گفت …
گفتم : خسته ام !
گفتی : لا تقنطوا من رحمه الله -
از رحمت خدا نا امید نشوید (زمر/53)
گفتم : هیچ کس نمی داند دردل ماچه میگذرد
گفتی : ان الله یحول بین المرء و قبله -
خدا حائل است بین انسان و قلبش (انفال/24)
گفتم : غیر از تو کسی را ندارم
گفتی : نحن اقرب الیه من حبل الورید -
ما از رگ گردن به انسان نزدیک تریم (ق/16)
گفتم: ولی انگار اصلا” من را فراموش کرده ای
گفتی : فاذکرونی اذکرکم –من رایاد کنید تا به یاد شما باشم (بقره/152)
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟گفتی: و ما یدریک لعل الساعه تکون قریبا -
تو چه میدانی شاید موعدش نزدیک باشد (احزاب/63)
گفتم : تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچک خیلی دور ودست نیافتنی است تا اون موقع چیکار کنم؟
گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله - کارهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس / ۱۰۹)
گفتم: خیلی خونسردی , تو خدائی و صبور, من بنده ات هستم وظرف صبرم کوچک ….یه اشاره کنی تمومه
گفتی: عسی ان تحبوا شیئا” و هو شر لکم- شاید چیزی که تو دوست داری به صلاحت نباشد (بقره/216)
گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل … اصلا” چطور دلت میاد؟
گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم- خدا نسبت به همه مردم مهربان است (بقره/143)
گفتم: دلم گرفته
گفتی: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا، مردم به چه چیزهایی دل خوش کرده اند،
باید به فضل و رحمت خدا شاد بود
گفتم: اصلا” بی خیال توکلت علی الله
گفتی: ان الله یحب المتوکلین - خدا اونایی رو که توکل می کنند را دوست دارد
(آل عمران/159)
گفتم:خیلی مخلصیم و این بار گفتی :
حواست را خوب جمع کن. یادت باشه که :ومن الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه
خیر اطمان به و ان اصابته فتنه انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الاخره -
بعضی از مردم خداررا فقط به زبان عبادت میکنند.اگر خیری به آنهابرسد امنییت و آرامش
پیدا می کنند و اگر بلایی سرشان بیاید تاامتحان شوند روی گردان می شوند
سلام بر مبعث، بهاریترین فصل گیتی!
سلام بر مبعث، فصل شکفتن گل سرسبد بوستان رسالت!
سلام بر مبعث؛ روزی که گلهای ایمان در گلستان جان انسان شکوفا شد!
بعثت پیامبر اکرم(ص) مبارک باد
محمد پاک و شفاف و زلال است
که مرات جمال ذوالفقار است
محمد تا نبوت را برانگیخت
ولایت را به کام شیعیان ریخت . . .
مهدی بیا که عید اعظم پیمبر است
این بعثت محمد و تبریک حیدر است
در اهتزار پرچم قرآن هل اتی
تا موسم ظهور بدستان رهبر است . . .
ای سینه ی مجروح ما مجروح طول غیبتت
در بعثت جدت همه چشم انتظار بعثتت
خورشید مکه کی رسد صبح طلوع نهضتت
بت های عالم بشکند با دست عزم و همتت
بعثت شیعه ز آغاز غدیر است و حراست
بعثت سوم او واقعه ی عاشوراست
پدر شیعه علی، مادر شیعه زهراست
شیعه جان و تنش از آب و گل کرببلاست
در حرا نور وحی پیچیده؛اقرابسم…تن زمین لرزید
آسمان تکه تکه جاری شد ؛بر زمان وسعت خدا بارید
اضطرابی شگرف پیچیدش؛بارالها نمی توانم آه
یا محمد بخوان به نام خدا؛لااله بگو که الا الله
هردو مبارز بودند و در مسیر معیّن امام (رضواناللهعلیه). «علامه مرتضی مطهری»، مبلغ بزرگ و مدرس مشهور دانشگاه بود و «استاد سیدعلی خامنهای» عالم مبارز و محقق حوزه علمیه مشهد و جمعهای مشتاق دانشجویی. در این مسیر از خرداد ۱۳۴۲، جهاد فکری بخشی از مبارزه و پردهای از قیام یاران امام برای یک تجدیدنظرطلبی بزرگ بود. علامه مطهری و آیتالله خامنهای، اگرچه جزئی از این جمع بودند و هر کدام در سنگر انقلابی خود مجدانه فعالیت میکردند، مراودات «صمیمانه و مهربانانهای» هم با یکدیگر داشتند. بخش اعظم این مراودات، روابط علمی آنها بود که تا واپسین روزهای حیات استاد شهید ادامه یافت.
از مدرسه مروی تا رُزهتل
آنچه معلوم است، نقطه آغاز این روابط، شهرت علمی وافر علامه مرتضی مطهری بود که پیش از همه در میان حوزویان و دانشجویان علوم دینی زبانزد شده بود. آیتالله خامنهای، چندسالی از آیتالله مطهری کوچکتر بود و جویای دیدار او. حوزهها محملی شد برای آشنایی و بهویژه دیدارهای «مدرسه مروی» تهران بر صمیمیت این آشنایی افزود:
«ایشان در تهران تدریس مىکردند در مدرسه مروى، مدرسه مروى هم پاتوق ما بود. هر وقت از قم مىآمدیم، حتما مدرسه مروى سرى مىزدیم. طبعا علاقهمند بودیم که با ایشان آشنا بشویم؛ آشنا هم شدیم خیلى زود، بعد که با آقاى مطهرى آشنا شدیم، دوستیمان خیلى صمیمى و گرم شد، به طورى که بعدها خیلى از اوقات ایشان مشهد که مىآمدند منزل من مىآمدند و من تهران که مىآمدم، حتما ایشان را مىدیدم و بعضى کارهاى مشترکى هم با هم داشتیم؛ کارهاى علمى مشترک.» [۱]
بنابراین سفرهای سالانه شهید مطهری به مشهد، یک سوی دیگر این دیدارها بود. این دیدارها یا در رز هتل مشهد انجام میشد که محل اقامت آیتالله مطهری بود و یا منزل آیتالله خامنهای. موضوع بخش عمدهای از آنچه در این دیدارها و روابط مطرح میشد، به مباحثات و تعاملات علمی اختصاص داشت.
تالیف مشترک!
نمونه این همکاریها زمانی بود که شهید مطهری میخواست یادداشتهای «اسلام و مقتضیات زمان» خود را به اثری تالیفی تبدیل کند. آیتالله خامنهای، گزینه اصلی او برای این تحقیق و تالیف بود:
«ایشان یک مقدار سخنرانى کرده بودند گمانم یک ماه رمضان، دربارهى اسلام و مقتضیات زمان. یک وقتى به من گفتند که من یک چنین سخنرانىای کردم و مایلم شما این را تحصیل کنید، یعنى پخته و تکمیل کنید، اگر آماده باشید. گفتم باشد. البته مرد بزرگوارى بود آقاى مطهرى، واقعاً براى کارهایش هدفهاى معنوى در نظر داشت، نه هدفهاى ظاهرى. وقتى که این را به من محول مىکردند، گفتند که شما این را وقتى که تحریر کردید به هر نامى خواستید منتشر کنید، به عنوان تألیف، تألیف مطهرى، تألیف خامنهاى، تألیف مشترک، هر چى خواستید بگذارید که خب طبیعى بود که این تراوش شهید مطهرى بود و اگر من هم همچنین کارى مىکردم، نقش اولى و اصلى مربوط به ایشان بود، به من ارتباطى نداشت، درعینحال ایشان با این سعه صدر و بزرگوارى این حرف را مىزد. من این را گرفتم از ایشان، یک مقدارى مطالعه کردم، دیدم ابتدایى است یعنى خیلى رویش کار لازم است انجام بگیرد و به ایشان گفتم، ایشان یک مقدارى یادداشت در آوردند براى من فرستادند، یادداشتهاى زیادى بود به قدر یک کتاب بود خودش، یادداشتهاى گوناگونى بود که ایشان فرستادند براى من و گفتند اینها هم هست. من دیدم ایشان مبالغ زیادى یادداشت در این زمینه از این جا، آنجا جمع کردهاند و مطالبى به ذهنشان رسیده، واردات فکریشان را به مرور نوشتند، مبالغى. البته من همان اوقات ظاهراً زندان افتادم یادم نیست که یک همچنین حادثه این جورى بود، سال ۴۹ بود به نظرم افتادم یا ۵۰ بود که کار لنگ ماند و بعد هم اینها فرستاده شد براى خود ایشان، یعنى من یک مقدار شروع کرده بودم خلاصهگیرى بکنم و اینها که به این مانع دچار شدیم و اینها را فرستادیم براى خود ایشان.» [۲]
مجموعه این روابط نشان از قرابتی فکری میان آیتالله خامنهای و شهید مطهری داشت: «یک وقتی مرحوم آقای مطهری از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوی چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوی همین است که خودش گفته: و هو اصول … ایشان گفت کاملاً درست است، من هم عقیدهام همین است.» [۳]
عمده کار من با استفاده از افکار مطهری است!
با این حال، آیتالله خامنهای، هنوز خود را طلبه و جستجوگری میدانست که امثال مطهریها جهانی از آموختنیها را در اختیار او قرار میدادند. ایشان دو سال پس از شهادت استاد، به گفتگویی جالب توجه که در همین باره با یکدیگر داشتند اشاره میکنند:
«من خودم را شاگرد آقاى مطهرى مىدانم؛ یک وقتى به ایشان گفتم. با ایشان مىدانید، ما خیلى دوستى صمیمى و نزدیکى داشتیم؛ یعنى دوستى ما از پیش از انقلاب خیلى گرم و صمیمانه و مهربانانه بود. بارها اتفاق مىافتاد که در منزل یکدیگر، من در منزل ایشان در تهران، و ایشان در منزل ما در مشهد، مىآمدند و ساعتها، روزها، شبها با هم بودیم. من به ایشان گفتم که من شاگرد شما هستم. ایشان تعجب کرد، گفت تو هیچوقت پیش من درس نخواندى؛ حقیقت هم این بود که من پیش ایشان درس نخوانده بودم؛ اما یکى از عناصرى که بنیه اصلى فکر اسلامى من را پایهگذارى کرده، سخنرانىهاى آقاى مطهرى است در مثلا بیست سال پیش. این سخنرانیها چاپ مىشد و منتشر مىشد.» [۴]
برای همین، اشتیاق و علاقه آیتالله خامنهای به شخصیت و آثار شهید مطهری بهاندازهای بود که گاه مایه شگفتی آن عالم فرزانه میشد: «بنده، حقیر خودم در طول مدت زندگیم که من کار فکرى داشتم، خیلىهایتان مىدانید، شاید بعضىهایتان بودید توى بحثهاى بنده در مشهد که داشتم، عمده کار بنده با استفادهى از افکار آقاى مطهرى است؛ این یادتان باشد. بنده از افکارم - به خود ایشان هم مىگفتم من همیشه، با ایشان ما خیلى رفیق بودیم. - من مىگفتم که من غالب کارهایم با استفاده از حرفهاى شماست، کتابهایى را اسم مىآوردم ایشان تعجب مىکرد، مىگفت عجب این کتابها اینقدر خوب است من نمىدانستم؟» [۵]
یکی از همراهان آیتالله خامنهای در مشهد، خاطره جالبی از ایشان درباره آثار و کلام شهید مطهری نقل کرده است: «علمای برجسته و شخصیتهای متفکر، دائماً به دلیل وجود حضرت رضا (علیهالسلام) به مشهد میآمدند. اینها را نگه میداشتیم. مرحوم آقای مطهری را در مسجد النبی نگه میداشتیم که تقدیر و سرنوشت را آنجا گفتند. یادم است که آقای خامنهای خودشان آنجا شرکت میکردند، آخر نیمکت مینشستند و آقای مطهری پای تخته صحبت میکردند. بعد ما به آقای خامنهای میگفتیم که «نظر شما راجع به آقای مطهری چیست؟» میفرمودند «ایشان استاندارد است کلام او». این اولین بار بود در عمر من استاندارد را قبل از انقلاب از آقای خامنهای برای یک مبحث دینی میشنیدیم.» [۶]
ما کمتر نمونه ارزندهای چون خامنهای داریم
با این وجود، این شوق و علاقه، میلی دوسویه بود. علامه مطهری، همداستان خراسانی خود را به دانشوری میشناخت و به مراتب فضیلت و اثرگذاری «استاد خامنهای» واقف بود. مطهری، جلسات درس و بحث آیتالله خامنهای در مشهد را موثر و سودمند میدانست و برای همین، وقتی که آگاه شد نیروهای امنیتی طاغوت جلسات مسجد کرامت را به تعطیلی کشاندهاند بهشدت متاسف شد:
«خبر تعطیلی فعالیتهای آقای خامنهای، خیلیزود در میان محافل مذهبی و آشنایان او پیچید. آقای مرتضی مطهری که از موضوع باخبر شد «به شدت ناراحت شده و اظهار داشته، همه مراکز حساس را که اثری دارد میبندند. انسان متحیر میماند چه کند و چه بگوید. وی گفت: سیدعلی خامنهای از نمونههای ارزندهای است که برای آینده موجب امیدواری است و در این مدت کوتاه در مشهد کارهای پرثمری انجام داده که یکی از آنها جمع کردن جوانان روشنفکر و بیدار بوده و به همین جهت وی مورد توجه [امام]خمینی هم واقعشده و [امام]خمینی دستور داده که هواخواهان وی [آیتالله] خامنهای را حمایت کنند.» [۷]
این احساس تاسف زمانی عمیقتر شد که خبر دستگیری آیتالله خامنهای به گوش علامه رسید: «آقای مطهری چهار روز بعد [از دستگیری] در دانشکده الهیات تهران در جمعی که احتمالاً کمشمار یا خصوصی بود با ابراز تاسف از این خبر، جملاتی در توصیف آقای خامنهای گفت. وی پیش از این، چنین تعابیری را پس از تعطیلی حلقه تفسیر قرآن او به زبان آورده بود: «ما کمتر نمونه ارزندهای چون خامنهای داریم. و این نیروها هم باید به این گونه هدر و در گوشههای زندان تلف گردند. مطهری پس از ستودن خامنهای او را از عوامل موثر در روشن کردن افکار اجتماع دانست.» [۸]
دعوت به سخنرانی در حسینه ارشاد
حضور آیتالله خامنهای در حسینیه ارشاد هم با دعوت شهید مطهری آغاز شد. [۹] کوشش ایشان در رفع اختلافات میان علامه مطهری و روحانیت انقلابی با دکتر علی شریعتی یکی از نقشآفرینیهای مهم آیتالله خامنهای در این زمینه است.
سخنرانیها و آثار آیتالله خامنهای هم مورد توجه و تقدیر علامه بود. هنگام انتشار کتاب «مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان»، شهید مطهری این اثر آیتالله خامنهای را فراوان ستود: «[کتاب مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان]کتاب خوبی درآمد از کار. کتاب مفیدی بود. در ایران جای این کتاب خالی بود، زیرا در ایران راجع به هندوستان هر چه بحث میشد یکجانبه حرفهای مؤلفان ضدمسلمان نقل میشد. حتی مولفی که خودش مسلمان هم بود، مثل ابوالکلام آزاد، قضاوتش به نفع مسلمانهای هند نبود، بلکه به زیان مسلمانهای هند بود… هر چه در ایران نوشته یا ترجمه میشد در این روال بود. این کتاب اول بار نقش مسلمانها را برجسته کرد و خیلی در محافل اسلامی و روشنفکری اسلامی… جا افتاد. مرحوم مطهری بارها این کتاب را در سخنرانیهایش معرفی کرد به مردم… مسلمانهای هند هم علاقمند شدند و بردند، پخش کردند.» [۱۰]
خامنهای؛ انتخاب مطهری
مجموعه جلساتی که دهه چهل شمسی در تهران تشکیل میشد و قرار بود به تهیه «منشور» و طرحی کلی از جهانبینی اسلامی بیانجامد، جای دیگری بود که نزدیکی دیدگاههای آیتالله مطهری و آیتالله خامنهای را روشن کرد. در این جلسات افرادی چون آقایان طالقانی، بهشتی، باهنر، هاشمی رفسنجانی، فارسی، بازرگان، علی شریعتی و جمعی دیگر حضور داشتند. در پایان جلسه اول قرار شد که اعضا، با «طرحی پیشنهادی» به جلسه دوم بیاید و شهید مطهری درباره طرحها قضاوت کند و نظر بدهد:
«چهل و پنج روز برای این موضوع زمان گذاشتند. در نشست دوم آقایان خامنهای، احمدزاده، طالقانی، بازرگان، سحابی و فارسی نظرات مکتوب خود را همراه داشتند. در گفتگوهای این جلسه مقرر شد نوشتهها به جمعی که آقای مرتضی مطهری یکی از آنها بود سپرده شود تا نظر بدهند. در گردهمآیی بعدی، آقای مطهری از ماهیت نوشتههای آقایان صحبت کرد. روشن شد که تضاد اسلام با پدیدههای استثمار، استکبار، استعمار، ستمهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی وجه مشترک یادداشتهای ارائه شده است، اما آقای مطهری از موضوع مبارزه با الحاد به عنوان وجه ممیز نوشته آقای خامنهای یاد کرد و آن را به عنوان امتیاز بر دیگر نگاشتهها مطرح نمود. مهندس بازرگان نیز بعدها گفت: «در میان آنها متن پیشنهادی آقای خامنهای جزو برجستهترینها بود.» [۱۱]
با پیروزی انقلاب، شورای انقلاب به کانون مراودات آیتالله خامنهای و شهید مطهری تبدیل شد. جایی که باز هم محملی بود برای نزدیکی بیشتر میان آن دو و البته بحثهای طلبگیشان: «یک روز از این جلسات شورای انقلاب میآمدیم بیرون ـ آن جلسات هفت هشت ساعته آن اوایل کار ـ همان طور از یک خانهای ـ به نظرم هم نمیدانم کجا بودیم ـ میآمدیم، یک صفی بودند، پنج شش نفری میآمدیم بیرون، ایشان قبل از من، برگشت گفت یک گعدهای درست کن فلانی، خفه شدیم! این جوری بود. یعنی واقعاًها. من هم توی آن مجموعه، اگر بنا بود با کسی گعدهیی به معنای آخوندیش درست کنم و داشته باشیم جز با آقای مطهری با کس دیگری نبود. یعنی واقعاًها هر وقت با ایشان دو به دو ـ اتفاق افتاده بود فراوان ـ دو نفری توی اتاق ایشان در تهران یا منزل ما در مشهد یک ساعت، دو ساعت نشسته بودیم، صحبت، همه جور صحبتی بین ما رواج داشت. از خاطره گرفته ـ ایشان هم میدانید، خاطره و داستان و قصه و فلان خیلی زیاد، یک صندوقچهای بود از این گونه چیزها ـ بنده هم بیورود نبودم توی این چیزها. من هم خیلی از این چیزها توی ذهنم هست. این قدر بحث میکردیم. بحث علمی میشد، بحث اعتقادی میشد، بحث سیاسی میشد. یعنی واقعاً یک به هم بستگیای وجود داشت.» [۱۲]
سنگر خالی دانشگاه
۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸، اما، پایانی بود بر حیات دنیایی آیتالله شهید مطهری و خاتمهای برای دوستی چندین ساله او با آیتالله خامنهای. اگرچه شهادت، نام مطهری را پرآوازهتر کرد و آثارش را نامآشناتر اما بهزودی جای خالی او در تنویر دلها و اندیشههای مشتاق احساس شد. این فقدان، بیش از هر جا خود را در «دانشگاه»، سنگر اصلی شیخ شهید، نشان داد. با این حال، امام آگاه امت، با آنکه مُهر پذیرشی بر آثار معلم شهید زد و همگان را به بهرهبرداری از این ثمرات ارزشمند فراخواند، پیشنهادی هم برای پر کردن جای خالی او در دانشگاه داشت. دیدار دانشجویان با امام، از این پیشنهاد قدسی، آن هم در کوران جنجالهای دانشگاه پرده برداشت:
«البته باید اشخاصی هم که گوینده هستند بیایند در دانشگاه و من پیشنهاد میکنم که آقای آقا سید علی آقا بیایند، خامنهای. شما ممکن است که بروید پیش ایشان از قول من بگویید ایشان بیایند به جای آقای مطهری. بسیار خوب است ایشان، فهیم است؛ میتواند صحبت کند؛ میتواند حرف بزند.» [۱۳] آیتالله خامنهای موظف شده بود که راه علمی استاد شهید و یار محبوبش را ادامه دهد. دانشگاه، اکنون، میزبان میهمان خراسانیاش شده بود تا بانگ گفتارهای مطهریوار او را به جان بشنود.
مصادر:
۱. مصاحبه با روزنامه کیهان، ۱۳۶۱/۰۲/۰۷
۲. دیدار با اعضاى ستاد بزرگداشت استاد شهید مطهرى، ۱۳۶۲/۰۲/۰۳
۳. بیانات در دیدار شاعران در ماه مبارک رمضان، ۱۳۷۸/۰۶/۲۵
۴. مصاحبه با روزنامه اطلاعات پیرامون شهید مطهرى، ۱۳۶۱/۰۲/۰۸
۵. دیدار با مسؤولان سیاسى ایدئولوژیک ارتش، ۱۳۶۲/۰۳/۱۲
۶. گفتگوی آقای نوراللهیان با دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای
۷. شرح اسم،هدایتالله بهبودی، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ۱۳۹۱، صص ۴۹۶و ۴۹۷
۸. شرح اسم، صص ۵۳۰ و ۵۳۱
۹. شرح اسم، ص۳۲۲
۱۰. مرکز اسناد انقلاب اسلامی، خاطرات سیدعلی خامنهای، شمـ بازیابی ۱۲۲۷، و شرح اسم، ص۲۴۲
۱۱. شرح اسم، ص۳۲۷
۱۲. بیانات در دیدار خانواده آیتالله مطهری، ۱۳۷۴/۰۲/۱۱
۱۳. امام خمینی (ره)، صحیفه نور، جلد ۸، ص ۱۳۴
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح دوشنبه 95/02/13 در دیدار هزاران نفر از معلمان و نومعلمان سراسر کشور ضمن تجلیل از تلاشها و زحمات جامعهی معلمی، «تربیت نسل آیندهای با هویت مستقل، عزتمند، دینی و دارای شاخصهای ممتاز و جریانساز» را وظیفهی اصلی و بسیار خطیر آموزش و پرورش و معلمان دانستند و تأکید کردند: اگر جامعهای با چنین ویژگیهایی شکل بگیرد، قطعاً اقتصاد مقاومتی و بدون نفت، برخورداری از فرهنگ مستقل، اصلاح الگوی مصرف و روحیهی ایستادگی و مقاومت در برابر زیادهخواهیها معنا پیدا خواهد کرد.
رهبر انقلاب، کار معلمی را کاری دشوار توصیف کردند و گفتند: کار مخلصانه و برای خدا، ماندگار و موجب نجات است و زمینهی کار مخلصانه در شغل معلمی، کاملاً وجود دارد.
حضرت آیتالله خامنهای، حرکت و آثار شهید آیتالله مطهری را نمونهی درخشانی از کار مخلصانه و با برکت برشمردند و افزودند: نتیجهی اخلاص آن عالم زمانشناس و نیازشناس، ماندگاریِ آثار برجستهی اوست؛ بهگونهای که دهها سال پس از شهادتش، همچنان اهل فکر از آثار آن بزرگوار، بهترین بهرهها را میجویند.
رهبر انقلاب تأکید کردند: البته اخلاص و قناعت جامعهی معلمان نباید موجب غفلت مسئولان از مسائل مادی و معیشتی این جامعهی سختکوش شود و همچنان که بارها گفتهایم و باز هم میگوییم، هر هزینه و بودجهای که در آموزش و پرورش صرف میشود، در واقع سرمایهگذاری است.
رهبر انقلاب اسلامی سپس به طرح بحث اصلی خود پرداختند و گفتند: موضوع اساسی این است که آموزش و پرورش نسل آینده را با چه ویژگیهایی میخواهد تربیت کند و کشور برای ادامهی مسیر خود به چگونه نسلی نیاز دارد؟
حضرت آیتالله خامنهای قبل از بیان ویژگیهای مورد نیاز برای تربیت نسل آینده به یک نکته اشاره کردند و افزودند: ما برای تربیت نسل آینده در یک فضا و میدان خالی از رقیب قرار نداریم، بلکه با حریفی به نام «نظام سلطهی بینالمللی» مواجه هستیم.
ایشان خاطرنشان کردند: ممکن است برخی تعجب کنند که چه ارتباطی میان آموزش و پرورش و «نظام سلطهی بینالمللی» وجود دارد، درحالیکه واقعیت این است که نظام سلطه برای نسل جوانِ ملتها بهویژه ملتِ ایران برنامه دارد.
رهبر انقلاب اسلامی، آمریکا، سرمایهداران صهیونیسم و برخی دولتهای مستکبر را مظهر «نظام سلطهی بینالمللی» دانستند و تأکید کردند: نظام سلطه میخواهد نسل آیندهی کشورها، نسلی باشند که فکر، فرهنگ، نگاه و سلیقهی مورد نظر او را در مسائل جهانی داشته باشند و در نهایت نخبگان، سیاستمداران و افراد تأثیرگذار همانگونه فکر و عمل کنند که او تمایل دارد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به قدمت این برنامهی فرهنگی استعمار، گفتند: متفکران غربی بارها گفتهاند که بهجای کشورگشاییهای استعماریِ قرن نوزدهم، بهترین و کمهزینهترین روش، تزریق فکر و فرهنگ خود به نسل جوان کشورها و تربیت زبدگان و نخبگانی است که همچون سربازان نظام سلطه عمل خواهند کرد.
ایشان برخی دولتهای منطقه را نمونهی بارز این برنامهریزی استکباری دانستند و افزودند: این دولتها اکنون همان کاری را انجام میدهند که آمریکا میخواهد و حتی همهی هزینههای آن را هم متقبل میشوند و هیچ امتیازی نیز نمیگیرند و فقط در مقابلِ آن، آمریکاییها، این دولتها را حفظ میکنند و مانع از سقوط آنان میشوند.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه حریف ما چنین برنامهای برای نسل آیندهی کشورمان دارد، لزوم ترویج فکر و فرهنگ و زبان بومی را خاطرنشان کردند و گفتند: متأسفانه در برخی مواقع بهجای ترویج زبان فارسی، زبان انگلیسی ترویج میشود و اکنون کار به جایی رسیده است که آموزش زبان انگلیسی به مهد کودکها کشیده شده است.
حضرت آیتالله خامنهای خاطرشان کردند: این موضوع بهمعنای مخالفت با یادگیری زبان خارجی نیست بلکه بحث اصلی، ترویج فرهنگ بیگانه در کشور و در میان کودکان، نوجوانان و جوانان است.
ایشان با تأکید بر اینکه کشورهای دیگر برای مقابله با ترویج زبان و فرهنگ بیگانه برنامه دارند، گفتند: متأسفانه در کشور ما برای مقابله با این موضوع برنامهی خاصی وجود ندارد و میدان را برای گسترش فرهنگ بیگانه باز گذاشتهایم.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به ایجاد انواع موانع و سختیها برای ترویج زبان فارسی در برخی از کشورهای غربی، افزودند: در شرایطی که آنها اجازهی ترویج زبان فارسی را نمیدهند، ما زبان و فرهنگ آنها را ترویج میکنیم، آیا این کار واقعاً عقلانی است؟
حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: این سخنان بهمعنای تعطیل کردن آموزش زبان انگلیسی در مدارس نیست، بلکه بحث اصلی این است که بدانیم با چه حریفی مواجه هستیم و طرف مقابل چه برنامهریزیهای دقیقی برای تأثیرگذاری بر نسل آیندهی کشور دارد.
ایشان سپس به بیان شاخصها و ویژگیهای مورد نیاز برای تربیت نسل آیندهی کشور پرداختند و گفتند: مهمترین شاخصهای که باید در تربیت دانشآموزان مد نظر قرار گیرد، شکلگیری «هویت مستقل، عزتمند و دینی» در نسل آینده است.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: باید نوجوانان و جوانان کشور را بهگونهای تربیت کنیم که بهدنبال سیاست، اقتصاد و فرهنگ مستقل باشند و هرگونه وابستگی در این مسائل مذموم بهشمار بیاید.
حضرت آیتالله خامنهای کشور را از لحاظ این موضوع، دچار آسیب دانستند و افزودند: علاقهی بیش از حد به استفاده از تعابیر فرنگی یک نمونه از این آسیبدیدگی است که از دوران طاغوت برای ما به ارث رسیده است.
ایشان یکی از لوازم اصلی تحقق اقتصاد مقاومتی را شکلگیری هویت مستقل در نوجوانان و جوانان دانستند و خاطرنشان کردند: تا زمانی که روحیهی استقلال و مقاومت و ایستادگی وجود نداشته باشد، اگر مسئولان صدها جلسه هم برای اقتصاد مقاومتی بگذارند، در نهایت کار به نتیجهی کامل و صحیح نخواهد رسید.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: اقتصاد مقاومتی، اقتصاد بدون نفت و فرهنگ مستقل، هنگامی معنا پیدا میکند که هویت مستقل در جامعه شکل بگیرد.
حضرت آیتالله خامنهای احیای «شاخصهای ممتاز و مفاهیم جریانساز» در دانشآموزان را یکی دیگر از وظایف سنگین معلمان و آموزشوپرورش دانستند و گفتند: ایمان، اندیشهورزی، مشارکت و همکاری اجتماعی، و اصلاح الگوی مصرف از جملهی این شاخصهای برجسته است که باید در نسل آینده رشد پیدا کند.
ایشان با اشاره به مشکلات موجود در کشور درخصوص الگوی مصرف، چند نمونه را بیان کردند و افزودند: مصرف کالاهای خارجی و قاچاق دهها و صدها میلیاردی کالاهای لوکس، نمونههایی از الگوی مصرف غلط در کشور است که باید اصلاح شوند و یکی از زیرساختهای اصلی برای اصلاح آنها، فرهنگسازی در نسل جوان است.
رهبر انقلاب اسلامی، «تحمل مخالف» را یکی دیگر از شاخصهای برجسته برای نسل آینده برشمردند و گفتند: تحمل مخالف در جامعه نهادینه نشده است زیرا تا فردی مختصر طعنهای میزند، با مشت به سینهی او کوبیده میشود؛ این، یعنی عدم تحمل مخالف.
حضرت آیتالله خامنهای «ادب و مؤدب بودن» و «تدین و اشرافی بار نیامدن» را از دیگر شاخصهای مورد نیاز برای تربیت دانشآموزان دانستند و تأکید کردند: نهادینه کردن این شاخصها در نسل آینده و فرهنگسازی دربارهی آنها از وظایف بزرگ معلمان و آموزشوپرورش است.
ایشان با تأکید بر اینکه آموزشوپرورش بهتنهایی نمیتواند این «وظیفهی مقدس» را انجام دهد، به نقش بخشها و دستگاههای مختلف اشاره کردند و افزودند: معاونت پرورشی آموزشوپرورش از جمله بخشهایی است که در این زمینه نقش تأثیرگذار و وظیفهی سنگینی دارد و باید با اقدامات پرتلاش، هدفمند، هوشمند و سالم از لحاظ اعتقادی، سیاسی و اخلاقی در این مسیر گام بردارد و هرگونه کوتاهی در این زمینه ضربه به آموزشوپرورش و نسل آینده خواهد بود.
رهبر انقلاب اسلامی صداوسیما را یکی از دستگاههای دارای مسئولیت درخصوص نهادینه کردن شاخصهای ممتاز در نسل آینده و فرهنگسازی در این زمینه دانستند و با انتقاد از عملکرد رسانهی ملی گفتند: سال گذشته هم دربارهی لزوم برنامهریزی دقیق و صحیح صداوسیما برای نسل جوان مطالبی بیان شد اما متأسفانه عمل نشده است.
ایشان افزودند: صداوسیما باید با استفاده از افراد صاحب اندیشه و متخصص، یک سرفصل کاری ویژه برای آموزشوپرورش داشته باشد.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به نامهی یکی از دانشآموزانی که هفتهی پیش با ایشان دیدار داشتند و گلایهی وی از نبود برنامههای مناسب و تأثیرگذار برای جوانان دبیرستانی در صداوسیما گفتند: باید در رسانهی ملی با شیوههای هنرمندانه و کارشناسانه، برنامههایی برای اقناع فکری، روحی، دینی و علمی جوانان تهیه شود و برنامههای کنونی در برخی شبکهها بههیچوجه با نیازها در این زمینه همخوانی ندارد.
ایشان وزارت ارتباطات را نیز یکی دیگر از دستگاههای مسئول در زمینهی تربیت نسل آینده برشمردند و با اشاره به گستردگی فضای مجازی و سرعت روزافزون تحولات در این عرصه و ارتباط مستمر جوانان با فضای مجازی خاطرنشان کردند: کسی مخالف استفاده از فضای مجازی نیست بلکه موضوع اصلی این است که در چنین عرصهای که لغزشگاه است باید زمینهی استفادهی صحیح فراهم شود نه آنکه فضای مجازی بهصورت رها و غیر قابل کنترل باشد.
رهبر انقلاب اسلامی با گلایه از وزارت ارتباطات و شورای عالی فضای مجازی گفتند: کسی بهدنبال بستن فضای مجازی نیست؛ زیرا این کار عاقلانه نیست اما چرا هنگامی که کشورهای دیگر برای حفاظت از فرهنگ خود، در استفاده از فضای مجازی چارچوبهایی قرار میدهند، ما فضای مجازی را رها کردهایم؟
حضرت آیتالله خامنهای یکی دیگر از کارهای لازم در آموزشوپرورش را تزریق روحیهی شادابی و جوانی در معلمان خواندند و از همین زاویه بر نوسازی نظام آموزشی کشور تأکید کردند.
رهبر انقلاب با اشاره به فرسوده و کهنه بودن نظام آموزشی، گفتند: نظام آموزشی کنونی برگرفته از نظام آموزشی اروپا است و همچون «اثری موزهای» دستنخورده باقی مانده و کهنه شده است، درحالیکه لازم است نوسازی شود.
ایشان، نوسازی نظام آموزشی به شیوهی تقلیدی و رونویسی از دست غربیها را کاری غلط برشمردند و افزودند: البته استفاده از تجربیات خوب است اما صاحبان فکر و اندیشه باید در قالب طرح تحول آموزشوپرورش، نظام نوین آموزشی را طراحی و اجرا کنند.
حضرت آیتالله خامنهای، توجه به اهمیت مراکز فنیوحرفهای در «مهارتافزایی و کارآمدی نسل جوان» را یکی از دیگر اولویتهای آموزشوپرورش برشمردند و افزودند: طبق گزارشها، ۱۲ هزار نوع شغل در جامعه وجود دارد، اما آیا باید همهی دانشآموزان با استعدادهای گوناگون، مسیر واحد و یکسانی را در تحصیلات خود طی کنند؟
رهبر انقلاب تأکید کردند: باید استعدادهای دانشآموزان شناسایی و پرورش داده شوند تا استعدادهای پرورشیافته بتوانند منشأ ابتکار در مشاغل و حرفههای گوناگون شوند.
انتقاد از «استفادهی برخی نامها و نشانهای مربوط به دوران طاغوت همچون پیشاهنگان» یکی دیگر از محورهای سخنان رهبر انقلاب خطاب به مسئولان آموزشوپرورش بود.
ایشان افزودند: در آموزشوپرورش با وجود عناوین و تشکلهایی همچون بسیج دانشآموزی و اتحادیهی انجمنهای اسلامی دانشآموزان، نباید از تعابیر و الفاظ گذشته که معانی خاصی را بهدنبال خود منتقل میکنند، استفاده شود.
حضرت آیتالله خامنهای در ادامه به موضوع مدارس دولتی و غیر انتفاعی اشاره کردند و گفتند: آموزشوپروش در قانون اساسی، مسئلهای «حاکمیتی» است؛ البته این بهمعنای قرار گرفتن همهی بار و وظایف بر دوش دولت نیست اما دولت باید در آموزشوپرورش نقشآفرینی کند و بر همین اساس، تبدیل کردن روزافزون مدارس دولتی به مدارس غیر انتفاعی که بعضی از آنها نیز شهریههای سنگینی میگیرند، لزوماً کار درست و سنجیدهای نیست.
رهبر انقلاب تأکید کردند: باید سطح و کیفیت مدارس دولتی آنچنان ارتقا یابد که رغبت خانوادهها به این مدارس افزایش پیدا کند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به سلامت فکری و عملی وزیر محترم آموزش و پرورش بر لزوم استفاده از این فرصت برای انجام وظایف سنگین در این دستگاه تأکید کردند و گفتند: دانشگاه فرهنگیان یکی از مراکز بسیار مهم است که باید برای توسعهی کمی و کیفی آن هر آنچه که میتوان، سرمایهگذاری کرد.
ایشان در جمعبندی سخنان خود با تأکید بر اهمیتِ ساختن و قدرتمند کردن کشور و نقش برجستهی معلمان در این مسیر، مهمترین عنصر قدرتساز را «علم» خواندند و خاطرنشان کردند: قدرت، فقط به داشتن سلاح نیست بلکه «علم، ایمان، شخصیت ملی، ایستادگی و هویت انقلابی»، عناصر تولید قدرت هستند.
رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: دشمن وقتی قدرت شما را ببیند، ناچار به عقبنشینی خواهد شد اما وقتی در نشان دادن مبانی و عناصر قدرت خود در مقابل دشمن، ملاحظه و اجتناب کنیم و یا بترسیم، دشمن «گستاخ» میشود.
ایشان با اشاره به طرحی که در کنگرهی آمریکا علیه رزمایشهای دریایی ایران در جریان است، افزودند: امروز دشمنان حرفهایی میزنند که بزرگتر از دهانشان است و مثلاً طراحی میکنند که «ایران در خلیج فارس نباید رزمایش نظامی داشته باشد»؛ درحالیکه این سخنان، غلط اضافی است.
حضرت آیتالله خامنهای همهی این زیادهخواهیها را از سوی ملت بزرگ و بیدار ایران قابل پاسخگویی دانستند و خاطرنشان کردند: خلیج فارس، خانه و محل حضور ملت ایران، و ساحل خلیج فارس و سواحل زیادی از دریای عمان متعلق به این ملت قدرتمند است؛ بنابراین ما باید در این منطقه حضور، رزمایش و اظهار قدرت داشته باشیم؛ و این آمریکاییها هستند که باید بگویند چرا از آن سوی دنیا به اینجا آمده و رزمایش بهراه میاندازند؟
رهبر انقلاب تأکید کردند: اینگونه باید با قدرتهای زیادهخواه مواجه شد و برخورد کرد.
ایشان، ماندگاری و قدرتمندتر شدن روزافزون جمهوری اسلامی را نشانهی شکست دشمنان خواندند و خاطرنشان کردند: قرآن به ما آموخته است باید بهگونهای خود را آماده کنیم که دشمن، همواره ترس و واهمه داشته باشد.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، وزیر آموزش و پرورش با گرامیداشت یاد شهیدان مطهری، رجایی و باهنر و با تبریک هفتهی معلم، تاکید کرد: وزارت آموزش و پرورش تلاش میکند از طریق فرهنگسازی، بستری مناسب برای تحقق عملی اقتصاد مقاومتی فراهم کند.
آقای فانی با بیان اینکه برنامههای راهبردی آموزشوپرورش در طول برنامهی ششم مبتنی بر اجرای سند تحول بنیادین خواهد بود، گفت: تدوین نقشهی راه سند تحول آموزش و پرورش، طراحی رشتههای جدید، ارتقای منزلت معلمان، تدوین برنامه راهبردی دانشگاههای فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی، تقویت مشارکتهای مردمی و توسعهی پژوهشسراهای دانشآموزی از مهمترین فعالیتهای آموزشوپرورش در سال گذشته بوده است.
<< 1 ... 194 195 196 197 198 ...199 ...200 201 202 ...203 ...204 205 >>