استقامت بزرگانی مثل سلمان و مقداد در مسیر حق از کدام ویژگی نشئت می گرفت؟
?اساس فكر شيعه در مسئله امامت با فكر اهل تسنن مختلف است و اين دو فكر از ريشه با يكديگر اختلاف دارند. لهذا به اين صورت درباره اين مسئله بحث كردن كه ما قائل به امامتيم، آنها هم قائل به امامت، ولى شرايط امامت از نظر ما و آنها متفاوت است، اساساً درست نيست. چون آن چيزى كه شيعه به نام امامت معتقد است، غير از آن چيزى است كه آنها به نام امامت معتقدند.
?كما اينكه مسئلهاى كه به اين شكل طرح مىشود كه آيا امامت به نصّ است يا به شورا يعنى آيا امام را پيغمبر بايد تعيين كرده باشد يا مردم بايد او را انتخاب كنند نيز به اين صورت صحيح نيست، زيرا آنچه شيعه در باب امامت مىگويد و مىگويد به نصّ است، غير از آن چيزى است كه اهل تسنن مىگويند و مىگويند به شوراست.
?نه اينكه درباره يک چيز بحث مىكنند و يكى مىگويد آن چيز به نصّ است و ديگرى مىگويد همان چيز به شوراست. در واقع بايد چنين گفت كه در نظر شيعه مسئلهاى به نام امامت مطرح است كه اهل تسنن از اساس آن را قبول ندارند نه اينكه در شرايطش با آنها اختلاف دارند. درست مثل مسئله نبوت است در مقابل منكرين نبوت.
? استاد مطهری، امامت و رهبری، ص۸۶-۸۵
#گزیده_کتاب
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
?اساس مسئله در باب امامت، آن جنبه معنوی است. امامان یعنی انسانهایی معنوی مادون پیغمبر(ص) که از طریقی معنوی اسلام را میدانند و میشناسند و مانند پیغمبر، معصوم از خطا و لغزش و گناهاند. امام، مرجع قاطعی است که اگر جملهای از او بشنوید، نه احتمال خطا در آن میدهید و نه احتمال انحراف عمدی، که اسمش میشود «عصمت». (ص۴۷)
?ما نباید مسئله امامت را از اول به صورت یک مسئله خیلی ساده دنیاوی یعنی حکومت مطرح کنیم بعد بگوییم آیا از نظر اسلام حکومت، استبدادی و تنصیصی است یا انتخابی؟ نه، مسئله به این شکل مطرح نیست. در شیعه، «امامت» مطرح است. یک شأن امام حکومت است و البته با وجود امام معصوم جای حکومت کردن کس دیگری نیست همینطور که با وجود پیغمبر اکرم(ص) جای حکومت کردن کس دیگری نیست. (ص۵۵)
?مسئله امامت از جنبه زعامت و حکومت این است که حالا که بعد از پیغمبر مانند زمان ایشان معصوم وجود دارد و پیغمبر وصیی برای خود معین کرده است که او در سطح افراد دیگر نیست و از نظر صلاحیت مثل خود پیغمبر استثنایی است، دیگر جای انتخاب و شورا و این حرفها نیست. (ص۵۳)
?همانطور که در زمان پیغمبر نمیگفتند که پیغمبر فقط پیامآور است و وحی به او نازل میشود، تکلیف حکومت با شوراست و مردم بیایند رأی بدهند که آیا خود پیغمبر را حاکم قرار دهیم یا شخص دیگر را، بلکه این طور فکر میکردند که با وجود پیغمبر، این بشر فوق بشر که در مرحلهای است که با عالم وحی اتصال دارد، اصلا این مسئله مطرح نیست، بعد از ایشان نیز جای این سخنان نیست. (ص۵۴)
? استاد مطهری، امامت و رهبری
#گزیده_کتاب
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
<< 1 ... 169 170 171 ...172 ...173 174 175 ...176 ...177 178 179 ... 205 >>