« آيه مباهله و ديدگاه قاضى ايجى | دلالت آيه مباهله بر امامت » |
علماى شيعه، با آيه مباهله و اين كه پيامبر در جريان نزول اين آيه فقط على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را فراخواندند بر امامت على عليه السلام استدلال مى كنند.
امام رضا عليه السلام و استدلال به آيه مباهله
شيعه، چگونگى دلالت آيه مباهله بر امامت على عليه السلام را از امام على بن موسى الرضا عليهما السلام فرا گرفته است.
سيّد مرتضى رحمه الله مى گويد:
از شيخ مفيد رحمه الله شنيدم كه مى گفت:
روزى مأمون به امام رضا عليه السلام گفت: بزرگ ترين فضيلت امير مؤمنان على عليه السلام در قرآن كدام است؟
امام رضا عليه السلام جواب داد: فضيلتى كه آيه مباهله بر آن حكايت دارد. خداوند متعال مى فرمايد:
(فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَى الْكاذِبينَ).1
هر گاه بعد از علمى كه به تو رسيده، كسانى با تو به محاجه و ستيز برخيزند، به آن ها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را; ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را; ما نفوس خود را دعوت كنيم، شما هم نفوس خود را; آن گاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.
در پى نزول اين آيه رسول خدا صلى الله عليه وآله، حسن، حسين، فاطمه و اميرالمؤمنين عليهم السلام را فراخواند. آن ها به حكم خداوند متعال در جايگاه فرزندان، زنان و نفس ايشان قرار داشتند.
مشخص است كه هيچ يك از بندگان خداى سبحان برتر و شريف تر از رسول خدا صلى الله عليه وآله نيست. از همين رو مى بايست از كسى كه به حكم خداوند سبحان نفس رسول خدا صلى الله عليه وآله است، احدى برتر نباشد.
مأمون گفت: مگر نه اين است كه خداوند «أَبناء و نِساء» را به صورت جمع بيان كرده، ولى پيامبر تنها دو پسر و دخترش را فراخوانده است. چرا احتمال نمى دهيد كه منظور از «نفس»، خود ايشان باشد. بنابراين، آن چه گفتيد نمى تواند فضيلت اميرالمؤمنين عليه السلام را نشان دهد؟!
امام رضا عليه السلام در پاسخ او فرمود:
ليس بصحيح ما ذكرت ـ يا أمير المؤمنين! ـ وذلك أنّ الداعي إنّما يكون داعياً لغيره، كما يكون الآمر آمراً لغيره، ولا يصحّ أن يكون داعياً لنفسه في الحقيقة، كما لا يكون آمراً لها في الحقيقة، وإذا لم يدعُ رسول اللّه صلّى الله عليه وآله رجلا في المباهلة إلاّ أمير المؤمنين عليه السلام، فقد ثبت أنّه نفسه التي عناها اللّه تعالى في كتابه، وجعل حكمه ذلك في تنزيله;
اى اميرالمؤمنين! آن چه شما مى گوييد درست نيست; چرا كه دستور دهنده و دعوت كننده صرفاً به غير از خود مى تواند دستور دهد و او را به چيزى دعوت كند و درست نيست اين عمل را در مورد نفس خود انجام دهد.
با اين توصيف چون رسول خدا صلى الله عليه وآله در روز مباهله از بين اصحاب، تنها امير مؤمنان على عليه السلام را با خود همراه كرد، بنابراين، وى مقصود از نفس پيامبر صلى الله عليه وآله است كه خداى متعال در قرآن از او سخن گفته و شايستگى آن بزرگوار را براى مباهله اثبات كرده است.
مأمون گفت: پاسخ قانع كننده اى بود.2
1 . سورة آل عمران: 61.
2 . الفصول المختارة من العيون والمحاسن: 38.
شيخ مفيد و استدلال به آيه مباهله
شيخ مفيد، پس از بيان ماجراى مباهله مى گويد:
مباهله نجرانى ها با پيامبر صلى الله عليه وآله، نشان دهنده نبوّت انكارناپذير آن حضرت و فضيلت امير مؤمنان على عليه السلام است.
آيا نه اين است كه مسيحيان به نبوت پيامبر صلى الله عليه وآله اعتراف كردند و دريافتند كه نبايد با وى مباهله كنند؟
آن ها مى دانستند كه اگر مباهله كنند، گرفتار عذاب مى شوند و پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نيز بر پيروزى و به شكست كشاندن آن ها با ارائه دليل و برهان اطمينان داشتند.
افزون بر آن، خداوند متعال با نزول آيه مباهله بر اين كه امير مؤمنان على عليه السلام نفس رسول خدا صلى الله عليه وآله بوده و در اوج فضيلت قرار دارد و در كمال و پرهيز از گناه همانند ايشان است، تأكيد ورزيده است.
خداوند متعال بر اساس اين آيه، حضرت على عليه السلام، همسر و دو فرزندش را با وجود سن كم، دليل و حجّت حقانيّت پيامبر صلى الله عليه وآله و دين ايشان قرار داد و چنين حكم نمود: حسن و حسين عليهما السلام، فرزندان، و فاطمه عليها السلام مصداق زنان ايشان است كه مى بايست در جريان مباهله به واسطه آنان حقّانيّت خود را ثابت كند؟!
در بين مسلمان هيچ كس از چنين فضيلتى حتى از فضيلت نزديك به آن نيز برخوردار نيست.
چنان كه گفتيم، اين فضيلت يكى از مناقب مختص به امير مؤمنان على عليه السلام به شمار مى رود.1
1 . الإرشاد فى معرفة حجج الله على العباد: 1 / 169.
سيد مرتضى و استدلال به آيه مباهله
شريف مرتضى رحمه الله نيز با تكيه بر همين استدلال مى گويد:
شكى نيست كه آيه مباهله بر فضيلت و برترى دعوت شدگان به مباهله همان كسانى كه به واسطه حضورشان حجّت بر مخالفان تمام شد، دلالت دارد; چرا كه ممكن نيست پيامبر صلى الله عليه وآله براى تأكيد بر حقانيّت خود، كسانى را به مباهله دعوت كند كه در اوج فضيلت و منزلت قرار نداشته باشند.
احاديث بسيارى بر ماجراى مباهله دلالت دارند و براساس اين احاديث و اتّفاق نظر حديث شناسان و مفسّران، پيامبر خدا صلى الله عليه وآله در روز مباهله، امير مؤمنان على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام را فراخواندند.
ما مى دانيم از سخن خداوند متعال (وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ)چنين برداشت نمى شود كه دعوت شده به مباهله، نفس خود پيامبر صلى الله عليه وآله باشد; چرا كه دعوت كننده، خود ايشان هستند و همان طور كه شخص نمى تواند به خود امر و نهى كند، نمى تواند نفس خود را به چيزى فرابخواند; شخص، تنها مى تواند اين عمل را در مورد ديگران انجام دهد.
پس اگر منظور خداوند متعال از (وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ)شخصى غير از رسول خدا صلى الله عليه وآله باشد، پس اين شخص، كسى جز امير مؤمنان على عليه السلام نيست; زيرا كسى ادّعا نكرده كه افرادى غير از اميرالمؤمنين، همسر و دو پسرشان عليهم السلام در مباهله شركت داشته اند.1
1 . الشافى فى الامامة: 2 / 254.
شيخ طوسى و استدلال به آيه مباهله
شيخ طوسى رحمه الله نيز به اين آيه استدلال كرده است. وى مى گويد:
يكى از مواردى كه بر فضيلت على عليه السلام اشاره دارد همين سخن خداوند متعال است كه مى فرمايد:
(فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ وَنِساءَنا وَنِساءَكُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ…).1
بر اساس اين آيه و اتّفاق نظر حديث شناسان و مفسّران، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله، امير مؤمنان على، فاطمه، حسن، حسين عليهم السلام را براى مباهله دعوت كرد و آن بزرگوار مى بايست تنها كسانى را فرامى خواند كه در اوج فضيلت و منزلت باشند تا بتوانند حجّت را تمام بسازند.
ما مى دانيم كه از سخن خداوند متعال: (وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ)چنين برداشت نمى شود كه دعوت شده به مباهله نفس خود پيامبر صلى الله عليه وآله باشد; چرا كه دعوت كننده، خود ايشان هستند و همان طور كه شخص نمى تواند به خود امر و نهى كند، نمى تواند نفس خود را به چيزى فراخواند. شخص تنها مى تواند اين عمل را در مورد ديگران انجام دهد.
حال اگر منظور خداوند متعال از: (وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ)شخصى غير از رسول خدا صلى الله عليه وآله باشد، اين شخص مى بايست امير مؤمنان عليه السلام باشد; زيرا كسى ادّعا نكرده كه افرادى غير از امير مؤمنان على، همسر و دو پسرشان عليهم السلام در مباهله شركت داشته اند… .2
وى در مورد تفسير اين آيه مى گويد:
علماى شيعه، بر اساس دو جهت در آيه امير مؤمنان على عليه السلام را بر ديگر صحابه برتر مى دانند:
1 . واقعيت آن است كه موضوع مباهله حق را از باطل جدا مى كند. پس تنها كسى بايد در آن شركت كند كه نيك سيرت، مؤمن ـ به معناى كامل ـ و برترين بندگان خدا باشد.
2 . پيامبر صلى الله عليه وآله بر اساس سخن خداوند متعال: (وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ) او را مثل خود دانسته است.3
1 . سوره آل عمران: آيه 61.
2 . تلخيص الشافى: 3 / 6 ـ 7.
3 . التبيان فى تفسير القرآن: 2 / 485.
شيخ اربلى و استدلال به آيه مباهله
شيخ على بن عيسى اربلى رحمه الله مى گويد:
ماجراى مباهله، از فضيلت على عليه السلام و معجزه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله حكايت دارد; چرا كه مسيحيان دريافتند كه در صورت اقدام به مباهله، گرفتار عذاب مى شوند. از همين رو، صلح را پذيرفتند و به مخاصمات پايان دادند.
در اين جريان، خداوند متعال، از اين موضوع پرده برداشت كه على عليه السلام همان نفس رسول خدا صلى الله عليه وآله بوده و در اوج فضيلت قرار دارد و در كمال و پرهيز و عصمت از گناه، همانند ايشان است.
خداوند متعال هم چنين وى، همسر و دو پسرش را ـ با وجود سن كم ـ دليل و حجّت حقانيّت پيامبر و دين ايشان قرار داد و چنين حكم نمود كه حسن و حسين عليهما السلام به مثابه فرزندان و فاطمه عليها السلام مصداق زنان ايشان است كه مى بايست در جريان مباهله به واسطه آنان حقانيّت خود را ثابت كند.
اين فضيلتى است كه تنها به ايشان مختصّ است و از بين مسلمانان كسى حتى به نزديك آن، دست نمى يابد.1
1 . كشف الغُمَّة فى معرفة الأئمه: 1 / 233.
شيخ بياضى و استدلال به آيه مباهله
شيخ بياضى رحمه الله در اين باره مى گويد:
بر اساس سخن خداوند: (وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَكُمْ) حضرت على عليه السلام با پيامبر ـ كه از همه برتر است ـ برابر است. از همين رو ايشان از ديگران برتر است. منظور از نفس، همانند بودن است; چرا كه يكى بودن آن دو، ممتنع است.1
1 . الصراط المستقيم الى مستحقى التقديم: 1 / 210.
شيخ نصيرالدين طوسى و استدلال به آيه مباهله
خواجه نصيرالدين طوسى رحمه الله نيز در سخنى به آيه مباهله استدلال مى كند و مى گويد:
با توجّه به سخن خداوند متعال (وَأَنْفُسَنا)، على عليه السلام برترين صحابه است.
علامه حلّى رحمه الله در شرح اين عبارت مى نويسد:
آيه (فَقُلْ تَعالَوْا…) سومين دليل برترى على عليه السلام بر ديگران است و تمامى مفسّران اتّفاق نظر دارند كه در اين آيه، كلمه «أَبناء» بر حسن و حسين عليهما السلام، «نِساء» بر فاطمه عليها السلام و «أَنفُس» بر على عليه السلام اشاره دارد.
و چون نمى توان گفت كه نفس هر دو يكى است; پس در اين جا مقصود و مراد، تنها مساوى بودن است و چون بدون شك رسول خدا صلى الله عليه وآله برترين مردم است، پس مساوى آن حضرت نيز چنين خواهد بود.1
1 . كشف المراد فى شرح تجريد الاعتقاد: 304.
علامه حلّى و استدلال به آيه مباهله
علامه حلّى رحمه الله در اين زمينه مى گويد:
مفسّران اتّفاق نظر دارند كه (أَبْناءَنا) به حسن و حسين عليهما السلام و (وَأَنْفُسَنا) به على عليه السلام اشاره دارد.
بنابراين، خداوند متعال او را نفس حضرت محمّد صلى الله عليه وآله قرار داده است. در اين جا، منظور تساوى و برابر بودن است و شخصِ برابرِ با كامل ترين انسان ها و اولى ترين آن ها به تصرّف، در واقع كامل ترين و اولى ترين به تصرّف است. پس او نيز مانند رسول خدا، كامل ترين ولايت در تصرّف را دارد.
اين آيه بهترين دليل بر بالا بودن مقام و رتبه مولايمان امير مؤمنان على عليه السلام است; چرا كه خداوند متعال او را با نفس رسول خدا صلى الله عليه وآله برابر دانسته و به او امر نموده كه براى انجام مباهله آن بزرگوار را به يارى بطلبد.
كدام فضيلت از اين بهتر است كه خداوند به پيامبر خود امر كند براى مباهله از آن حضرت يارى بخواهد؟ و چه كسى به اين مقام و مرتبه دست يافته است؟!1
گفتنى است كه ديگر عالمان بزرگ ما نيز در دوره هاى مختلف همين سخنان را بر زبان جارى كرده اند. آن ها به دو دسته دليل بر امامت ايشان استدلال مى كنند; يكى دلايلى كه بر اين امر صراحت دارد و ديگرى دلايلى كه بر افضليّت و برترى اميرمؤمنان على عليه السلام بر ديگران دلالت دارد. چرا كه افضليّت و برترى، امامت را در پى دارد.
1 . نهج الحق وكشف الصدق: 177.
منبع: سایت آیت الله حسینی میلانی
فرم در حال بارگذاری ...