⚫️ شهادت عالم نستوه و مجاهد آيت اللّه «سيد حسن مدرس» به دستور «رضاخان» (1316ش)
◽️ آيت اللّه سيدحسن مدرس در حدود سال 1249 ش درقريه «سرابه كچو» از توابع زواره اردستان در استان اصفهان ديده به جهان گشود. سيدحسن در 14 سالگى به اصفهان عزيمت كرد و ده سال تمام در آنجا به بحث و تحقيق پرداخت. وى در سال 1272ش به نجف اشرف هجرت نمود و به مدت هفت سال از محضر حضرات آيات علامه سيدمحمدكاظم يزدى، آخوند خراسانى و نيز ميرزاى بزرگ شيرازى استفاده نمود و به درجات بالاى علمى دست يافت.
◽️ سيد حسن پس از اخذ اجازه اجتهاد، به اصفهان باز گشت و به تدريس فقه و اصول مشغول گرديد. وى همزمان با اوج گيرى نهضت مشروطه در ايران، وارد صحنه سياست شد و از طرف علما و مراجع شيعه به عنوان مجتهد طراز اول كشور براى نظارت بر قوانين مجلس شوراى ملى انتخاب گرديد. مدرس در سال 1290 ش، امور رسيدگى به مدرسه عالى سپهسالار شهيد مطهرى را به عهده گرفت و مشغول تدريس در اين مدرسه گرديد. در دوره هاى بعد، مبارزات مدرس، شكل ديگرى به خود گرفت و او بارها با در نظر گرفتن منافع ملت با صاحبان قدرت، مخالفت ورزيد كه تحصن درحرم حضرت عبدالعظيم(ع) در اعتراض به دولت صمصام السلطنه بختيارى، مخالفت با قرارداد استعمارى 1919م وثوق الدوله، اعتراض به كودتاى انگليسى رضاخان و نيز جمهوريت رضاخانى از آن جمله اند.
◽️ با به قدرت رسيدن رضاخان، سيدحسن مدرس به عنوان دشمن شماره يك وى در مجلس، نسبت به زورمدارى ها و قدرت ورزى هاى رضاخان مطرح شد و بر اثر سوء تدبير سردار سپه، طرح استيضاح رضاخان را به تصويب رساند. در اين ميان رضاخان مترصد فرصتى بود كه بتواند اين روحانى آگاه و عالم را از سر راه خود بردارد. رضاخان پس از به دست گرفتن سلطنت و پس از آن كه نقشه ترور مدرس را ناكام ديد، او را در شانزدهم مهر 1307 دستگير و به خواف و پس از مدتى به كاشمر از توابع خراسان تبعيد نمود و پس از ده سال تبعيد، ماموران شاه، وى را مسموم و سپس در دهم آذر 1316ش در 67 سالگى، در حال نماز خفه كردند.
◽️ قيام مدرس، نخستين جرقه نهضت ضداستبدادى و آخرينِ آن نبود. مدرس، مظهر مقاومت ملت و آن عده از نمايندگان مردم بود كه به رمز توطئه و عمق فاجعه پى برده و معتقد به چاره كار قبل از وقوع حادثه بودند. قيام و مقاومت نستوه و حماسه آفرين مدرس در آن شرايط و جو اختناق و ارعاب، گرچه در لابلاى حوادث مشروطيت به عنوان يك جريان فرعى مطرح شده است، ولى در مطالعه تاريخ نهضت هاى اسلامى، عنوان و جايگاه مستقل و درخشانى دارد. انديشه هاى سياسى مدرس را نه به عنوان يك اعتراض تاريخى بر يك جريان انحرافى، بلكه به صورت يك جريان و نهضت در ارائه تفكر درست و مايه دار سياسى و انقلابى اسلام، و تجديد حيات سياسى، بايد تلقى نمود.
🔰 ofogh_howzah @
1⃣ اگر میبینید من نسبت به بسیاری از اسرار آزادانه اظهار عقیده میکنم و هر حرف حقی را بیپروا میزنم، برای این است که چیزی ندارم و از کسی هم چیزی نمیخواهم. اگر شما هم بار خود را سبک کنید و توقع خود را کم نمایید، آزاد میشوید.
2⃣ ما همبستگی اسلامی خود را از دست دادیم، بالاخره باید بیدار شده هوشیار شویم و جامعه خودمان را حفظ کنیم.
3⃣ خداوند دو چیز را به من نداد یکی ترس و دیگری طمع، هرکس با مصالح ملی و امور مذهبی همراه باشد، من هم با او همراهم و الا فلا
4⃣ برای پیشبرد مقاصد خودمان نباید از سلاح برنده دین و تبلیغات مذهبی استفاده نمود. چون اگر با شکست مواجه شویم، اعتقادات مردم متزلزل میشود.
5⃣ اگر واقعاً غرض این است که چیزی که مملکت ما را خراب کرد، مسلمین را کم کرد، فواحش را زیاد کرد، فقیر را در مملکت ما زیاد کرد را میخواهید بیائید و رفع کنید و میخواهید خدمت به ملتتان بکنید ببینید کجا عیب دارد همان جای معیوب را رفع کنید. مفاسد نوعیه رافع نوعیه میخواهد. کتک زدن و جریمه کردن رافع فساد نمیشود.
6⃣ دولتهای مستعمره جوی اروپا از سه قرن پیش برای استعمار ممالک شرق کمر همت بستند و اکثر ملل شرق را خواه از لحاظ سیاسی و اقتصادی و خواه از لحاظ اجتماعی به اسارت درآوردند و از میانه ملتهای آسیای وسطی قومی که در مقابل بیگانه مقاومت ورزید و خود را لقمه چرب اما پر از خار و خس نشان داد ملت ایران بود.
7⃣ ترقی و تعالی هر قوم این خواهد شد که جامع میان ترقی آن جامع خودشان را نگهداری کنند و به واسطه ، ترقی کنند.
8⃣ تلاش و حرکت جامعه برای رسیدن به کمال انسانیت و آزادگی، زمانی بهترین نتیجه را به بار میآورد که با عقل و تدبیر آغاز و به آزادی ختم شود.
9⃣ عاقل تا بصیرت پیدا نکند، سزاوار نیست صحبت کند.
0⃣ 1⃣ فردی چون من که عمامهاش بالش و عبایش روانداز او است و به لبی نان قانع است هر کجا رود به راحتی زندگی برایش میسر و راحت است.
? ofogh_howzah@
پیری برای کودکش از حقایق
زندگی چنین گفت:
در وجود هر انسان، همیشه مبارزه ای وجود دارد…
? مبارزه ی میان دو گرگ!
که یکی از گرگها سمبل بدیها
مثل: حسد، غرور، شهوت، تکبر، وخود خواهی و…
و دیگری
سمبل خوبیها مثل: مهربانی، عشق، امید،حقیقت و … است.
کودک پرسید:
پدر کدام گرگ پیروز میشود؟
پدرلبخندی زد و گفت؛
گرگی که تو به آن غذا میدهی..
<< 1 ... 29 30 31 ...32 ...33 34 35 ...36 ...37 38 39 ... 205 >>