خاطره آیت الله سید احمد علم الهدی:
در سال ۵۶، جریان رحلت حاج آقا مصطفی پیش آمد.همان شبی که خبر رحلت ایشان به تهران رسید، مصادف با شب میلاد حضرت امام رضا(ع) بود. به همین دلیل، مسجد و محله را چراغانی کرده بودیم. بلافاصله هنگام صبح، تمامی چراغ ها را خاموش کردیم؛ در حالی که شب میلاد امام رضا(ع) را جشن مفصلی گرفته بودیم، مجلس ختم مفصلی برگزار کردیم و این کار باعث شد که در کل منطقه حرکت و جنبشی ایجاد و اصلاً انقلاب تجدید شود.
منبع: کتاب خاطرات آیت الله سید احمد علم الهدی،محسن الویری،ص۱۴۹
?تا وقتی که مردم جاهل بودند، برنامه فاسد کردن انسانها از نظر اخلاق چندان برای استعمار مطرح نبود، نیازی به آن نبود. ولی از روزی که دیدند آگاهی تدریجا دارد پیدا میشود، نمیشود جلو آگاهی را گرفت و مردم را برای همیشه در بیخبری گذاشت، گفتند حالا وقت این است که آن بال دیگر را از مردم بگیریم و آن، بال اخلاق، بال پاکی و طهارت است.
?اینجا بود که به مسئله اشاعه انواع فساد اخلاقها به عنوان یک مخدّر و یک امر تخدیر کننده پرداختند. ولی این مسئله را به این نام نمیگفتند، همان را هم به نام تمدن، پیشرفت و آزادی میگفتند. به نام تمدن و پیشرفت و آزادی و از راه فساد اخلاق، بیحسی ایجاد میکردند.
?انسان اگر عالم و آگاه هم بشود، وقتی که خُلق و روحیهاش فاسد شد، نه تنها آن آگاهی به سود خود و جامعهاش نیست، بلکه همان آگاهی بیشتر به زیان جامعهاش تمام میگردد، میشود: «چون دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا». تا روزی که دزد نبود چراغ نداشت، از روزی که چراغ پیدا کرد دزدش کردند که از آن چراغ به نفع دزدی استفاده کند. این برنامهای بود که اشخاص آگاه متوجه آن بودند.
? استاد مطهری، آیندۀ انقلاب اسلامی ایران، ص۲۱۴
? استاد مطهری که تنها 80 روز پس از انقلاب اسلامی در قید حیات بودند این سخنان را در بحبوحه اعدام برخی مقامات رژیم پهلوی ایراد کرده اند:
?راه آینده ما همان راه گذشته ماست که انقلاب طی کرده، راه عدالت اجتماعی در ظلّ اسلام [و آزادی و استقلال در ظلّ اسلام.] واقعا نباید در دولت اسلامی ظلمی واقع شود، واقعا نباید اجحافی به حق کسی بشود. به حق یک مجرم هم نباید اجحاف شود ولو یک مجرم مستحق القتل.
?واقعا ما حق داریم از یک عده از جوانها گله کنیم. در عین این که ما احساسات آنها را تقدیر می کنیم ولی در عین حال این مقدار هم حق گله گذاری از آنها داریم که اینها آنچنان حس انتقامجویی شان نسبت به مجرمها شدید است که گاهی سخنانی می گویند که با منطق احساسات جور در می آید نه با منطق اسلام.
?یک وقتی رفته بودیم خدمت جناب آقای مهندس بازرگان در نخست وزیری برسیم. دیدم پاسدارانی [از کمیته های انقلاب] که آنجا بودند با هم حرف می زنند. انتقاد داشتند از این اعدامهایی که فعلا وجود دارد، می گفتند چرا گلوله ها را به اینها حرام می کنند، مگر اینها ارزش گلوله خوردن دارند؟! بروند اینها را زنده بریزند در دریا. ضمن این که ما احساسات پاک این افراد را تقدیر می کنیم باید بگوییم که اسلام این گونه نیست. از نظر اسلام مجرمی که هزارها نفر را کشته و هزارها جنایت کرده است که اگر بنای اعدام بخواهد باشد صد بار باید اعدام شود در عین حال همو هم حقوقی دارد و حق او نباید نادیده گرفته شود…
?ما هزار و سیصد سال است که می گوییم- و اینهاست که این مکتب را حفظ کرده و نگه داشته- کاسه شیر را در دم آخر برای علی علیه السلام می آورند، می خواهد میل بفرماید، می فرماید باقی اش را به اسیرتان بدهید، مبادا اسیرتان گرسنه بماند: ارْفَقوا بِاسیرِکمْ؛ با اسیرتان با رفق و مدارا رفتار کنید. در مدتی که ابن ملجم در خانه علی زنده بود، کسی کوچکترین شکنجه ای به او نداد و این افتخار اسلام است…
✅ آینده انقلاب جز بر پایه عدالت اسلامی قابل بقا نیست,
?این است که آینده ما جز این که بر پایه همان عدالت اسلامی و ارزشهای اسلامی باشد قابل بقا نیست. این را من فقط به عنوان یک نوع اندرز به طبقه جوان و پراحساس که احساسات آنها را همیشه تقدیر کرده و می کنم عرض می کنم که ما نباید تحت تأثیر احساساتمان ولو درباره یک مجرم از مرز خارج شویم کما این که در مسئله استقلال مکتبی باز تأکید می کنم: این برای آینده انقلاب ما خطرناک است که ما حق اسلام را با باطل مکاتب دیگر بیامیزیم و از آنها یک معجون به وجود بیاوریم.
?کتاب آینده انقلاب اسلامی، ص97
<< 1 ... 142 143 144 ...145 ...146 147 148 ...149 ...150 151 152 ... 205 >>