظیفه را تا حالا انجام دادهایم یا نه؟ چقدر انجام دادهایم؟ کجاها انجام دادهایم؟ اگر در مواردی انجام نگرفته است، مشکل کجا است؟ بر اساس شناخت آن مشکل، مطالبه برای این مجلس به وجود میآید. این مطالبه ممکن است از این حقیر باشد، ممکن است از دولت باشد، ممکن است از قوّهی قضائیّه باشد، ممکن است از سپاه باشد، ممکن است از مجلس [باشد]؛ یک مطالبهای بر این اساس به وجود میآید. این یک مثال است.
1.فرمانبردار
سخنان مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری :
و امّا مسئلهی وضع جهان و منطقه که دنبالِ همین کلمهی اخیری است که عرض کردم. من باید بهطور خلاصه عرض بکنم ما بحمدالله در مسائل جهانی در حال پیشرفتیم. نهفقط عقبرفت نداریم بلکه توقّف هم نداریم، در حال پیشرفتیم. جمهوری اسلامی ایران بعکس آنچه بعضی میخواهند وانمود کنند که «آبروی ما در دنیا رفت، ما در دنیا کوچک شدیم»، نخیر، جمهوری اسلامی به فضل الهی، به حول و قوّهی الهی، به عزّت الهی، عزیز است، و تا امروز روزبهروز عزیزتر شده و اقتدارش بیشتر شده؛ همین است که دشمنان را هم عصبانی میکند.
شما شنیدید نطق ابلهانهی این رئیسجمهور آمریکا(1) را در سازمان ملل -لابد مستقیم یا غیر مستقیم این حرفها را شنیدهاید- از ادبیّات بسیار زشت و سخیفی استفاده کرد؛ ادبیّات گانگستری، ادبیّات کابویی و تهدیدهای بیمعنی و غلط و تحلیلهای صددرصد غلطتر؛ یک نطق پُر از خلاف، پُر از دروغ! شاید بیست دروغ واضح در این سخنرانی وجود داشت؛ یک صحبت آشفته، که نشاندهندهی این است که هم عصبانیاند، هم درماندهاند، هم از لحاظ فکری دچار مشکل و عقبماندگی هستند، دچار سبُکمغزیاند. یعنی هر سه چیز را این نطق نشان داد؛ هم عصبانیّت را نشان داد، هم درماندگی را نشان داد -که نمیدانند باید چهکار بکنند در مقابل این واقعیّت که وجود دارد- هم سبُکمغزی را نشان داد. حرفهایی که زده شد، افتخارآمیز نبود برای یک ملّتی مثل ملّت آمریکا. به نظر بنده نخبگان آمریکایی باید احساس شرم کنند -و میکنند- از داشتن یک چنین رئیسجمهوری و گفتن یکچنین حرفهایی. حالا من کاری ندارم به اینکه او چه گفته و چهجوری گفته؛ آنچه من میخواهم بگویم این است که چرا عصبانیاند. بحث پیشرفت ما است دیگر؛ این مسئلهی عصبانیّت مسئلهی مهمّی است. در این سخنرانی بیش از همه چیز ،آنچه واضح بود، عصبانیّت بود. چرا عصبانیاند؟
عصبانیّت بهخاطر این است که آمریکا یک نقشهای برای این منطقهی غرب آسیا که خودشان به آن میگویند خاورمیانه، داشتهاند از پانزده شانزده سال قبل -شاید هم قبل[تر]؛ ممکن است نقشه مال قبل بوده، بُروز و ظهورش از حدود پانزده شانزده سال قبل است- که بر اساس آن یک مدّتی اسم «خاورمیانهی جدید» را آوردند، یک مدّتی اسم «خاورمیانهی بزرگ» را آوردند؛ یک نقشهای برای اینجا داشتند. محور اصلی این نقشه و قلب این نقشه عبارت بود از سوریه، لبنان، عراق؛ این سه کشور، سه محور و سه مرکزی بودند که این نقشه باید عمدتاً آنجاها پیاده بشود؛ چهجوری پیاده بشود؟ دولتهایی در این سه کشور بر سر کار بیایند که تسلیم مطلق و نوکر آمریکا باشند، هرچه آمریکا میخواهد اطاعت کنند و برای او عمل بکنند. نتیجه چه خواهد شد؟ نتیجه این است که تمام این منطقه میشود پاانداز رژیم صهیونیستی و در این منطقه همان از نیل تا فراتی که آنها گفته بودند به یک شکلی تأمین خواهد شد، ولو نه به شکل سیاست ظاهری، به شکل سلطه و نفوذ و تسلّط معنوی و واقعی. این را میخواستند انجام بدهند. اینها میخواستند کاری بکنند که عراق، [این] کشور تاریخی باعظمت، با اینهمه افتخارات، تحت تسلّط صهیونیستها و آمریکاییها قرار بگیرد؛ سوریه مرکز به این مهمّی، کانون مقاومت در مقابل رژیم صهیونیستی، در واقع در اختیار رژیم صهیونیستی قراربگیرد؛ لبنان هم که تکلیفش معلوم است. اینها این را میخواستند و این کار را میخواستند انجام بدهند.
حالا شما نگاه کنید به واقعیّت، ببینید واقعیّت با آنچه اینها میخواستند چقدر فاصله دارد! لبنان را نگاه کنید، نتوانستند هیچ غلطی بکنند؛ عراق را ملاحظه کنید، درست عکس آنچه آنها خواستند انجام گرفت؛ سوریه را ملاحظه کنید! البتّه در سوریه آمریکا و متّحدینش جنایتهای زیادی کردند، دست اینها تا مِرفَق(2) به خون مردم سوریه آلوده است؛ در این شکّی نیست؛ داعش را راه انداختند، همین تکفیریها -جبهةالنّصرة و امثال اینها- را راه انداختند و مردم را به یک معنا قتلعام کردند، این کار را کردند لکن نتوانستند پیش ببرند. امروز شما نگاه کنید مسئلهی داعش، موضوع داعش درواقع دارد به پایان میرسد، تکفیریها بهطورکامل منزوی هستند، وضعی که آنها میخواستند از بین برود تا به جای آن یک وضع دیگری به وجود بیاورند، استقرار بیشتری پیدا کرده، و درست نقطهی مقابل آنچه آمریکا میخواسته تحقّق پیدا کرده. وقتی آمریکاییها نگاه میکنند، ایران را در این زمینه موثّر و مقصّر میدانند لذا عصبانیاند. خب به قول مرحوم آقای بهشتی «عصبانی باش و از این عصبانیت بمیر»! خب حالا عصبانی باشند. مسئله این است، دعوا این است. اشتباه نباید کرد که کسی خیال کند که حالا مثلاً فرض کنید یک قدرت چنینوچنان در مقابل ایران قرار گرفته؛ نخیر، آن عکسالعملی که آنها دارند نشان میدهند، نشانهی ضعف است، نشانهی عقبماندگی آنها است، و نشانهی عصبانیّت ناشی از شکستخوردگی آنها است. بینیشان به خاک مالیده شده؛ لذا عصبانیاند، این حرفها را میزنند، این نطقهای سخیف را میکنند و این کارها را انجام میدهند.
1.دونالد ترامپ
2. آرنج
رهبر انقلاب، امروز: شاید بیست دروغ واضح در نطق ابلهانهی این رئیسجمهور آمریکا در سازمان ملل وجود داشت؛ نشاندهندهی این است که هم عصبانیاند، هم درماندهاند.
قاضى ايجى و شارح كتاب وى جرجانى درباره آيه مباهله مى گويند:
شيعيان و هم فكران آن ها درباره برترى على عليه السلام دارى دو ديدگاه هستند:
نخست آن كه مواردى وجود دارد كه به طور اجمال به برترى وى اشاره دارد كه اوّلين آن ها آيه مباهله است.
آن ها به جمله (تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ) اين گونه احتجاج مى كنند كه از لفظ «أَنفُسَنا»، نفس پيامبر صلى الله عليه وآله اراده نشده است، زيرا انسان نمى تواند نفس خود را فرابخواند.
بلكه منظور از اين لفظ، على عليه السلام بوده است; زيرا بر اساس اخبار و روايات معتبر، پيامبر صلى الله عليه وآله او را با خود همراه كرده است.
دوم آن كه نفس على عليه السلام، خود نفس پيامبر نبوده. پس روشن مى شود منظور اين است كه هر دو در فضل و كمال برابرند. تنها، فضيلت نبوت است كه على عليه السلام از آن برخوردار نيست و چون وى از هر لحاظ هم چون پيامبر است، برترين فرد اين امت به شمار مى رود.
گفته شده: منظور از لفظ «أَنفُسَنا» فقط على عليه السلام نيست، چون به صورت جمع به كار رفته، بلكه همه نزديكان پيامبر و خادمانى را كه در عرف، به منزله نفس ايشان هستند در بر مى گيرد.1
1 . شرح المواقف 8 / 367.
بررسى و نقد ديدگاه قاضى ايجى
پوشيده نيست كه قاضى ايجى و جرجانى بر دلالت آيه مبنى بر برترى مصداق «انفسنا» و حضور اميرمومنان على عليه السلام در قضيه مباهله اعتراف كرده اند. به اين معنا كه گفته اند: «اخبار و روايات معتبر، بر همراهى على عليه السلام با پيامبر صلى الله عليه وآله اشاره دارد و لفظ «أَنفُسَنا» بر برابرى دلالت مى كند».
ولى اين دو شخص پنداشته اند لفظ «أَنفُسَنا» افراد ديگرى را نيز در برمى گيرد. اما آنان سخن خود را با قاطعيت اعلام نمى كنند; بلكه با عبارت «گفته شده…» ديدگاه خود را ذكر كرده اند.
گويا كه خودشان نيز نادرستى ادّعاى خودشان را مى دانسته اند، به خصوص آن جا كه خادمان و همه نزديكان را مصداق «انفسنا» دانسته اند.
در نادرستى سخن اين دو عالم سنّى بايد گفت: پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله حتى عموى خود را با خود همراه نكرد. پس چطور مى توان گفت: منظور از «انفسنا» همه نزديكان و خادمان رسول خدا صلى الله عليه وآله باشد؟!!
منبع: سایت آیت الله سید علی حسینی میلانی
علماى شيعه، با آيه مباهله و اين كه پيامبر در جريان نزول اين آيه فقط على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را فراخواندند بر امامت على عليه السلام استدلال مى كنند.
امام رضا عليه السلام و استدلال به آيه مباهله
شيعه، چگونگى دلالت آيه مباهله بر امامت على عليه السلام را از امام على بن موسى الرضا عليهما السلام فرا گرفته است.
سيّد مرتضى رحمه الله مى گويد:
از شيخ مفيد رحمه الله شنيدم كه مى گفت:
روزى مأمون به امام رضا عليه السلام گفت: بزرگ ترين فضيلت امير مؤمنان على عليه السلام در قرآن كدام است؟
امام رضا عليه السلام جواب داد: فضيلتى كه آيه مباهله بر آن حكايت دارد. خداوند متعال مى فرمايد:
(فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْكاذِبينَ).1
هر گاه بعد از علمى كه به تو رسيده، كسانى با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آن ها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را; ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را; ما نفوس خود را دعوت كنيم، شما هم نفوس خود را; آن گاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.
در پى نزول اين آيه رسول خدا صلى الله عليه وآله، حسن، حسين، فاطمه و اميرالمؤمنين عليهم السلام را فراخواند. آن ها به حكم خداوند متعال در جايگاه فرزندان، زنان و نفس ايشان قرار داشتند.
مشخص است كه هيچ يك از بندگان خداى سبحان برتر و شريف تر از رسول خدا صلى الله عليه وآله نيست. از همين رو مى بايست از كسى كه به حكم خداوند سبحان نفس رسول خدا صلى الله عليه وآله است، احدى برتر نباشد.
مأمون گفت: مگر نه اين است كه خداوند «أَبناء و نِساء» را به صورت جمع بيان كرده، ولى پيامبر تنها دو پسر و دخترش را فراخوانده است. چرا احتمال نمى دهيد كه منظور از «نفس»، خود ايشان باشد. بنابراين، آن چه گفتيد نمى تواند فضيلت اميرالمؤمنين عليه السلام را نشان دهد؟!
امام رضا عليه السلام در پاسخ او فرمود:
ليس بصحيح ما ذكرت ـ يا أمير المؤمنين! ـ وذلك أنّ الداعي إنّما يكون داعياً لغيره، كما يكون الآمر آمراً لغيره، ولا يصحّ أن يكون داعياً لنفسه في الحقيقة، كما لا يكون آمراً لها في الحقيقة، وإذا لم يدعُ رسول اللّه صلّى الله عليه وآله رجلا في المباهلة إلاّ أمير المؤمنين عليه السلام، فقد ثبت أنّه نفسه التي عناها اللّه تعالى في كتابه، وجعل حكمه ذلك في تنزيله;
اى اميرالمؤمنين! آن چه شما مى گوييد درست نيست; چرا كه دستور دهنده و دعوت كننده صرفاً به غير از خود مى تواند دستور دهد و او را به چيزى دعوت كند و درست نيست اين عمل را در مورد نفس خود انجام دهد.
با اين توصيف چون رسول خدا صلى الله عليه وآله در روز مباهله از بين اصحاب، تنها امير مؤمنان على عليه السلام را با خود همراه كرد، بنابراين، وى مقصود از نفس پيامبر صلى الله عليه وآله است كه خداى متعال در قرآن از او سخن گفته و شايستگى آن بزرگوار را براى مباهله اثبات كرده است.
مأمون گفت: پاسخ قانع كننده اى بود.2
1 . سورة آل عمران: 61.
2 . الفصول المختارة من العيون والمحاسن: 38.
شيخ مفيد و استدلال به آيه مباهله
شيخ مفيد، پس از بيان ماجراى مباهله مى گويد:
مباهله نجرانى ها با پيامبر صلى الله عليه وآله، نشان دهنده نبوّت انكارناپذير آن حضرت و فضيلت امير مؤمنان على عليه السلام است.
آيا نه اين است كه مسيحيان به نبوت پيامبر صلى الله عليه وآله اعتراف كردند و دريافتند كه نبايد با وى مباهله كنند؟
آن ها مى دانستند كه اگر مباهله كنند، گرفتار عذاب مى شوند و پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نيز بر پيروزى و به شكست كشاندن آن ها با ارائه دليل و برهان اطمينان داشتند.
افزون بر آن، خداوند متعال با نزول آيه مباهله بر اين كه امير مؤمنان على عليه السلام نفس رسول خدا صلى الله عليه وآله بوده و در اوج فضيلت قرار دارد و در كمال و پرهيز از گناه همانند ايشان است، تأكيد ورزيده است.
خداوند متعال بر اساس اين آيه، حضرت على عليه السلام، همسر و دو فرزندش را با وجود سن كم، دليل و حجّت حقانيّت پيامبر صلى الله عليه وآله و دين ايشان قرار داد و چنين حكم نمود: حسن و حسين عليهما السلام، فرزندان، و فاطمه عليها السلام مصداق زنان ايشان است كه مى بايست در جريان مباهله به واسطه آنان حقّانيّت خود را ثابت كند؟!
در بين مسلمان هيچ كس از چنين فضيلتى حتى از فضيلت نزديك به آن نيز برخوردار نيست.
چنان كه گفتيم، اين فضيلت يكى از مناقب مختص به امير مؤمنان على عليه السلام به شمار مى رود.1
1 . الإرشاد فى معرفة حجج الله على العباد: 1 / 169.
جايگاه ويژه روز مباهله
اكنون شايسته است به جايگاه والاى روز مباهله نگاهى كنيم. سيد بن طاووس رحمه الله در كتاب اقبال بصالح الاعمال چنين مى نگارد:
بدان كه روز مباهله پيامبر صلى الله عليه وآله با مسيحيان نجران، بسيار عظيم الشأن بوده و از نشانه ها و كرامات بسيارى حكايت دارد.
از جمله اين آيات و نشانه ها مى توان به موارد زير اشاره كرد:
نخستين بارى است كه خداوند باب مباهله را براى اين ملّت گشود تا به هنگام انكار ادلّه و براهين، به مباهله اقدام نمايند.
نخستين روزى بوده كه در آن عزّت پيامبر و شوكت و جلال خداوندى بدين شكل به اثبات رسيد و اهل كتاب ضمن گردن نهادن به نبوّت و حاكميت ايشان، به پذيرش ذلّت و پرداخت جزيه ملزم شدند.
نخستين روزى بوده كه در آن پرده هاى قدرت الاهى و نبوى، مخالفان را فرا گرفت، كسانى كه معجزات پيامبر صلى الله عليه وآله را انكار مى كردند و همان كسانى كه با رسول خدا با دليل هاى عقلى و نقلى به مناظره مى پرداختند.
نخستين روزى بوده كه با انوار درخشان خداوندى حضرت محمد صلى الله عليه وآله اين گونه مورد تصديق قرار گرفت; چرا كه فاصله ميان دشمنان و نزديكان پيامبر صلى الله عليه وآله بر همگان روشن شد.
- روزى بوده كه در آن رسول خدا صلى الله عليه وآله مقام بلند اهل بيتش را نشان داد.
روزى بوده كه خداوند متعال به بندگانش مى فهماند كه امام حسن و امام حسين عليهما السلام با وجود سن كم براى مباهله از صحابه پيامبر و مبارزان راه ايشان شايسته تر هستند.
روزى بوده كه خداوند متعال نشان مى دهد كه فاطمه عليها السلام، دختر گرامى پيامبر براى مباهله از پيروان و افراد صاحب صلاحيت و برجسته وى، شايسته تر است.
روزى بوده كه خداوند متعال از اين موضوع پرده برمى دارد كه مولايمان على بن ابى طالب عليهما السلام نفس رسول خدا صلى الله عليه وآله و از جوهره ذات اوست، صفات و اراده او صفات و اراده اوست و اگر چه ظاهرشان متفاوت است، اما فضايلشان از هر جهت يكى است.
روزى بوده كه نشان داده مى شود دعوت نشدگان به مباهله نسبت به آن ها كه صلاحيت حضور نشر نشانه هاى خداوندى را دارند، از مقام پايين ترى برخوردارند.
روزى بوده كه در اخبار و روايات موثق و مورد اعتماد، تا پيش از اسلام روزى به مانند آن را نيافته ايم.
روزى بوده كه زبان مدعيان بند آمده و منطق صاحبان رأى، آن ها را واداشته تا اذعان و اعتراف كنند كه خداوند متعال، اهل بيت پيامبر عليهم السلام را از تمام بندگان و مؤمنانى كه صلاحيت مباهله ندارند، برتر مى داند.
روزى بوده كه حقانيت دليل ها و برهان هاى راستگويان اثبات گشت; همان كسانى كه خداوند متعال در قرآن كريم امر نموده تا مردم از آنان پيروى كنند.
روزى بوده كه خداوند جليل از عصمت هميشگى اهل بيت پيامبر عليهم السلام كه در مباهله شركت كردند، پرده برمى دارد.
روز مباهله حقانيّت نبوّت و رسالت پيامبر صلى الله عليه وآله را بهتر از جريان تحدّى و مبارزطلبى با قرآن، اثبات مى كند; زيرا كسانى كه پيامبر صلى الله عليه وآله آن ها را به آوردن مثل قرآن به مبارزه طلبيد در مقام بهتان گفتند:
(لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا);1
اگر بخواهيم كتابى مثل همين قرآن مى آوريم.
در حالى كه در روز مباهله، منكران در پى ظهور دليل ها، برهان ها و نشانه هاى نبوّت پيامبر، به جهت عجز از مباهله با ايشان، از انكار رسالت خوددارى كردند.
روزى بوده كه خداوند متعال به واسطه آن، آتش جنگ را خاموش و مسلمانان را از گرفتارى و سختى پيكار و به خطر انداختن روح و جانشان نجات داد.
خداوند متعال اين كار را به خاطر شرافت كسانى انجام داد كه در جريان مباهله حاضر شدند و به صفات خداوندى آراسته بودند.
به راستى گفتار، زبان، دل و قلب به ناتوانى از بيان كمالات اين روز اعتراف كرده است.2
1 . سوره انفال: آيه 31.
2 . الأقبال بصالح الأعمال: 514.
منبع: سایت آیت الله حسینی میلانی
اينك به نقل شمارى از روايات كه نزول آيه مباركه مباهله را در شأن حضرت على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام بيان مى دارند و حافظان حديث، آن ها را با ذكر سند، در كتاب هاى معتبر آورده اند مى پردازيم.
به روايت ابن عساكر
ابن عساكر دمشقى با سندى و ابن حجر عسقلانى از طريق دارقطنى، از ابوطفيل اين گونه روايت مى كنند:
امير مؤمنان على عليه السلام در جمع حاضران در شوراى خلافت با بيان برخى از فضايل و مناقب خود، بر آن ها احتجاج نمود، از جمله به آنان فرمود:
نشدتكم بالله، هل فيكم أحد أقرب إلى رسول الله صلّى الله عليه وآله1 في الرحم ومن جعله رسول الله صلّى الله عليه وآله نفسه وأبناءه أبناءه ونساءه نساءه غيري؟
قالوا: اللهمّ لا;2
شما را به خدا سوگند، آيا در ميان شما كسى هست كه در رابطه خويشاوندى خود، نزديك تر از من به رسول خدا صلى الله عليه وآله باشد و ايشان، او را نفسِ خود، فرزندان او را فرزندان خود و زنان او را زنان خود ـ جز من ـ دانسته باشد؟
همه گفتند: نه به خدا.
گفتنى است كه اين اقدام حضرت على عليه السلام را بسيارى از علماى شيعه و سنّى با ذكر سند از ابوذر و ابوطفيل نقل كرده اند.
از جمله اين روايان، مى توان به حافظانى هم چون دارقطنى، ابن مردويه، ابن عبدالبرّ، حاكم نيشابورى، جلال الدين سيوطى، ابن حجر مكّى و متّقى هندى اشاره كرد.
1 . به رغم اين كه در منابع اهل سنّت درود و صلوات پس از نام مبارك پيامبر خدا صلى الله عليه وآله به صورت ناقص (ابتر) آمده است، ما طبق فرمايش حضرتش، درود و صلوات را به صورت كامل آورده ايم.
2 . تاريخ مدينة دمشق: شرح أمير المؤمنين عليه السلام: 3 / 90، حديث 1131، الصواعق المحرقه: 239.
مفسّران، متكلّمان، محدّثان و تاريخ نگاران بزرگ عرصه دانش هاى حديثى، تفسيرى، كلامى و تاريخى در قرون مختلف در كتاب هاى خود حديث مباهله را ـ چه با ذكر سند و چه به دليل مسلّم انگاشتن آن، بدون ذكر سند ـ به اتّفاق روايت كرده اند. مشهورترين آنان عبارتند از:
1 . سعيد بن منصور، درگذشته سال 227 هجرى.
2 . ابوبكر عبدالله بن أبى شيبه، در گذشته سال 235.
3 . احمد بن حنبل شيبانى، درگذشته سال 241.
4 . عبد بن حميد، درگذشته سال 249.
5 . مسلم بن حجّاج، درگذشته سال 261.
6 . ابوزيد عمر بن شبّه بصرى، درگذشته سال 262.
7 . محمد بن عيسى ترمذى، درگذشته سال 279.
8 . احمد بن شعيب نسائى، درگذشته سال 303.
9 . محمد بن جرير طبرى، درگذشته سال 310.
10 . ابوبكر بن منذر نيشابورى، درگذشته سال 318.
11 . ابوبكر جصّاص، درگذشته سال 370.
12 . ابوعبدالله حاكم نيشابورى، درگذشته سال 405.
13 . ابوبكر بن مردويه اصفهانى، درگذشته سال 410.
14 . ابواسحاق ثعلبى، درگذشته سال 427.
15 . ابونعيم اصفهانى، درگذشته سال 430.
16 . ابوبكر بيهقى، درگذشته سال 458.
17 . ابوالحسن على بن احمد واحدى، درگذشته سال 468.
18 . محيى السُنه بغوى، درگذشته سال 516.
19 . جار الله زمخشرى، درگذشته سال 538.
20 . قاضى عياض يحصبى، درگذشته سال 538.
21 . ابوالقاسم ابن عساكر دمشقى، درگذشته سال 571.
22 . ابوفرج ابن جوزى حنبلى، درگذشته سال 579.
23 . ابوالسعادات ابن اثير جزرى، درگذشته سال 606.
24 . فخررازى، درگذشته سال 606.
25 . عزالدّين ابن اثير جزرى، درگذشته سال 630.
26 . محمد بن طلحه شافعى، درگذشته سال 652.
27 . شمس الدّين سبط بن جوزى، درگذشته سال 654.
28 . ابوعبدالله قرطبى انصارى، درگذشته سال 656.
29 . قاضى بيضاوى، درگذشته سال 685.
30 . محب الدّين طبرى، درگذشته سال 694.
31 . نظام الدّين أعرج نيشابورى، از بزرگان قرن هفتم.
32 . ابوبركات نسفى، درگذشته سال 710.
33 . صدر الدّين ابراهيم حموئى، درگذشته سال 722.
34 . ابوالقاسم ابن جزى كلبى، درگذشته سال741.
35 . علاءالدين خازن، درگذشته سال741.
36 . ابوحيان اندلسى، درگذشته سال745.
37 . شمس الدّين ذهبى، درگذشته سال 748.
38 . ابن كثيردمشقى، درگذشته سال 774.
39 . ولى الدّين خطيب تبريزى متوفاى سال 737.
40 . ابن حجرعسقلانى، درگذشته سال 852.
41 . نورالدين ابن صبّاغ مالكى، درگذشته سال 855.
42 . جلال الدين سيوطى، درگذشته سال 911.
43 . ابوسعود عمادى، درگذشته سال 951.
44 . خطيب شربينى، درگذشته سال 968.
45 . ابن حجر هيتمى مكى، درگذشته سال 973.
46 . على بن سلطان قارى، درگذشته سال 1013.
47 . نورالدّين حلبى، درگذشته سال 1033.
48 . شهاب الدّين خفاجى، درگذشته سال 1069.
49 . زرقانى مالكى، درگذشته سال 1122.
50 . عبدالله شبراوى، درگذشته سال 1162.
51 . قاضى القضاة شوكانى، درگذشته سال 1250.
52 . شهاب الدّين آلوسى، درگذشته سال 1270.
منبع: سایت آیت الله حسینی میلانی
حديث مباهله از زبان گروهى از بزرگان صحابه وتابعين روايت شده است. ما در اين جا به نام راويان اين حديث كه در منابع غير شيعى از آن ها ياد شده است، اشاره مى كنيم:
1 . امير مؤمنان على عليه السلام.
2 . عبدالله بن عباس.
3 . جابر بن عبدالله انصارى.
4 . سعد بن ابى وقّاص.
5 . عثمان بن عفّان.
6 . سعيد بن زيد.
7 . طلحة بن عبيدالله.
8 . زبير بن عوام.
9 . عبدالرّحمان بن عوف.
10 . براء بن عازب.
11 . حذيفة بن يمان.
12 . ابوسعيد خدرى.
13 . ابوطفيل ليثى.
14 . پدر بزرگ سلمة بن عبديشوع.
15 . اُمّ سلمه، همسر رسول خدا صلى الله عليه وآله.
16 . زيد بن على بن الحسين عليهما السلام.
17 . علباء بن احمر يشكرى.
18 . شعبى.
19 . حسن بصرى.
20 . مقاتل.
20 . كلبى.
21 . سدّى.
23 . قتاده.
24 . مجاهد.
اينك به نمونه هايى از اين روايات از زبان صحابه اشاره اى مى كنيم.
در خصوص امير مؤمنان على عليه السلام، بايد گفت:
ايشان در جلسه شوراى خلافت، اهل شورا را به خداوند قسم داد و از آنان اقرار گرفت كه آيه مباهله درباره وى نازل شده است… به زودى در اين باره سخن خواهيم گفت.
عثمان، طلحه، زبير، سعيد بن زيد، عبدالرّحمان بن عوف و سعد بن أبى وقّاص، به نزول آيه مباركه در شأن اهل بيت عليهم السلام اقرار كرده اند.
سعد بن أبى وقّاص، حديث مباهله را روايت كرده است و چنان كه در نقل معتبر آمده، وى با درك همين موضوع از ناسزاگويى به امير مؤمنان على عليه السلام خوددارى كرده است… متن گفته وى در ادامه خواهد آمد.
ابوطفيل نيز از راويان حديث «مناشده»1 است.
البته در ادامه به ذكر روايات از زبان ديگر راويان خواهيم پرداخت.
1 . اميرمؤمنان حضرت على عليه السلام در شوراى خلافت با مطرح كردن چندين آيه و روايت از رسول مكرم اسلام صلى الله عليه وآله كه بر خلافت بلافصل ايشان دلالت دارد، اهل شورا را سوگند مى داد و از آنان اقرار مى گرفت كه مراد از اين آيات و روايات ايشان هستند، روايتى را كه به نقل ماجراى مذكور پرداخته حديث «مناشده» يعنى قسم دادن گويند.
منبع: سایت آیت الله حسینی میلانی
آيه مباهله و شأن نزول آن
نزول آيه مباهله در شأن اهل بيت عليهم السلام
خداوند متعال در سوره آل عمران مى فرمايد:
(إِنَّ مَثَلَ عيسى عِنْدَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُراب ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ * الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُنْ مِنَ الْمُمْتَرينَ * فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلَى الْكاذِبينَ * إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَما مِنْ إِله إِلاَّ اللّهُ وَإِنَّ اللّهَ لَهُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ * فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللّهَ عَليمٌ بِالْمُفْسِدينَ);1
به راستى كه مَثَل عيسى در نزد خدا، هم چون آدم است كه او را از خاك آفريد، به او فرمود: «باش!» او هم فورى شد.
حق از جانب پروردگار توست; بنابراين، از ترديد كنندگان مباش! هر گاه بعد از علم و دانشى كه به تو رسيده، باز كسانى با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آن ها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را; ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را; ما نفس هاى خود را دعوت كنيم، شما هم نفس هاى خود; آن گاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.
در شأن نزول اين آيه آمده است: پيامبر خدا صلى الله عليه وآله به همراه على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام به نزد مسيحيان رفت تا با آن ها مباهله كند.
1 . سوره آل عمران: آيه هاى 60 و 61.
منبع : سایت آیت الله سید علی حسینی میلانی
امام خامنه ای :
باید گذشتن از دنیا به آسانی
این ایثار و این گذشت، یک نماد است برای مؤمنانی که میخواهند راه حقیقت را، راه تعالی را، راه عروج به مدارج عالیه را طی کنند…
آنچه که ابراهیم خلیل الله ! ابوالانبیاء , نواده ی نوح علیه السلام
و نیای بزرگ محمد صلوات الله علیه و آله را بت شکنی نامدار نمود ,
آنچه که ابراهیم را گلستانی در دل زبانه های آتش نمود ,
آنچه که ابراهیم را از قربانگاه فرزند با سربلندی وسلام الهی خارج نمود
نبود جز فرمانبرداری.
تمام عظمت و تبَختُر انبیاء و اولیاء الهی در اطاعت ایشان بود.
ابراهیم “مطیع” و “تسلیم” محض بود .
آنجا که بر بالای منا نجواهای شیطان را با سنگ دور می کرد ."برگردم وجواب هاجر را چه بدهم؟ آیا چون کنعانیان انسانی را قربانی کنم؟ پیامبر بی ذریه ! فرزند بی سر را می خواهی چه کنی ؟اسماعیل پاره ی تن من …..هاااا به کجا می کشی ام خوب من ؟ !!”
ابراهیم لبیک گویان دست وپای فرزند مطیع را بست ؛ صورت او ، نگاه های زیباو دلفریب او را بر خاک برگرداند…
و….
چه عشق بزرگی است ، عشق انبیاء به خدای با عظمت !
بی عشق و فرمانبری چه حاصل از بندگی ؟
چه انسان ها که رمی جمرات کردند و به خانه ی شیطان ،قرین خود برگشتند!
چه لبیک ها که لقلقه ی زبان بود!
چه قربانی ها که خدمتی ارزشمند محسوب نشد !
عید قربان , در رهایی از تعلقات دنیوی است … تا کاری شود کارستان !
وقتی خدای بندگی ، نفس است ،چه جای خدا پرستی !!
باید طناب دار را به گردن دلخواه ها و موانع نفسانی انداخت و از حریم دل بیرون آورد!
ای بسا خداوند بهترین ها و زیباترین ها را بشارت دهد .
Howzehir@
بخشی از دعای عرفه
اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَيْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ وَلا لِعَطائِهِ مانِعٌ
ستایش خاص خدایی است که برای قضا و حكمش جلوگيرى نیست و نه براى عطا و بخششش مانعى
کاش بوديم آن زمان کاري کنيم
از تو و طفلان تو ياري کنيم
کاش ما هم کربلايي مي شديم
در رکاب تو فدايي مي شديم
السلام عليک يا ابا عبدالله
ماه خون ماه اشك ماه ماتم شد بر دل فاطمه داغ عالم شد
فرا رسيدن ماه محرم را به عزادارن راستينش تسليت عرض ميكنم
سلام بر مبعث، بهاریترین فصل گیتی!
سلام بر مبعث، فصل شکفتن گل سرسبد بوستان رسالت!
سلام بر مبعث؛ روزی که گلهای ایمان در گلستان جان انسان شکوفا شد!
بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد
محمد پاک و شفاف و زلال است
که مرات جمال ذوالفقار است
محمد تا نبوت را برانگیخت
ولایت را به کام شیعیان ریخت . . .
مهدی بیا که عید اعظم پیمبر است
این بعثت محمد و تبریک حیدر است
در اهتزار پرچم قرآن هل اتی
تا موسم ظهور بدستان رهبر است . . .
ای سینه ی مجروح ما مجروح طول غیبتت
در بعثت جدت همه چشم انتظار بعثتت
خورشید مکه کی رسد صبح طلوع نهضتت
بت های عالم بشکند با دست عزم و همتت
بعثت شیعه ز آغاز غدیر است و حراست
بعثت سوم او واقعه ی عاشوراست
پدر شیعه علی، مادر شیعه زهراست
شیعه جان و تنش از آب و گل کرببلاست
در حرا نور وحی پیچیده؛اقرابسم…تن زمین لرزید
آسمان تکه تکه جاری شد ؛بر زمان وسعت خدا بارید
اضطرابی شگرف پیچیدش؛بارالها نمی توانم آه
یا محمد بخوان به نام خدا؛لااله بگو که الا الله
هردو مبارز بودند و در مسیر معیّن امام (رضواناللهعلیه). «علامه مرتضی مطهری»، مبلغ بزرگ و مدرس مشهور دانشگاه بود و «استاد سیدعلی خامنهای» عالم مبارز و محقق حوزه علمیه مشهد و جمعهای مشتاق دانشجویی. در این مسیر از خرداد ۱۳۴۲، جهاد فکری بخشی از مبارزه و پردهای از قیام یاران امام برای یک تجدیدنظرطلبی بزرگ بود. علامه مطهری و آیتالله خامنهای، اگرچه جزئی از این جمع بودند و هر کدام در سنگر انقلابی خود مجدانه فعالیت میکردند، مراودات «صمیمانه و مهربانانهای» هم با یکدیگر داشتند. بخش اعظم این مراودات، روابط علمی آنها بود که تا واپسین روزهای حیات استاد شهید ادامه یافت.
از مدرسه مروی تا رُزهتل
آنچه معلوم است، نقطه آغاز این روابط، شهرت علمی وافر علامه مرتضی مطهری بود که پیش از همه در میان حوزویان و دانشجویان علوم دینی زبانزد شده بود. آیتالله خامنهای، چندسالی از آیتالله مطهری کوچکتر بود و جویای دیدار او. حوزهها محملی شد برای آشنایی و بهویژه دیدارهای «مدرسه مروی» تهران بر صمیمیت این آشنایی افزود:
«ایشان در تهران تدریس مىکردند در مدرسه مروى، مدرسه مروى هم پاتوق ما بود. هر وقت از قم مىآمدیم، حتما مدرسه مروى سرى مىزدیم. طبعا علاقهمند بودیم که با ایشان آشنا بشویم؛ آشنا هم شدیم خیلى زود، بعد که با آقاى مطهرى آشنا شدیم، دوستیمان خیلى صمیمى و گرم شد، به طورى که بعدها خیلى از اوقات ایشان مشهد که مىآمدند منزل من مىآمدند و من تهران که مىآمدم، حتما ایشان را مىدیدم و بعضى کارهاى مشترکى هم با هم داشتیم؛ کارهاى علمى مشترک.» [۱]
بنابراین سفرهای سالانه شهید مطهری به مشهد، یک سوی دیگر این دیدارها بود. این دیدارها یا در رز هتل مشهد انجام میشد که محل اقامت آیتالله مطهری بود و یا منزل آیتالله خامنهای. موضوع بخش عمدهای از آنچه در این دیدارها و روابط مطرح میشد، به مباحثات و تعاملات علمی اختصاص داشت.
تالیف مشترک!
نمونه این همکاریها زمانی بود که شهید مطهری میخواست یادداشتهای «اسلام و مقتضیات زمان» خود را به اثری تالیفی تبدیل کند. آیتالله خامنهای، گزینه اصلی او برای این تحقیق و تالیف بود:
«ایشان یک مقدار سخنرانى کرده بودند گمانم یک ماه رمضان، دربارهى اسلام و مقتضیات زمان. یک وقتى به من گفتند که من یک چنین سخنرانىای کردم و مایلم شما این را تحصیل کنید، یعنى پخته و تکمیل کنید، اگر آماده باشید. گفتم باشد. البته مرد بزرگوارى بود آقاى مطهرى، واقعاً براى کارهایش هدفهاى معنوى در نظر داشت، نه هدفهاى ظاهرى. وقتى که این را به من محول مىکردند، گفتند که شما این را وقتى که تحریر کردید به هر نامى خواستید منتشر کنید، به عنوان تألیف، تألیف مطهرى، تألیف خامنهاى، تألیف مشترک، هر چى خواستید بگذارید که خب طبیعى بود که این تراوش شهید مطهرى بود و اگر من هم همچنین کارى مىکردم، نقش اولى و اصلى مربوط به ایشان بود، به من ارتباطى نداشت، درعینحال ایشان با این سعه صدر و بزرگوارى این حرف را مىزد. من این را گرفتم از ایشان، یک مقدارى مطالعه کردم، دیدم ابتدایى است یعنى خیلى رویش کار لازم است انجام بگیرد و به ایشان گفتم، ایشان یک مقدارى یادداشت در آوردند براى من فرستادند، یادداشتهاى زیادى بود به قدر یک کتاب بود خودش، یادداشتهاى گوناگونى بود که ایشان فرستادند براى من و گفتند اینها هم هست. من دیدم ایشان مبالغ زیادى یادداشت در این زمینه از این جا، آنجا جمع کردهاند و مطالبى به ذهنشان رسیده، واردات فکریشان را به مرور نوشتند، مبالغى. البته من همان اوقات ظاهراً زندان افتادم یادم نیست که یک همچنین حادثه این جورى بود، سال ۴۹ بود به نظرم افتادم یا ۵۰ بود که کار لنگ ماند و بعد هم اینها فرستاده شد براى خود ایشان، یعنى من یک مقدار شروع کرده بودم خلاصهگیرى بکنم و اینها که به این مانع دچار شدیم و اینها را فرستادیم براى خود ایشان.» [۲]
مجموعه این روابط نشان از قرابتی فکری میان آیتالله خامنهای و شهید مطهری داشت: «یک وقتی مرحوم آقای مطهری از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوی چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوی همین است که خودش گفته: و هو اصول … ایشان گفت کاملاً درست است، من هم عقیدهام همین است.» [۳]
عمده کار من با استفاده از افکار مطهری است!
با این حال، آیتالله خامنهای، هنوز خود را طلبه و جستجوگری میدانست که امثال مطهریها جهانی از آموختنیها را در اختیار او قرار میدادند. ایشان دو سال پس از شهادت استاد، به گفتگویی جالب توجه که در همین باره با یکدیگر داشتند اشاره میکنند:
«من خودم را شاگرد آقاى مطهرى مىدانم؛ یک وقتى به ایشان گفتم. با ایشان مىدانید، ما خیلى دوستى صمیمى و نزدیکى داشتیم؛ یعنى دوستى ما از پیش از انقلاب خیلى گرم و صمیمانه و مهربانانه بود. بارها اتفاق مىافتاد که در منزل یکدیگر، من در منزل ایشان در تهران، و ایشان در منزل ما در مشهد، مىآمدند و ساعتها، روزها، شبها با هم بودیم. من به ایشان گفتم که من شاگرد شما هستم. ایشان تعجب کرد، گفت تو هیچوقت پیش من درس نخواندى؛ حقیقت هم این بود که من پیش ایشان درس نخوانده بودم؛ اما یکى از عناصرى که بنیه اصلى فکر اسلامى من را پایهگذارى کرده، سخنرانىهاى آقاى مطهرى است در مثلا بیست سال پیش. این سخنرانیها چاپ مىشد و منتشر مىشد.» [۴]
برای همین، اشتیاق و علاقه آیتالله خامنهای به شخصیت و آثار شهید مطهری بهاندازهای بود که گاه مایه شگفتی آن عالم فرزانه میشد: «بنده، حقیر خودم در طول مدت زندگیم که من کار فکرى داشتم، خیلىهایتان مىدانید، شاید بعضىهایتان بودید توى بحثهاى بنده در مشهد که داشتم، عمده کار بنده با استفادهى از افکار آقاى مطهرى است؛ این یادتان باشد. بنده از افکارم - به خود ایشان هم مىگفتم من همیشه، با ایشان ما خیلى رفیق بودیم. - من مىگفتم که من غالب کارهایم با استفاده از حرفهاى شماست، کتابهایى را اسم مىآوردم ایشان تعجب مىکرد، مىگفت عجب این کتابها اینقدر خوب است من نمىدانستم؟» [۵]
یکی از همراهان آیتالله خامنهای در مشهد، خاطره جالبی از ایشان درباره آثار و کلام شهید مطهری نقل کرده است: «علمای برجسته و شخصیتهای متفکر، دائماً به دلیل وجود حضرت رضا (علیهالسلام) به مشهد میآمدند. اینها را نگه میداشتیم. مرحوم آقای مطهری را در مسجد النبی نگه میداشتیم که تقدیر و سرنوشت را آنجا گفتند. یادم است که آقای خامنهای خودشان آنجا شرکت میکردند، آخر نیمکت مینشستند و آقای مطهری پای تخته صحبت میکردند. بعد ما به آقای خامنهای میگفتیم که «نظر شما راجع به آقای مطهری چیست؟» میفرمودند «ایشان استاندارد است کلام او». این اولین بار بود در عمر من استاندارد را قبل از انقلاب از آقای خامنهای برای یک مبحث دینی میشنیدیم.» [۶]
ما کمتر نمونه ارزندهای چون خامنهای داریم
با این وجود، این شوق و علاقه، میلی دوسویه بود. علامه مطهری، همداستان خراسانی خود را به دانشوری میشناخت و به مراتب فضیلت و اثرگذاری «استاد خامنهای» واقف بود. مطهری، جلسات درس و بحث آیتالله خامنهای در مشهد را موثر و سودمند میدانست و برای همین، وقتی که آگاه شد نیروهای امنیتی طاغوت جلسات مسجد کرامت را به تعطیلی کشاندهاند بهشدت متاسف شد:
«خبر تعطیلی فعالیتهای آقای خامنهای، خیلیزود در میان محافل مذهبی و آشنایان او پیچید. آقای مرتضی مطهری که از موضوع باخبر شد «به شدت ناراحت شده و اظهار داشته، همه مراکز حساس را که اثری دارد میبندند. انسان متحیر میماند چه کند و چه بگوید. وی گفت: سیدعلی خامنهای از نمونههای ارزندهای است که برای آینده موجب امیدواری است و در این مدت کوتاه در مشهد کارهای پرثمری انجام داده که یکی از آنها جمع کردن جوانان روشنفکر و بیدار بوده و به همین جهت وی مورد توجه [امام]خمینی هم واقعشده و [امام]خمینی دستور داده که هواخواهان وی [آیتالله] خامنهای را حمایت کنند.» [۷]
این احساس تاسف زمانی عمیقتر شد که خبر دستگیری آیتالله خامنهای به گوش علامه رسید: «آقای مطهری چهار روز بعد [از دستگیری] در دانشکده الهیات تهران در جمعی که احتمالاً کمشمار یا خصوصی بود با ابراز تاسف از این خبر، جملاتی در توصیف آقای خامنهای گفت. وی پیش از این، چنین تعابیری را پس از تعطیلی حلقه تفسیر قرآن او به زبان آورده بود: «ما کمتر نمونه ارزندهای چون خامنهای داریم. و این نیروها هم باید به این گونه هدر و در گوشههای زندان تلف گردند. مطهری پس از ستودن خامنهای او را از عوامل موثر در روشن کردن افکار اجتماع دانست.» [۸]
دعوت به سخنرانی در حسینه ارشاد
حضور آیتالله خامنهای در حسینیه ارشاد هم با دعوت شهید مطهری آغاز شد. [۹] کوشش ایشان در رفع اختلافات میان علامه مطهری و روحانیت انقلابی با دکتر علی شریعتی یکی از نقشآفرینیهای مهم آیتالله خامنهای در این زمینه است.
سخنرانیها و آثار آیتالله خامنهای هم مورد توجه و تقدیر علامه بود. هنگام انتشار کتاب «مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان»، شهید مطهری این اثر آیتالله خامنهای را فراوان ستود: «[کتاب مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان]کتاب خوبی درآمد از کار. کتاب مفیدی بود. در ایران جای این کتاب خالی بود، زیرا در ایران راجع به هندوستان هر چه بحث میشد یکجانبه حرفهای مؤلفان ضدمسلمان نقل میشد. حتی مولفی که خودش مسلمان هم بود، مثل ابوالکلام آزاد، قضاوتش به نفع مسلمانهای هند نبود، بلکه به زیان مسلمانهای هند بود… هر چه در ایران نوشته یا ترجمه میشد در این روال بود. این کتاب اول بار نقش مسلمانها را برجسته کرد و خیلی در محافل اسلامی و روشنفکری اسلامی… جا افتاد. مرحوم مطهری بارها این کتاب را در سخنرانیهایش معرفی کرد به مردم… مسلمانهای هند هم علاقمند شدند و بردند، پخش کردند.» [۱۰]
خامنهای؛ انتخاب مطهری
مجموعه جلساتی که دهه چهل شمسی در تهران تشکیل میشد و قرار بود به تهیه «منشور» و طرحی کلی از جهانبینی اسلامی بیانجامد، جای دیگری بود که نزدیکی دیدگاههای آیتالله مطهری و آیتالله خامنهای را روشن کرد. در این جلسات افرادی چون آقایان طالقانی، بهشتی، باهنر، هاشمی رفسنجانی، فارسی، بازرگان، علی شریعتی و جمعی دیگر حضور داشتند. در پایان جلسه اول قرار شد که اعضا، با «طرحی پیشنهادی» به جلسه دوم بیاید و شهید مطهری درباره طرحها قضاوت کند و نظر بدهد:
«چهل و پنج روز برای این موضوع زمان گذاشتند. در نشست دوم آقایان خامنهای، احمدزاده، طالقانی، بازرگان، سحابی و فارسی نظرات مکتوب خود را همراه داشتند. در گفتگوهای این جلسه مقرر شد نوشتهها به جمعی که آقای مرتضی مطهری یکی از آنها بود سپرده شود تا نظر بدهند. در گردهمآیی بعدی، آقای مطهری از ماهیت نوشتههای آقایان صحبت کرد. روشن شد که تضاد اسلام با پدیدههای استثمار، استکبار، استعمار، ستمهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وجه مشترک یادداشتهای ارائه شده است، اما آقای مطهری از موضوع مبارزه با الحاد به عنوان وجه ممیز نوشته آقای خامنهای یاد کرد و آن را به عنوان امتیاز بر دیگر نگاشتهها مطرح نمود. مهندس بازرگان نیز بعدها گفت: «در میان آنها متن پیشنهادی آقای خامنهای جزو برجستهترینها بود.» [۱۱]
با پیروزی انقلاب، شورای انقلاب به کانون مراودات آیتالله خامنهای و شهید مطهری تبدیل شد. جایی که باز هم محملی بود برای نزدیکی بیشتر میان آن دو و البته بحثهای طلبگیشان: «یک روز از این جلسات شورای انقلاب میآمدیم بیرون ـ آن جلسات هفت هشت ساعته آن اوایل کار ـ همان طور از یک خانهای ـ به نظرم هم نمیدانم کجا بودیم ـ میآمدیم، یک صفی بودند، پنج شش نفری میآمدیم بیرون، ایشان قبل از من، برگشت گفت یک گعدهای درست کن فلانی، خفه شدیم! این جوری بود. یعنی واقعاًها. من هم توی آن مجموعه، اگر بنا بود با کسی گعدهیی به معنای آخوندیش درست کنم و داشته باشیم جز با آقای مطهری با کس دیگری نبود. یعنی واقعاًها هر وقت با ایشان دو به دو ـ اتفاق افتاده بود فراوان ـ دو نفری توی اتاق ایشان در تهران یا منزل ما در مشهد یک ساعت، دو ساعت نشسته بودیم، صحبت، همه جور صحبتی بین ما رواج داشت. از خاطره گرفته ـ ایشان هم میدانید، خاطره و داستان و قصه و فلان خیلی زیاد، یک صندوقچهای بود از این گونه چیزها ـ بنده هم بیورود نبودم توی این چیزها. من هم خیلی از این چیزها توی ذهنم هست. این قدر بحث میکردیم. بحث علمی میشد، بحث اعتقادی میشد، بحث سیاسی میشد. یعنی واقعاً یک به هم بستگیای وجود داشت.» [۱۲]
سنگر خالی دانشگاه
۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸، اما، پایانی بود بر حیات دنیایی آیتالله شهید مطهری و خاتمهای برای دوستی چندین ساله او با آیتالله خامنهای. اگرچه شهادت، نام مطهری را پرآوازهتر کرد و آثارش را نامآشناتر اما بهزودی جای خالی او در تنویر دلها و اندیشههای مشتاق احساس شد. این فقدان، بیش از هر جا خود را در «دانشگاه»، سنگر اصلی شیخ شهید، نشان داد. با این حال، امام آگاه امت، با آنکه مُهر پذیرشی بر آثار معلم شهید زد و همگان را به بهرهبرداری از این ثمرات ارزشمند فراخواند، پیشنهادی هم برای پر کردن جای خالی او در دانشگاه داشت. دیدار دانشجویان با امام، از این پیشنهاد قدسی، آن هم در کوران جنجالهای دانشگاه پرده برداشت:
«البته باید اشخاصی هم که گوینده هستند بیایند در دانشگاه و من پیشنهاد میکنم که آقای آقا سید علی آقا بیایند، خامنهای. شما ممکن است که بروید پیش ایشان از قول من بگویید ایشان بیایند به جای آقای مطهری. بسیار خوب است ایشان، فهیم است؛ میتواند صحبت کند؛ میتواند حرف بزند.» [۱۳] آیتالله خامنهای موظف شده بود که راه علمی استاد شهید و یار محبوبش را ادامه دهد. دانشگاه، اکنون، میزبان میهمان خراسانیاش شده بود تا بانگ گفتارهای مطهریوار او را به جان بشنود.
مصادر:
۱. مصاحبه با روزنامه کیهان، ۱۳۶۱/۰۲/۰۷
۲. دیدار با اعضاى ستاد بزرگداشت استاد شهید مطهرى، ۱۳۶۲/۰۲/۰۳
۳. بیانات در دیدار شاعران در ماه مبارک رمضان، ۱۳۷۸/۰۶/۲۵
۴. مصاحبه با روزنامه اطلاعات پیرامون شهید مطهرى، ۱۳۶۱/۰۲/۰۸
۵. دیدار با مسؤولان سیاسى ایدئولوژیک ارتش، ۱۳۶۲/۰۳/۱۲
۶. گفتگوی آقای نوراللهیان با دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای
۷. شرح اسم،هدایتالله بهبودی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۹۱، صص ۴۹۶و ۴۹۷
۸. شرح اسم، صص ۵۳۰ و ۵۳۱
۹. شرح اسم، ص۳۲۲
۱۰. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، خاطرات سیدعلی خامنهای، شمـ بازیابی ۱۲۲۷، و شرح اسم، ص۲۴۲
۱۱. شرح اسم، ص۳۲۷
۱۲. بیانات در دیدار خانواده آیتالله مطهری، ۱۳۷۴/۰۲/۱۱
۱۳. امام خمینی (ره)، صحیفه نور، جلد ۸، ص ۱۳۴
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دوشنبه 95/02/13 در دیدار هزاران نفر از معلمان و نومعلمان سراسر کشور ضمن تجلیل از تلاشها و زحمات جامعهی معلمی، «تربیت نسل آیندهای با هویت مستقل، عزتمند، دینی و دارای شاخصهای ممتاز و جریانساز» را وظیفهی اصلی و بسیار خطیر آموزش و پرورش و معلمان دانستند و تأکید کردند: اگر جامعهای با چنین ویژگیهایی شکل بگیرد، قطعاً اقتصاد مقاومتی و بدون نفت، برخورداری از فرهنگ مستقل، اصلاح الگوی مصرف و روحیهی ایستادگی و مقاومت در برابر زیادهخواهیها معنا پیدا خواهد کرد.
رهبر انقلاب، کار معلمی را کاری دشوار توصیف کردند و گفتند: کار مخلصانه و برای خدا، ماندگار و موجب نجات است و زمینهی کار مخلصانه در شغل معلمی، کاملاً وجود دارد.
حضرت آیتالله خامنهای، حرکت و آثار شهید آیتالله مطهری را نمونهی درخشانی از کار مخلصانه و با برکت برشمردند و افزودند: نتیجهی اخلاص آن عالم زمانشناس و نیازشناس، ماندگاریِ آثار برجستهی اوست؛ بهگونهای که دهها سال پس از شهادتش، همچنان اهل فکر از آثار آن بزرگوار، بهترین بهرهها را میجویند.
رهبر انقلاب تأکید کردند: البته اخلاص و قناعت جامعهی معلمان نباید موجب غفلت مسئولان از مسائل مادی و معیشتی این جامعهی سختکوش شود و همچنان که بارها گفتهایم و باز هم میگوییم، هر هزینه و بودجهای که در آموزش و پرورش صرف میشود، در واقع سرمایهگذاری است.
رهبر انقلاب اسلامی سپس به طرح بحث اصلی خود پرداختند و گفتند: موضوع اساسی این است که آموزش و پرورش نسل آینده را با چه ویژگیهایی میخواهد تربیت کند و کشور برای ادامهی مسیر خود به چگونه نسلی نیاز دارد؟
حضرت آیتالله خامنهای قبل از بیان ویژگیهای مورد نیاز برای تربیت نسل آینده به یک نکته اشاره کردند و افزودند: ما برای تربیت نسل آینده در یک فضا و میدان خالی از رقیب قرار نداریم، بلکه با حریفی به نام «نظام سلطهی بینالمللی» مواجه هستیم.
ایشان خاطرنشان کردند: ممکن است برخی تعجب کنند که چه ارتباطی میان آموزش و پرورش و «نظام سلطهی بینالمللی» وجود دارد، درحالیکه واقعیت این است که نظام سلطه برای نسل جوانِ ملتها بهویژه ملتِ ایران برنامه دارد.
رهبر انقلاب اسلامی، آمریکا، سرمایهداران صهیونیسم و برخی دولتهای مستکبر را مظهر «نظام سلطهی بینالمللی» دانستند و تأکید کردند: نظام سلطه میخواهد نسل آیندهی کشورها، نسلی باشند که فکر، فرهنگ، نگاه و سلیقهی مورد نظر او را در مسائل جهانی داشته باشند و در نهایت نخبگان، سیاستمداران و افراد تأثیرگذار همانگونه فکر و عمل کنند که او تمایل دارد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به قدمت این برنامهی فرهنگی استعمار، گفتند: متفکران غربی بارها گفتهاند که بهجای کشورگشاییهای استعماریِ قرن نوزدهم، بهترین و کمهزینهترین روش، تزریق فکر و فرهنگ خود به نسل جوان کشورها و تربیت زبدگان و نخبگانی است که همچون سربازان نظام سلطه عمل خواهند کرد.
ایشان برخی دولتهای منطقه را نمونهی بارز این برنامهریزی استکباری دانستند و افزودند: این دولتها اکنون همان کاری را انجام میدهند که آمریکا میخواهد و حتی همهی هزینههای آن را هم متقبل میشوند و هیچ امتیازی نیز نمیگیرند و فقط در مقابلِ آن، آمریکاییها، این دولتها را حفظ میکنند و مانع از سقوط آنان میشوند.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه حریف ما چنین برنامهای برای نسل آیندهی کشورمان دارد، لزوم ترویج فکر و فرهنگ و زبان بومی را خاطرنشان کردند و گفتند: متأسفانه در برخی مواقع بهجای ترویج زبان فارسی، زبان انگلیسی ترویج میشود و اکنون کار به جایی رسیده است که آموزش زبان انگلیسی به مهد کودکها کشیده شده است.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرشان کردند: این موضوع بهمعنای مخالفت با یادگیری زبان خارجی نیست بلکه بحث اصلی، ترویج فرهنگ بیگانه در کشور و در میان کودکان، نوجوانان و جوانان است.
ایشان با تأکید بر اینکه کشورهای دیگر برای مقابله با ترویج زبان و فرهنگ بیگانه برنامه دارند، گفتند: متأسفانه در کشور ما برای مقابله با این موضوع برنامهی خاصی وجود ندارد و میدان را برای گسترش فرهنگ بیگانه باز گذاشتهایم.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به ایجاد انواع موانع و سختیها برای ترویج زبان فارسی در برخی از کشورهای غربی، افزودند: در شرایطی که آنها اجازهی ترویج زبان فارسی را نمیدهند، ما زبان و فرهنگ آنها را ترویج میکنیم، آیا این کار واقعاً عقلانی است؟
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: این سخنان بهمعنای تعطیل کردن آموزش زبان انگلیسی در مدارس نیست، بلکه بحث اصلی این است که بدانیم با چه حریفی مواجه هستیم و طرف مقابل چه برنامهریزیهای دقیقی برای تأثیرگذاری بر نسل آیندهی کشور دارد.
ایشان سپس به بیان شاخصها و ویژگیهای مورد نیاز برای تربیت نسل آیندهی کشور پرداختند و گفتند: مهمترین شاخصهای که باید در تربیت دانشآموزان مد نظر قرار گیرد، شکلگیری «هویت مستقل، عزتمند و دینی» در نسل آینده است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: باید نوجوانان و جوانان کشور را بهگونهای تربیت کنیم که بهدنبال سیاست، اقتصاد و فرهنگ مستقل باشند و هرگونه وابستگی در این مسائل مذموم بهشمار بیاید.
حضرت آیتالله خامنهای کشور را از لحاظ این موضوع، دچار آسیب دانستند و افزودند: علاقهی بیش از حد به استفاده از تعابیر فرنگی یک نمونه از این آسیبدیدگی است که از دوران طاغوت برای ما به ارث رسیده است.
ایشان یکی از لوازم اصلی تحقق اقتصاد مقاومتی را شکلگیری هویت مستقل در نوجوانان و جوانان دانستند و خاطرنشان کردند: تا زمانی که روحیهی استقلال و مقاومت و ایستادگی وجود نداشته باشد، اگر مسئولان صدها جلسه هم برای اقتصاد مقاومتی بگذارند، در نهایت کار به نتیجهی کامل و صحیح نخواهد رسید.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اقتصاد مقاومتی، اقتصاد بدون نفت و فرهنگ مستقل، هنگامی معنا پیدا میکند که هویت مستقل در جامعه شکل بگیرد.
حضرت آیتالله خامنهای احیای «شاخصهای ممتاز و مفاهیم جریانساز» در دانشآموزان را یکی دیگر از وظایف سنگین معلمان و آموزشوپرورش دانستند و گفتند: ایمان، اندیشهورزی، مشارکت و همکاری اجتماعی، و اصلاح الگوی مصرف از جملهی این شاخصهای برجسته است که باید در نسل آینده رشد پیدا کند.
ایشان با اشاره به مشکلات موجود در کشور درخصوص الگوی مصرف، چند نمونه را بیان کردند و افزودند: مصرف کالاهای خارجی و قاچاق دهها و صدها میلیاردی کالاهای لوکس، نمونههایی از الگوی مصرف غلط در کشور است که باید اصلاح شوند و یکی از زیرساختهای اصلی برای اصلاح آنها، فرهنگسازی در نسل جوان است.
رهبر انقلاب اسلامی، «تحمل مخالف» را یکی دیگر از شاخصهای برجسته برای نسل آینده برشمردند و گفتند: تحمل مخالف در جامعه نهادینه نشده است زیرا تا فردی مختصر طعنهای میزند، با مشت به سینهی او کوبیده میشود؛ این، یعنی عدم تحمل مخالف.
حضرت آیتالله خامنهای «ادب و مؤدب بودن» و «تدین و اشرافی بار نیامدن» را از دیگر شاخصهای مورد نیاز برای تربیت دانشآموزان دانستند و تأکید کردند: نهادینه کردن این شاخصها در نسل آینده و فرهنگسازی دربارهی آنها از وظایف بزرگ معلمان و آموزشوپرورش است.
ایشان با تأکید بر اینکه آموزشوپرورش بهتنهایی نمیتواند این «وظیفهی مقدس» را انجام دهد، به نقش بخشها و دستگاههای مختلف اشاره کردند و افزودند: معاونت پرورشی آموزشوپرورش از جمله بخشهایی است که در این زمینه نقش تأثیرگذار و وظیفهی سنگینی دارد و باید با اقدامات پرتلاش، هدفمند، هوشمند و سالم از لحاظ اعتقادی، سیاسی و اخلاقی در این مسیر گام بردارد و هرگونه کوتاهی در این زمینه ضربه به آموزشوپرورش و نسل آینده خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی صداوسیما را یکی از دستگاههای دارای مسئولیت درخصوص نهادینه کردن شاخصهای ممتاز در نسل آینده و فرهنگسازی در این زمینه دانستند و با انتقاد از عملکرد رسانهی ملی گفتند: سال گذشته هم دربارهی لزوم برنامهریزی دقیق و صحیح صداوسیما برای نسل جوان مطالبی بیان شد اما متأسفانه عمل نشده است.
ایشان افزودند: صداوسیما باید با استفاده از افراد صاحب اندیشه و متخصص، یک سرفصل کاری ویژه برای آموزشوپرورش داشته باشد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به نامهی یکی از دانشآموزانی که هفتهی پیش با ایشان دیدار داشتند و گلایهی وی از نبود برنامههای مناسب و تأثیرگذار برای جوانان دبیرستانی در صداوسیما گفتند: باید در رسانهی ملی با شیوههای هنرمندانه و کارشناسانه، برنامههایی برای اقناع فکری، روحی، دینی و علمی جوانان تهیه شود و برنامههای کنونی در برخی شبکهها بههیچوجه با نیازها در این زمینه همخوانی ندارد.
ایشان وزارت ارتباطات را نیز یکی دیگر از دستگاههای مسئول در زمینهی تربیت نسل آینده برشمردند و با اشاره به گستردگی فضای مجازی و سرعت روزافزون تحولات در این عرصه و ارتباط مستمر جوانان با فضای مجازی خاطرنشان کردند: کسی مخالف استفاده از فضای مجازی نیست بلکه موضوع اصلی این است که در چنین عرصهای که لغزشگاه است باید زمینهی استفادهی صحیح فراهم شود نه آنکه فضای مجازی بهصورت رها و غیر قابل کنترل باشد.
رهبر انقلاب اسلامی با گلایه از وزارت ارتباطات و شورای عالی فضای مجازی گفتند: کسی بهدنبال بستن فضای مجازی نیست؛ زیرا این کار عاقلانه نیست اما چرا هنگامی که کشورهای دیگر برای حفاظت از فرهنگ خود، در استفاده از فضای مجازی چارچوبهایی قرار میدهند، ما فضای مجازی را رها کردهایم؟
حضرت آیتالله خامنهای یکی دیگر از کارهای لازم در آموزشوپرورش را تزریق روحیهی شادابی و جوانی در معلمان خواندند و از همین زاویه بر نوسازی نظام آموزشی کشور تأکید کردند.
رهبر انقلاب با اشاره به فرسوده و کهنه بودن نظام آموزشی، گفتند: نظام آموزشی کنونی برگرفته از نظام آموزشی اروپا است و همچون «اثری موزهای» دستنخورده باقی مانده و کهنه شده است، درحالیکه لازم است نوسازی شود.
ایشان، نوسازی نظام آموزشی به شیوهی تقلیدی و رونویسی از دست غربیها را کاری غلط برشمردند و افزودند: البته استفاده از تجربیات خوب است اما صاحبان فکر و اندیشه باید در قالب طرح تحول آموزشوپرورش، نظام نوین آموزشی را طراحی و اجرا کنند.
حضرت آیتالله خامنهای، توجه به اهمیت مراکز فنیوحرفهای در «مهارتافزایی و کارآمدی نسل جوان» را یکی از دیگر اولویتهای آموزشوپرورش برشمردند و افزودند: طبق گزارشها، ۱۲ هزار نوع شغل در جامعه وجود دارد، اما آیا باید همهی دانشآموزان با استعدادهای گوناگون، مسیر واحد و یکسانی را در تحصیلات خود طی کنند؟
رهبر انقلاب تأکید کردند: باید استعدادهای دانشآموزان شناسایی و پرورش داده شوند تا استعدادهای پرورشیافته بتوانند منشأ ابتکار در مشاغل و حرفههای گوناگون شوند.
انتقاد از «استفادهی برخی نامها و نشانهای مربوط به دوران طاغوت همچون پیشاهنگان» یکی دیگر از محورهای سخنان رهبر انقلاب خطاب به مسئولان آموزشوپرورش بود.
ایشان افزودند: در آموزشوپرورش با وجود عناوین و تشکلهایی همچون بسیج دانشآموزی و اتحادیهی انجمنهای اسلامی دانشآموزان، نباید از تعابیر و الفاظ گذشته که معانی خاصی را بهدنبال خود منتقل میکنند، استفاده شود.
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه به موضوع مدارس دولتی و غیر انتفاعی اشاره کردند و گفتند: آموزشوپروش در قانون اساسی، مسئلهای «حاکمیتی» است؛ البته این بهمعنای قرار گرفتن همهی بار و وظایف بر دوش دولت نیست اما دولت باید در آموزشوپرورش نقشآفرینی کند و بر همین اساس، تبدیل کردن روزافزون مدارس دولتی به مدارس غیر انتفاعی که بعضی از آنها نیز شهریههای سنگینی میگیرند، لزوماً کار درست و سنجیدهای نیست.
رهبر انقلاب تأکید کردند: باید سطح و کیفیت مدارس دولتی آنچنان ارتقا یابد که رغبت خانوادهها به این مدارس افزایش پیدا کند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به سلامت فکری و عملی وزیر محترم آموزش و پرورش بر لزوم استفاده از این فرصت برای انجام وظایف سنگین در این دستگاه تأکید کردند و گفتند: دانشگاه فرهنگیان یکی از مراکز بسیار مهم است که باید برای توسعهی کمی و کیفی آن هر آنچه که میتوان، سرمایهگذاری کرد.
ایشان در جمعبندی سخنان خود با تأکید بر اهمیتِ ساختن و قدرتمند کردن کشور و نقش برجستهی معلمان در این مسیر، مهمترین عنصر قدرتساز را «علم» خواندند و خاطرنشان کردند: قدرت، فقط به داشتن سلاح نیست بلکه «علم، ایمان، شخصیت ملی، ایستادگی و هویت انقلابی»، عناصر تولید قدرت هستند.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: دشمن وقتی قدرت شما را ببیند، ناچار به عقبنشینی خواهد شد اما وقتی در نشان دادن مبانی و عناصر قدرت خود در مقابل دشمن، ملاحظه و اجتناب کنیم و یا بترسیم، دشمن «گستاخ» میشود.
ایشان با اشاره به طرحی که در کنگرهی آمریکا علیه رزمایشهای دریایی ایران در جریان است، افزودند: امروز دشمنان حرفهایی میزنند که بزرگتر از دهانشان است و مثلاً طراحی میکنند که «ایران در خلیج فارس نباید رزمایش نظامی داشته باشد»؛ درحالیکه این سخنان، غلط اضافی است.
حضرت آیتالله خامنهای همهی این زیادهخواهیها را از سوی ملت بزرگ و بیدار ایران قابل پاسخگویی دانستند و خاطرنشان کردند: خلیج فارس، خانه و محل حضور ملت ایران، و ساحل خلیج فارس و سواحل زیادی از دریای عمان متعلق به این ملت قدرتمند است؛ بنابراین ما باید در این منطقه حضور، رزمایش و اظهار قدرت داشته باشیم؛ و این آمریکاییها هستند که باید بگویند چرا از آن سوی دنیا به اینجا آمده و رزمایش بهراه میاندازند؟
رهبر انقلاب تأکید کردند: اینگونه باید با قدرتهای زیادهخواه مواجه شد و برخورد کرد.
ایشان، ماندگاری و قدرتمندتر شدن روزافزون جمهوری اسلامی را نشانهی شکست دشمنان خواندند و خاطرنشان کردند: قرآن به ما آموخته است باید بهگونهای خود را آماده کنیم که دشمن، همواره ترس و واهمه داشته باشد.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، وزیر آموزش و پرورش با گرامیداشت یاد شهیدان مطهری، رجایی و باهنر و با تبریک هفتهی معلم، تاکید کرد: وزارت آموزش و پرورش تلاش میکند از طریق فرهنگسازی، بستری مناسب برای تحقق عملی اقتصاد مقاومتی فراهم کند.
آقای فانی با بیان اینکه برنامههای راهبردی آموزشوپرورش در طول برنامهی ششم مبتنی بر اجرای سند تحول بنیادین خواهد بود، گفت: تدوین نقشهی راه سند تحول آموزش و پرورش، طراحی رشتههای جدید، ارتقای منزلت معلمان، تدوین برنامه راهبردی دانشگاههای فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی، تقویت مشارکتهای مردمی و توسعهی پژوهشسراهای دانشآموزی از مهمترین فعالیتهای آموزشوپرورش در سال گذشته بوده است.