موضوعات: مناسبتها
   یکشنبه 12 اردیبهشت 1395نظر دهید »

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر یکشنبه 95/02/12 در دیدار آقای رمضان عبدالله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین و هیأت همراه، در تحلیلی جامع از شرایط کنونی منطقه، واقعیت تحولات جاری را، تلاش جبهه‌ی غرب به سرکردگی آمریکا برای تسلط بر منطقه از طریق جنگ وسیع و گسترده با جبهه‌ی اسلام دانستند و تأکید کردند: جنگ گسترده‌ای که امروز در منطقه در جریان است، ادامه‌ی جنگی است که از ۳۷ سال پیش، بر ضدّ جمهوری اسلامی ایران آغاز شده است و در این رویارویی، مسئله‌ی فلسطین، مسئله‌ی اصلی و محوری است و جمهوری اسلامی ایران همان‌گونه که از ابتدا، حمایت از فلسطین را وظیفه‌ی خود می‌دانست، در آینده نیز به این وظیفه عمل خواهد کرد.
رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه موضع جمهوری اسلامی ایران در قضیه‌ی فلسطین، موضعی مقطعی نبوده و نیست، گفتند: از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران مبارزه، موضوع حمایت از فلسطین و لزوم مقابله با رژیم صهیونیستی در مواضع امام خمینی (ره) به کرّات بیان می‌شد و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز حمایت از مردم فلسطین، جزء اولین کارهای ما بود، بنابراین دفاع از آرمان فلسطین، به‌طور طبیعی در ذات جمهوری اسلامی ایران قرار دارد.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: انقلاب اسلامی در شرایطی به پیروزی رسید که آمریکایی‌ها در اوج اقتدار خود در منطقه بودند و همه‌ی امور در ظاهر، به نفع آمریکا در جریان بود، اما انقلاب اسلامی، روحی جدید در کالبد جامعه‌ی اسلامی دمید و شرایط منطقه را به‌کلی دگرگون کرد.
ایشان با اشاره به فشارهای مختلف و گسترده‌ی سیاسی، تبلیغاتی، اقتصادی و حتی نظامی برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی و یا برگشت نظام اسلامی از مواضع خود، تأکید کردند: آنچه که امروز در منطقه در جریان است، در واقع ادامه‌ی رویارویی آمریکا با نظام اسلامی ایران است.
رهبر انقلاب اسلامی هدف اصلی از جنگ گسترده‌ی کنونی جبهه‌ی غرب به سرکردگی آمریکا بر ضدّ جبهه‌ی اسلامی را، تسلط بر منطقه دانستند و گفتند: باید تحولات منطقه را از این منظر بررسی و تحلیل کرد و در این چهارچوب، مسائل سوریه، عراق، لبنان و حزب‌الله، جزئی از این رویارویی گسترده است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه در چنین شرایطی، «دفاع از فلسطین، نماد دفاع از اسلام است»، افزودند: جبهه‌ی استکبار تلاش گسترده‌ای به‌کار گرفته است تا این رویارویی را «جنگ میان شیعه و سنی» معرفی کند.
ایشان با اشاره به اینکه در سوریه، دولت شیعی بر سر کار نیست، خاطرنشان کردند: اما جمهوری اسلامی ایران از دولت سوریه حمایت می‌کند، زیرا کسانی که در مقابل سوریه قرار گرفته‌اند، در واقع معاند با اصل اسلام و در خدمت منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند.
رهبر انقلاب اسلامی، تقابل شیعه و سنی را، طرحی استعماری و آمریکایی خواندند و تأکید کردند: مهم‌ترین مسئله در شرایط کنونی منطقه، شناخت صحیح دو جبهه‌ی اصلیِ این درگیری گسترده و شناخت موقعیت درست خود است؛ زیرا اگر حدّ فاصل میان دو جبهه به‌درستی شناخته نشود، ممکن است ناخواسته در مقابل جبهه‌ی اسلام قرار بگیریم.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران با چنین نگاه کلانی به مسائل منطقه، آمریکا را دشمن اصلی و رژیم صهیونیستی را پشت سر او می‌داند، خاطرنشان کردند: ایران، دفاع از قضیه‌ی فلسطین را همواره وظیفه‌ی خود می‌داند و به انجام این وظیفه ادامه خواهد داد.
ایشان با اشاره به تحریم‌های گسترده و بی‌سابقه‌ی آمریکا و دنباله‌روهای او بر ضدّ نظام اسلامی در سال‌های اخیر، گفتند: هدف اصلی از این تحریم‌ها، منصرف کردن جمهوری اسلامی ایران از مسیری است که در آن قرار گرفته است، اما آنها نتوانستند به اهداف خود برسند و در آینده نیز به نتیجه نخواهند رسید.
رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: ما براساس وعده‌ی الهی معتقدیم که در این رویارویی گسترده، پیروز خواهیم شد و تا به امروز هم پیروز بوده‌ایم؛ زیرا دشمنان به‌دنبال نابودی جمهوری اسلامی بودند اما اکنون نظام اسلامی نه‌تنها وجود دارد بلکه روزبه‌روز در ابعاد مختلف پیشرفت کرده و در عمق، گسترش یافته است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین با اشاره به سخنان دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین درخصوص برخی تلاش‌ها برای فشار بیشتر به حزب‌الله لبنان خاطرنشان کردند: حزب‌الله لبنان قوی‌تر از آن است که با این اقدامات دچار آسیب شود و امروز قطعاً هراس و وحشت رژیم صهیونیستی از حزب‌الله، بسیار بیشتر از گذشته است.
ایشان با تأکید بر تحقق سنت الهی مبنی بر پیروزی جبهه‌ی حق گفتند: این پیروزی قطعی است، اگرچه فراز و نشیب، و ریزش و رویش دارد، اما وعده‌ی الهی برای یاری‌کنندگان دین خدا تخلف‌ناپذیر است.

در ابتدای این دیدار، آقای رمضان عبدالله دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین، ضمن تشکر از حمایت‌ها و مواضع جمهوری اسلامی ایران در قبال موضوع فلسطین، گزارشی از آخرین تحولات نوار غزه و کرانه‌ی باختری بیان کرد و گفت: مردم غزه با وجود ادامه‌ی محاصره و سخت‌تر شدن شرایط، همچنان ثابت‌قدم و استوار ایستاده‌اند و در کرانه‌ی باختری نیز با وجود سرکوب شدید و گسترده‌ی رژیم صهیونیستی، شعله‌های انتفاضه با همت و اراده‌ی نسل جدید جوانان فلسطینی سربرآورده است.
وی با تأکید بر آمادگی‌های روزافزون نیروهای مقاومت در فلسطین و توانایی‌های غیر قابل تصور آنان، به تحولات منطقه اشاره کرد و گفت: آمریکایی‌ها و کشورهای دنباله‌روِ آنها در طراحی خود به دنبال ارائه‌ی چهره‌ای غیر واقعی از جمهوری اسلامی ایران و به فراموشی سپرده شدن رژیم صهیونیستی، و همچنین به‌دنبال تجزیه‌ی منطقه از طریق القای جنگ شیعه و سنی هستند و بر همین اساس، فشارها بر حزب‌الله لبنان، افزایش پیدا کرده است اما جهاد اسلامی فلسطین، ضمن شناخت صحیح از تحولات، بر حمایت از حزب‌الله و مقاومت در مقابل آمریکا و رژیم صهیونیستی تأکید کرده است.


موضوعات: مناسبتها
   یکشنبه 12 اردیبهشت 1395نظر دهید »

 



بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌ (۱)
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین.

خیلی خوش‌آمدید عزیزان من! جلسه جلسه‌ی بسیار شیرین و مطلوبی است برای من؛ حضور جوانها با این نشاط، با این شور، با این حرفهای خوب، با این منطقهای شیوا، با این برنامه‌هایی که انجام گرفت، حقیقتاً جلسه‌ی ما را جلسه‌ی شیرینی کرد و امروز برای من روز به‌یادماندنی‌ای خواهد بود ان‌شاءالله.

اوّلاً یک کلمه در باب ماه رجب عرض بکنیم. یک بُعد لطیف معناگرا در هر انسانی وجود دارد. خب، انسان مجموعه‌ی ابعاد مختلف است؛ غرایز هست، امیال هست، نیازها هست؛ یک بُعد، بُعد معناگرا است در هر انسانی، همه‌ی انسانها. این بُعد، بُعد بسیار لطیفی است و در سنین جوانی لطافت این بُعد و شفّافیّتش بیشتر و زلال‌تر است. این بُعد را اگر ما آحاد بشر بتوانیم در خودمان تقویت کنیم، بقیّه‌ی ابعاد ما را هدایت خواهد کرد. نه اینکه بُعد معنوی و معناگرا جلوی غرایز را، جلوی نیازها را، جلوی تعقّل و خردورزی را بگیرد؛ نه، همه‌ی اینها به جای خود محفوظ است، این بُعد معنویّت و معناگرایی در انسان همه‌ی این ابعاد دیگر را هدایت میکند، اگر در ما باقی بماند، اگر تقویت بشود. آدمهای خبیثی که در دنیا مشاهده میکنید که یا ظالمند، یا سفّاکند، یا پول‌پرستند، یا شهوت‌پرستند، یا شکم‌پرستند و ابعاد مادّی بر وجود اینها غلبه کرده، اینها کسانی هستند که آن بُعد معناگرا را، معنویّت‌گرا را در خودشان رشد ندادند، بتدریج ضعیف شده و از بین رفته. من به شما جوانها عرض میکنم از ماه رجب استفاده کنید، بهره ببرید برای تقویت این بُعد معنویّت‌گرا.

بعد از ماه رجب هم ماه شعبان است، بعد ماه رمضان است، بهار معنویّت است. شماها هم -همان‌طور که آقای حاج علی‌اکبری فرمودند- مظهر بهار انسانیّت هستید؛ چون در بهار عمر قرار دارید؛ از این بهار معنویّت هرچه میتوانید استفاده کنید. یاد خدا، ذکر خدا، دعاهایی که وارد شده، توجّه به مضامین این دعاها، تلاوت قرآن، نماز اوّل وقت، پرهیز از گناه، اخلاق نیک، در این ماه فرصتهای بزرگی است که در اختیار همه‌ی ما هست امّا شما جوانها از این فرصتها بهتر میتوانید استفاده کنید؛ درست مثل این فرصتهای مادّی. یک میدانی را فرض کنید، یک شاخصی را در ته آن میدان گذاشته‌اند، یک چیزی هم آنجا گذاشته‌اند، به بنده‌ی حقیر و به شما میگویند که هرکدام زودتر رسیدید، بردارید؛ خب، چه کسی زودتر میرسد؟ معلوم است که شما جوانید، نیرو دارید، نشاط دارید، تا بنده بیایم به خودم بجنبم شما رسیدید و برداشتید. معنویّت هم عیناً همین‌جور است؛ این را بدانید. در معنویّات هم شماها زودتر، راحت‌تر، سریع‌تر، شیرین‌تر میتوانید به مقصود دست پیدا کنید. این کسانی که شما دیدید، انسانهای نورانی‌ای که در زمان ما بودند، مثل مرحوم آیت‌الله بهجت -مِن‌باب‌مثال- که یک انسان نورانی‌ای بود؛ پیرمرد و بسیار نورانی؛ اینها همان کسانی هستند که از جوانی، یعنی از همین سطح زندگی شما مراقب خودشان بودند. آنهایی که دیر به فکر می‌افتند، توفیقاتشان کمتر است. آنهایی که اصلاً به فکر نمی‌افتند، از آن نورانیّت و شفّافیّت و زلالی محروم میمانند؛ میشوند مثل خیلی از آدمهایی که در دنیا هستند؛ این حرف اوّل ما.

خب، با شما جوانهای عزیز -شما خودتان به خودتان میگویید نوجوان، من همه‌ی شما را میگویم جوان- ما خیلی حرف داریم؛ در بخشهای گوناگون، حرفهای گوناگونی با شما هست. بالاخره شماها به یک اعتبار، برادران و خواهران این حقیر هستید؛ به یک اعتبار فرزندان من هستید؛ به یک اعتبار هم در حکم نوه‌های این بنده محسوب میشوید؛ عزیزان ما هستید. هم شما که اینجا حضور دارید، هم عقبه‌ی شما، همان چندهزار دانش‌آموز انجمنها و دوازده میلیون دانش‌آموز -آن‌طوری که این جوان عزیزمان گفتند- همه‌ی شما در این حکم هستید که ما عرض کردیم. خب، حرفهای زیادی داریم با شما. امروز من یک حرف محوری را میخواهم مطرح کنم که متضمّن یک مطالبه از انجمنها و از اتّحادیّه‌ی انجمنها است. مقدّمه‌ای را عرض میکنم: ما با یک جبهه‌ی دشمن که جبهه‌ی استکبار و دنباله‌ها و حواشی‌اش است، درگیریم؛ این معلوم است. محورش آمریکا و صهیونیسم است، دنباله‌ها و آویزه‌ها و حاشیه‌هایش هم بعضی از این قدرتها و نیمه‌قدرت‌های موجودی هستند که مشاهده میکنید؛ ما با اینها درگیریم؛ انقلاب اسلامی و نظام اسلامی با اینها درگیر است. این درگیری بر سر چیست؟ یا به عبارت دیگر، این درگیری ما با استکبار در چه عرصه‌هایی است؟ اگر بخواهیم عرصه‌هایی که ما در آن عرصه‌ها با آنها درگیری داریم بشمریم، شاید من الان بتوانم ده مورد را بگویم؛ اگر بنشینیم فکر کنیم و مطالعه کنیم، بیشتر هم میشود؛ بیست مورد، سی مورد یا بیشتر، نقاط درگیری ما با استکبار است.

حالا مثلاً فرض کنید یک مسئله مسئله‌ی استقلال کشور است -استقلال اقتصادی، استقلال سیاسی، استقلال فرهنگی- این یکی از عرصه‌های درگیری ما با استکبار است. استکبار و قدرتهای مستکبر طبیعت‌شان دست‌اندازی است؛ چه در دوران استعمار که مربوط به قرن هجدهم و نوزدهم و ادامه‌اش تا قرن بیستم است، چه به شکلهای جدیدتر و مدرن‌تری که بعدها تأسیس کردند و الان دارند مدام روزبه‌روز، نوبه‌نو وارد میدان میکنند. هدفشان دست‌اندازی است؛ دست‌اندازی به منافع ملّتها، به کشورها و سلطه و نفوذ. هدف استکبار این است. خب، اگر یک کشوری بخواهد در مقابل این هدف ایستادگی کند، و از استقلال خودش -چه استقلال فرهنگی، چه استقلال سیاسی، چه استقلال اقتصادی- دفاع کند، طبعاً درگیری به وجود می‌آید؛ یکی از میدانهای درگیری ما با استکبار این است.

یکی از میدانهای درگیری ما مسئله‌ی پیشرفت است. اگر کشور ایران با بی‌نیازی‌ای که از قدرتهای جهانی از خودش نشان داده و به اینها اعتنا نکرده، به آنها وابسته نشده و به آنها تکیه نکرده -با این خصوصیّات- به پیشرفت برسد، این میشود پیشرفت الگوساز؛ یعنی الگو میشود برای کشورهای دیگر، برای ملّتهای دیگر. این پیشرفت یکی از مراکز و عرصه‌های دعوای بین ما و استکبار است؛ ما میخواهیم به این پیشرفت دست پیدا کنیم، آنها میخواهند ما به این پیشرفت دست پیدا نکنیم.

یکی از اساسی‌ترین انگیزه‌هایی که قدرتهای مستکبر را در قضیّه‌ی هسته‌ای در مقابل ما به صف‌آرایی وادار کرد همین بود؛ حالا بهانه‌های دیگری می‌آوردند امّا چند انگیزه‌ی اصلی داشتند. یکی از آنها همین بود که یک کشوری بدون اینکه به آمریکا یا انگلیس یا هر قدرت دیگری متّکی باشد، بتواند خودش به یک عرصه‌ی علمیِ فوق‌العادّه حسّاسی مثل عرصه‌ی هسته‌ای، دست پیدا کند؛ این برایشان خیلی مهم بود، خطرناک بود و نمیخواستند این اتّفاق بیفتد. و بنده مطمئنّم که اگر ما رو بدهیم به اینها، اینها فردا سرِ قضیّه‌ی مسائل زیست‌فنّاوری، سرِ مسئله‌ی نانو، سرِ مسائل گوناگون علمی دیگر هم بازی درمی‌آورند و اِشکال درست میکنند. پیشرفت علمی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت تمدّنی، جزو عرصه‌های اختلاف و دعوای جمهوری اسلامی با استکبار است.

یکی از مسائل مورد اختلاف و عرصه‌های اختلاف، مسئله‌ی حضور قدرتمندانه‌ی جمهوری اسلامی در منطقه و جهان است؛ این حضور قدرتمندانه، جلوی نقشه‌های استکبار را میگیرد. آمریکا الان برای منطقه‌ی غرب آسیا -که خودشان به آن میگویند خاورمیانه، و بنده اصرار دارم که این کلمه را به کار نبرم به دلایلی که گفتم، یک وقتی ذکر کردم(۲)- نقشه دارد؛ دیدید تحت عنوان خاورمیانه‌ی بزرگ، خاورمیانه‌ی جدید، که در دوران ده دوازده سال گذشته این عناوین را مدام تکرار کردند، برنامه دارند.

این برنامه‌ها موجب شده تا یک کارهایی را شروع کنند [امّا] حضور قدرتمندانه‌ی جمهوری اسلامی مانع از پیشرفت کارهای آنها است. این هم یکی از عرصه‌های دعوا و اختلاف و مانند اینها است.

یکی دیگر از عرصه‌ها مسئله‌ی فلسطین است؛ یکی از عرصه‌ها مسئله‌ی مقاومت است؛ یکی از عرصه‌ها مسئله‌ی رواج فرهنگ غربی و سبک زندگی غربی است که اگر در یک کشوری سبک زندگی مورد قبول و مورد ترویج غربی‌ها یا آمریکایی‌ها رواج پیدا بکند، نخبگان آن جامعه تبدیل میشوند به برّه‌های رامی در مقابل سیاستهای آمریکا و غرب و همان قدرت مقابل؛ اصرار دارند که این اتّفاق بیفتد، و جمهوری اسلامی میخواهد نگذارد این اتّفاق بیفتد.

خب، حالا من چند [نمونه‌] از این عرصه‌های درگیری را شمردم؛ عرض کردم اگر من الان بخواهم همین‌طور ذهنی بگویم، شاید ده عرصه را بتوانم بگویم امّا اگر بنشینیم فکر کنیم -شما فکر کنید، ما فکر کنیم- ده بیست سی یا بیشتر هم اضافه خواهد شد.

خب، حالا میرسیم به مسئله‌ی اصلی مورد نظر من. یکی از عرصه‌های اختلاف و درگیری بین جمهوری اسلامی و استکبار مسئله‌ی جوانها است؛ مسئله‌ی جوانها. امروز سرِ قضیّه‌ی جوانها، یک جنگ نرمِ زیرپوستیِ بسیار فراگیری بین جمهوری اسلامی و آمریکا و همدستان آمریکا و صهیونیست‌ها برقرار است. من چند سال پیش خطاب به جوانهای دانشجو گفتم: «شماها افسران جنگ نرم هستید»؛(۳) شما هم هستید، شماها هم همه‌تان افسران جنگ نرم هستید. وقتی جوان، انگیزه دارد و اعتماد به نفس دارد و قدرت اندیشیدن دارد و شجاعت دارد، افسر است -افسر در درگیری‌های رزمِ نرم، جنگ نرم- خصوصیّت جوان این است.

خب، حالا شما فرض کنید افسری را با یک هویّتی که مطلوب جمهوری اسلامی است و افسری را با هویّتی که مطلوب دشمنِ جمهوری اسلامی است؛ اینها را با هم مقایسه کنید، ببینید چه‌جوری درمی‌آید؛ حالا محلّ بحث ما جنگ نرم است که خطرناک‌تر از جنگ سخت است؛ گاهی اوقات ما را به جنگ سخت و بمباران و حمله و مانند این چیزها هم تهدید میکنند امّا غلط زیادی میکنند؛ [این] نیست، زمینه‌ی این کار را ندارند، جرئتش را هم ندارند و [اگر] هم بکنند تودهنی میخورند.

امّا جنگ نرم چرا؛ جنگ نرم همین الان برقرار است، طرف مقابل مشغول حمله است؛ ما هم از این طرف مشغولیم؛ حالا ما مشغول حمله‌ایم یا مشغول دفاعیم، آن [یک‌] بحث دیگری است که عقیده‌ی من این است که این طرف هم به جای دفاع باید حمله کند، ضمن اینکه مراکز دفاعی خودش را هم باید حفظ کند. پس یک جنگی وجود دارد؛ حالا شما این جنگ نرم را تشبیه کنید به جنگ سخت و جبهه‌ی جنگ؛ مثل همان [وضعی‌] که الان فرض کنید که در سوریه یا عراق یا یمن یا هرجای دیگر هست؛ این جنگهایی که الان هست یا در دوران دفاع مقدّس، هشت سال در ایران بود. افسری را در نظر بگیرید که در قرارگاه خودش یا در سنگر خودش نشسته؛ این افسر دو جور میتواند باشد؛ دو نوع هویّت یا دو نوع تعریف برای این افسر وجود دارد: یک‌وقت این افسر در هیئت یک انسان مصمّم، هوشیار، پُرانگیزه، امیدوار، پُرکار، دارای اندیشه، اندیشه‌ورز، شجاع و فداکار است. خب اگرچنانچه افسری در قرارگاه خود یا در سنگر خود با این خصوصیّات باشد، میتوان یک نتیجه‌ای را برای این جنگ حدس زد. افسر شجاع است، رشید است، بافکر است، باایمان است، باامید است، تصمیم دارد، انگیزه دارد؛ این یک‌جور افسر است. همین افسر را میشود با یک شاکله‌ی دیگری و با یک هویّت دیگری فرض کرد. فرض کنید آدمی است ناامید؛ یعنی معتقد است که [جنگیدن‌] فایده‌ای ندارد؛ [میگوید] بیخود ایستاده‌اید، فایده‌ای ندارد؛ ناامید است. یا آدمی است تسلیم‌پذیر، حال معارضه کردن و ایستادگی کردن ندارد؛ حالا یک مقداری ممکن است بِایستد ولی وقتی فشار زیاد شد و زور زیاد شد تسلیم میشود؛ روحیه‌اش این است. یا آدمی است فریب‌خور؛ به لبخند دشمن اعتماد میکند، به فریب دشمن اعتماد میکند یا اصلاً فریب دشمن را نمیفهمد. خب جنگ پُر از فریب و پُر از خدعه است؛ همه‌ی جنگها همین‌جور است: اَلحَربُ خُدعَة.(۴) در همین جنگهای سخت، یکی از کارهای اساسی، که یک فرمانده مقتدر میتواند انجام بدهد، این است که با یک عملیّاتی و با یک حرکتی دشمن را فریب بدهد؛ دشمن خیال کند از آنجا میخواهد حرکت کند و حواسش به آنجا پرت بشود، بعد از پشت حرکت کند. حالا فرض کنید این افسر، افسری است فریب‌خور؛ نمیفهمد معنای فریب دشمن را و تشخیص نمیدهد. یا یک آدمی است اصلاً بی‌حال؛ دلش میخواهد بگیرد استراحت کند و بخوابد. یا معتاد است؛ یا معتاد به موادّ مخدّر، یا معتاد به شهوت‌رانی، یا معتاد به بعضی از این بازی‌های کامپیوتری که اخیراً باب شده -شنیده‌ام بعضی‌ها به این اعتیاد پیدا میکنند- و بی‌فکر و بی‌اعتنا به سرنوشت خود و دیگرانی که به او چشم دوخته‌اند. یا سرگرم غرایز [است‌]؛ مثلاً همین آقای افسر، در سنگر به فکر اشباع غرایز مادّی خود و غرایز حیوانی خودش باشد؛ سرگرم عیش‌ونوش. پس این افسر را در این شکل و در این هیئت و در این شاکله هم میشود تصوّر کرد. نتیجه‌ی جنگ چیست؟ معلوم است دیگر. پس هویّت افسران جنگ نرم دو جور میتواند تعریف بشود.

این یکی از موارد سخت اختلاف بین ما و دشمنان ما است.

دشمن، افسر جنگ نرم ما را، که جوانها هستند، یک جور می‌پسندد، جمهوری اسلامی یک جور می‌پسندد. این را که در جمهوری اسلامی بر روی تدیّن، پاک‌دامنی، پارسایی و پرهیز از افراط غرایز تکیه میشود، حمل نکنند بر تعصّب و، به قول خودشان، دگم‌اندیشی و تحجّر و مانند اینها؛ نه، این شیوه‌ی تربیتی است، این برگرفته و برخاسته‌ی از تعریف افسر و فرمانده جنگ نرم است. یکی از عرصه‌های چالش ما با آمریکا این است. آمریکایی‌ها دلشان میخواهد جوانهای ما آن شجاعت را نداشته باشند، آن امید را نداشته باشند، آن انگیزه را نداشته باشند، آن تحرّک را نداشته باشند، آن توان جسمی را نداشته باشند، آن توان فکری را نداشته باشند، نسبت به دشمن خوش‌بین باشند، نسبت به فرماندهی خودی و عقبه‌ی خودی بدبین باشند؛ جوان ما را دشمن این‌جوری می‌پسندد. هدف تبلیغات رادیویی و تلویزیونی و اینترنتی دشمن و همه‌ی کارهای گوناگونی که میکند، که مخاطبش جوانهای ما باشند، این است؛ جوان ایرانی را میخواهد تبدیل کند به آن‌چنان عنصری؛ عنصری که نه ایمان درستی دارد، نه شجاعت آن‌چنانی دارد، نه انگیزه‌ای دارد، نه امیدی دارد؛ میخواهد تبدیل کند به این. جمهوری اسلامی درست نقطه‌ی مقابل [است‌]؛ میخواهد این جوان تبدیل بشود به یک عنصر فعّال و اثرگذار.

حالا اینجا مطالبه‌ی بنده از شما عزیزان من و فرزندان من: شما باید نقش ایفا کنید برای اینکه همسالان خودتان را -جوانان دوران دبیرستان را که با شما همسال هستند- طبق این تعریف درست، بار بیاورید و کمک کنید آنها این‌جوری بشوند؛ وظیفه‌ی انجمنهای اسلامی این است. طبعاً، [این‌] در صورتی امکان‌پذیر است که در ساخت خود و در خودسازی توفیقی به دست آورده باشید. بحمدالله، آن‌طور که الان آقای حاج‌علی‌اکبری فرمودند -بنده واقعاً خرسند شدم از گزارش ایشان، کم‌وبیش هم گزارش داشتم، اطّلاع هم داشتم لکن ایشان امروز اینجا صریح بیان کردند- تا حدود زیادی این‌جوری است. هم خودسازی کنید، هم دگرسازی کنید. انجمنهای اسلامی مخصوص شماها هم نیست؛ شما انجمنهای اسلامی دانش‌آموزی هستید، انجمنهای اسلامی دانشجویی هم همین وظیفه را دارند. هرجا، هر انجمن اسلامی‌ای -چه دانش‌آموزی، چه دانشجویی- به‌جای تربیت جوان ایرانی با این هویّت و با این شاکله‌ای که ذکر شد، اگرچنانچه حرکتی در جهت عکس بکند یا در این جهت کوتاهی بکند، برخلاف وظیفه‌اش عمل کرده است؛ برخلاف آنچه خدا از او میخواهد، عمل کرده است. در دعای مکارم‌الاخلاق، انسان ده‌ها چیز را از خدا میخواهد که خیلی هم مهم است؛ از جمله: وَ استَعمِلنی لِما تَسأَلُنی غَدًا عَنه؛(۵) من را به کار بگیر در آن چیزی که فردا درباره‌ی آن از من در قیامت سؤال خواهی کرد. مسئولیم ما؛ همه مسئولند. شما جوان، ما پیر، امّا همه مسئولیم؛ جوانها هم مثل پیرها مسئولند، فرقی نمیکند. شما باید تلاشتان این باشد، اتّحادیّه تلاشش این باشد که جوان و مخاطبِ خود را اوّلاً هرچه میتوانید از لحاظ کمّیّت گسترش بدهید؛ نمیگویم انجمنها را گسترش بدهید [بلکه] دایره‌ی تبلیغ و اثرگذاری انجمنها بر روی جوانهای همسال را گسترش بدهید. ممکن است طرف مقابل شما جزو انجمنها هم نباشد و نخواهد باشد، عیبی ندارد امّا انجمنها کاری کنند که مخاطبان بسیاری پیدا کنند، سطح وسیعی از مخاطبان را پیدا کنند و روی آنها اثرگذار باشند، و آن اثر عبارت باشد از همین که گفتیم، یعنی تشکیل هویّت و شخصیّت جوان اسلامی، آن‌چنان‌که جمهوری اسلامی میطلبد، آن‌چنان‌که جمهوری اسلامی تعریف میکند؛ نه آن‌جوری که آمریکا و سرمایه‌دار صهیونیستی تعریف میکند. این وظیفه است؛ این کار را باید دنبال کنید. البتّه برنامه‌های اتّحادیّه را من مطّلعم؛ گزارش هم به من داده‌اند؛ گزارش را هم نگاه کردم؛ گزارش هم خوب بود؛ برنامه‌ها، برنامه‌های خوبی است لکن روزبه‌روز بایستی تقویت کنید؛ کمّاً و کیفاً این برنامه‌ها را باید تقویت کنید.

کشور به شما احتیاج دارد؛ کشور به این میلیون‌ها دانش‌آموز و دانشجویی که امروز ما در کشور داریم احتیاج مُبرم(۶) دارد. ما به جوان مؤمن، وفادار، امیدوار، بانشاط، فعّال، باابتکار احتیاج داریم، کشور احتیاج دارد، آینده‌ی کشور احتیاج دارد. درست است که ۳۷ سال از عمر جمهوری اسلامی گذشته است و دشمن در این ۳۷ سال با همه‌ی تلاشها هیچ غلطی نتوانسته بکند؛ این درست است امّا «دشمن نتوان حقیر و بیچاره شمرد»؛(۷) برنامه‌های درازمدّت دارند. همین‌طور که ما میگوییم پنجاه سال دیگر -[مثلاً] من سه چهار سال قبل از این گفتم،(۸) که برنامه‌ی ما برای پنجاه سال دیگر در زمینه‌ی علمی این است- یعنی ما برای پنجاه سال آینده فکر میکنیم، او هم برای پنجاه سال آینده فکر میکند؛ او هم درصدد است، در فکر است که تداوم این حرکت را -که این حرکت در ایران منحصر نماند، محصور نماند، تداوم پیدا کرد و در جاهای مختلف و به شکلهای مختلف گسترش پیدا کرد- درهم بشکند؛ ما بایستی نگذاریم؛ چه کسی باید نگذارد؟ شما؛ شما جوانها؛ فردا مال شما است. هم خودتان را به‌معنای واقعی کلمه بسازید، هم ثابت‌قدم بمانید. فردا شما میروید دانشگاه، حضور در دانشگاه بایستی آن هویّت دینی و انقلابی را در شما تقویت کند، نه اینکه تضعیف کند. بعضی‌ها این‌جوری‌اند؛ تا قبل از رفتن به دانشگاه یک جور هستند، وقتی رفتند دانشگاه یک جور دیگر میشوند! نه، باید این هویّت تقویت پیدا کند. دانشگاه هم، دانشگاه اسلامی است؛ دانشگاه هم متعلّق به اسلام است؛ دانشگاه متعلّق به انقلاب است، متعلّق به همین ملّت انقلابی است. [این هویّت‌] تداوم پیدا کند؛ ثبات قدم پیدا کنید. این ثبات قدم خیلی مهم است.

و ارتباطاتتان نگسلد. الان انجمنها با هم ارتباطاتی دارند، این ارتباطات نباید گسسته بشود. سعی کنید این ارتباطات را حفظ کنید. این زنجیره‌ی مبارک را، این ارتباطات را -هم حالا، هم بعد از عبور از مسیر دانش‌آموزی و ورود به مسیر دانشجویی یا هرجا که خواهید رفت- حفظ کنید؛ مصداق «وَ تَواصَوا بِالحَقِ‌ّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر»(۹) بشوید؛ همدیگر را حفظ کنید و نگه دارید؛ مثل کوه‌نوردها در جاهای خطرناک که با ریسمان یکدیگر را، کمرها را، به هم وصل میکنند؛ یکی اگر پایش بلغزد، پرت نمیشود تا آخر کوه؛ وقتی به همدیگر وصل شدند، ریسمان بستند، اگر یکی لغزید، دیگران که هنوز نلغزیده‌اند، او را نگه میدارند و بالا میکشند؛ ارتباط و اتّصال، این‌جوری است. تَواصَوا بِالحَقِ‌ّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر؛ هم به پیمودن راه حق یکدیگر را توصیه کنید، هم به صبر؛ صبر یعنی استقامت، ایستادگی، ثبات قدم، در مقابل حوادث تلخ نلغزیدن، نلرزیدن، مردّد نشدن؛ این عرض ما با شما است.

خب، البتّه مسئولین هم وظایفی دارند. خوشبختانه آموزش‌وپرورش، امروز از مدیریّت متدیّن برخوردار است؛ این یک فرصت است، که از این فرصت باید استفاده کرد. وقتی در رأس مجموعه، تدیّن فرمانروا است، خیلی کارهای خوب را میشود انجام داد -این بچّه‌ها، این دو فرزند عزیز من، این دختر و پسر، حرفهای بسیار خوبی زدند؛ یعنی نکاتی را که اینها تذکّر دادند، حقیقتاً نکات درستی است و من توصیه میکنم، هم به دفتر خودمان که اینها را یادداشت کنند و توجّه کنند و دنبال کنند، و هم به آموزش‌وپرورش که روی این نکاتی که اینها گفتند تکیه کنند- آنچه من عرض میکنم، اوّلاً برای دانش‌آموزان، نه‌فقط برای انجمنهای اسلامی، فرصت فراغتی برای پرداختن به کار انقلابی داده بشود. شیوه‌ی کار تعلیم و تربیت را، و عمدتاً تعلیم را، جوری بکنند که جوان دانش‌آموز ما همه‌ی وقت و توان و قدرت و استعداد و نیروی فکری و جسمی‌اش، صرف همین اوراقی که در این کتاب هست نشود؛ گاهی این‌جوری است؛ انسان میبیند که همه‌ی قدرت جسمی و روحی و فکری و عصبی [دانش‌آموز]، صرف همین کتاب میشود؛ نه فراغت تفریح پیدا میکند، نه فراغت ورزش پیدا میکند، نه فراغت کارهای انقلابی پیدا میکند؛ خب این یک ایراد است؛ کاری کنند که دانش‌آموز ما فراغت پیدا کند. البتّه این، کار یک روز و دو روز نیست، این کار نیازمند برنامه‌ریزی است. ممکن است امروز و فردا دست ندهد امّا باید دنبال بکنند که این کار بشود. بچّه‌ها را باید انقلابی بار بیاورند؛ پس فرصت کار انقلابی بدهند، فرصت تفکّر انقلابی بدهند؛ این یک.

دوّم [اینکه‌] به تشکّلهای امین دانش‌آموزی میدان بدهند؛ مثل همین انجمنهای اسلامی، مثل همین اتّحادیّه؛ که اینها یک تشکّلند؛ تشکّل امین و متدیّن، یا بسیج، بسیج دانش‌آموزی؛ یک تشکّل است، تشکّل امین و متدیّن؛ به اینها میدان بدهند، میدان بدهند که کار کنند؛ فرصت بدهند، امکانات بدهند -[همان‌طور که‌] اینجا این جوانها گفتند- امکانات مادّی، امکانات معنوی؛ به اینها میدان بدهند، قدر بدانند. ما اگر میخواستیم این انگیزه‌هایی را که شما دارید، با پول و با تبلیغ و مانند اینها درست کنیم، هرگز امکان نداشت؛ لَو اَنفَقتَ ما فِی الاَرضِ جَمیعًا مآ اَلَّفتَ بَینَ قُلوبِهِم.(۱۰) اینجا هم بنده عرض میکنم اگر همه‌ی ثروت را هم خرج میکردیم، نمیتوانستیم این همه انگیزه و این همه توان و این همه شوق و علاقه را جمع کنیم. این از درون دارد میجوشد؛ این را خدا کرده؛ دلها دست خدا است، دلهای من و شما دست خدا است. این را قدر بدانیم. اینها الان آمدند در میدان؛ جوانهای ما، چه در اتّحادیّه‌ی انجمنهای اسلامی، چه در بسیج و امثال اینها، آمدند وارد میدان شدند و میخواهند کار کنند برای خدا، برای انقلاب، برای کشور؛ به اینها باید میدان داد، باید به اینها کمک مادّی و معنوی کرد.

نکته‌ی سوّم، در بعضی از مدارس -اینجا هم یکی از این دو جوان عزیزمان گفتند؛ بنده هم اطّلاع داشتم، شنیده‌ام- با کارهای انقلابی مخالفت میشود. فرض کنید بچّه‌ها میخواهند برای بیست‌ودوّم بهمن -من‌باب‌مثال- برنامه‌ریزی کنند و آماده‌سازی کنند؛ مسئولین مدرسه به‌جای کمک، مانع‌تراشی میکنند؛ گاهی رسماً مانع میشوند؛ نه، با این رویکرد باید برخورد بشود. بچّه‌ها درسشان را باید بخوانند، خوب هم باید بخوانند؛ بنده طرف‌دار درس خواندنم؛ میدانید، امّا در کنار درس خواندن این کار انقلابی هم باید انجام بگیرد.

عزیزان من! جوان کشور ما امیدبخش است؛ محیط جوانی در کشور ما امیدبخش است؛ نه اینکه بنده خبر نداشته باشم که حالا یک مشت جوانهایی هستند که راه‌های غلطی میروند، کارهای بدی میکنند؛ چرا، آنها را هم بنده اطّلاع دارم امّا سرجمع وقتی‌که نگاه میکنم به محیط جوانیِ کشور، از خدای متعال سپاسگزاری میکنم. با این همه عوامل انحراف، با این همه انگیزه، با این جبهه‌ی وسیع دشمنی و تمرکز روی جوانها، ما یک مجموعه‌ی بزرگ جوان داریم که مؤمنند، متدیّنند، انقلابی‌اند، اهل توسّلند، اهل شور و عشق به معنویّتند؛ این چیز کمی نیست؛ این چیز خیلی مهمّی است؛ خیلی چیز بزرگی است. عدّه‌ای اهل قرآنند، عدّه‌ای اهل اعتکافند، عدّه‌ای اهل پیاده‌رویِ اربعینند، عدّه‌ای اهل ایستادگی در میدانهای انقلاب و در مظاهر انقلابند. این خیلی با عظمت است، خیلی با ارزش است؛ دشمن با همه‌ی اینها مخالف است.

و به شما عرض بکنم، دشمنِ نظام جمهوری اسلامی تا حالا که شکست خورده؛ در این هیچ تردیدی نیست؛ این را بدانید. تا حالا شکست خورده، این را من بارها گفته‌ام، دلیلش هم جلوی چشم همه است؛ واضح است، استدلالش یک استدلال پیچیده‌ی غیر قابل فهم و مبهمی نیست. دلیلش این است که وقتی این انقلاب به وجود آمد، وقتی نظام اسلامی تشکیل شد، اینها از روز اوّل تصمیم گرفتند این نظام را از بین ببرند؛ حدّاقل اینکه نگذارند رشد کند. ۳۷ سال گذشته، این نظام روزبه‌روز رشد کرده، روزبه‌روز قوی‌تر شده، این درخت تناور شده، برگ و بار پیدا کرده، دشمن هم هیچ غلطی نتوانسته بکند.

پس تا حالا نتوانسته کاری بکند. مخصوص اینجا هم نیست؛ در دنیای اسلام شما ببینید علیه جوانان مبارزِ مؤمن در لبنان و فلسطین چه کردند؛ چه کار توانستند بکنند؟ علیه حزب‌الله در لبنان چقدر اینها فعّالیّت تبلیغی و عملی کردند، تهدید کردند، تهدیدها را به عمل آوردند. درعین‌حال حزب‌الله پیکره‌ی رشید خود را در دنیای اسلام دارد نشان میدهد. حالا گیرم که فلان دولت وابسته‌ی فاسدِ تو خالی پوک، در فلان بیانیّه، با پول و دلار نفتی، حزب‌الله را مثلاً محکوم بکند. خب به درک! چه اهمّیّت دارد. حزب‌الله آنجا مثل خورشیدی دارد میدرخشد. حزب‌الله مایه‌ی افتخار دنیای اسلام است. جوانهای حزب‌الله و گروه حزب‌الله در لبنان مایه‌ی افتخار دنیای اسلامند. اینها کاری کردند که ارتشهای سه کشور عربی در دو سه جنگ نتوانستند انجام بدهند؛ اینها اسرائیل را شکست دادند. قبل از شکستی که اینها به اسرائیل وارد کنند، حدّاقل در دو جنگ -در جنگ اوّل همه‌ی کشورها شریک نبودند امّا در دو جنگ، مصر و اردن و سوریه ارتشهایشان را آوردند در مقابل اسرائیل و شکست خوردند- ارتشهای سه کشور، آن هم کشوری مثل مصر که ارتش قوی‌ای هم داشت یا مثل سوریه که ارتش قوی‌ای داشت، و کشور اردن، در مقابل رژیم صهیونیستی صف‌آرایی کردند و در جنگ نظامی شکست خوردند. همین رژیم صهیونیستی را بعد از آنکه قوی‌تر هم شده بود، حزب‌الله در ظرف ۳۳ روز شکست داد. این چیز کوچکی است؟ این چیز کمی است؟ غلط است که ما بگوییم اینها مایه‌ی افتخار دنیای اسلامند؟ حالا یک ورق‌پاره‌ای هم یک جا اینها را محکوم بکند، خب کرده باشد، چه اهمّیّتی دارد؟

حقیقت رو به رشد است، حقیقت رو به بالندگی است. حقیقت ممکن است دچار سختی‌هایی در راه خود بشود امّا در نهایت پیروز خواهد شد. قرآن فرمود: فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفآء؛ کف روی آب ظاهرِ چشمگیری دارد؛ در رودخانه روی آب وقتی شما نگاه میکنید، وقتی‌که میجوشد این آب و به همدیگر میخورد، کف جلوی چشم می‌آید امّا این کف ماندنی نیست. فَاَمَّا الزَّبَدُ فَیَذهَبُ جُفآء؛ این کف روی آب میرود پی کارش نابود میشود. وَ اَمّا مایَنفَعُ النّاسَ فَیمکُثُ فِی الاَرض؛(۱۱) آن چیزی که نافع است، آن چیزی که حیات مردم به آن است، یعنی آن آب روان، آب زلال، آن میماند. حقیقت این‌جوری است، حقیقت پیروز خواهد شد، حقیقت به اهداف خود دست خواهد یافت. بله، در راهش مشکلاتی وجود دارد. شرطش این است که در مقابل این مشکلات خودش را نبازد؛ سرباز حقیقت، افسر حقیقت، رهرو حقیقت خودش را در مقابل این مشکلات نبازد. وقتی نباخت، ایستاد، تحمّل مشکل کرد، به نتیجه خواهد رسید؛ کمااینکه به نتیجه رسید؛ هم در صدر اسلام، هم در هرجا که ایستادگی بود و هم در زمان ما که زمان غلبه‌ی مادّیّت است.

عزیزان! حقیقت مال شما است، شما رهرو حقیقتید. آینده مال شما است، ان‌شاءالله روزی خواهد رسید که این مشکلات هم به برکت ایستادگی شما کم خواهد شد و کمتر خواهد شد و بتدریج از بین خواهد رفت و ان‌شاءالله شما در قلّه قرار میگیرید. به بچّه‌هایی که نیامدند، سلام من را برسانید. اینکه گفتند این جلسه هرسال برگزار بشود، حالا من نمیدانم تاریخش را امّا من حرفی ندارم، هرچه شماها را بیشتر ببینیم، برای ما هم بهتر است.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته‌

۱) در ابتدای این دیدار حجّت‌الاسلام حاج علی‌اکبری (نماینده‌ی ولیّ فقیه در اتّحادیّه‌ی انجمنهای اسلامی دانش‌آموزان) گزارشی ارائه کرد.
۲) بیانات در دیدار اعضای مجمع جهانی اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) و اتّحادیّه‌ی رادیو و تلویزیون‌های اسلامی (۱۳۹۴/۵/۲۶)
۳) بیانات در دیدار با دانشجویان (۱۳۹۱/۵/۱۶)
۴) کافی، ج ۷، ص ۴۶۰
۵) صحیفه‌ی سجّادیّه، دعای بیستم (با اندکی تفاوت)
۶) شدید، زیاد
۷) سعدی. گلستان، باب اوّل‌
۸) از جمله، بیانات در دیدار شرکت‌کنندگان در هفتمین همایش ملّی نخبگان جوان (۱۳۹۲/۷/۱۷)
۹) سوره‌ی عصر، بخشی از آیه‌ی ۳؛ «…و همدیگر را به حق سفارش و به شکیبایی توصیه کرده‌اند.»
۱۰) سوره‌ی انفال، بخشی از آیه‌ی ۶۳؛ «…اگر آنچه در روی زمین است همه را خرج میکردی، نمیتوانستی میان دلهایشان الفت برقرار کنی …»
۱۱) سوره‌ی رعد بخشی از آیه‌ی ۱۷


موضوعات: مناسبتها
   پنجشنبه 9 اردیبهشت 1395نظر دهید »

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح چهارشنبه 95/02/08 در آستانه‌ی روز کارگر در دیدار هزاران نفر از کارگران، با تجلیل از وفاداری و ثبات قدم جامعه‌ی کارگری در قبال انقلاب و نظام، بر «حل مشکلات جامعه‌ی کارگری»، «تقویت تولید داخلی»، «ضرورت مقابله‌ی جدی با قاچاق کالا» و «ممنوعیت واردات کالاهای دارای مشابه ایرانی» تأکید کردند و با اشاره به ادامه‌ی خصومت‌های آمریکا افزودند: آمریکایی‌های غیر قابل اعتماد، با اصرار بر تحریم‌های مختلف ایران تلاش می‌کنند با ایجاد «ایران‌هراسی»، عملاً در راه تعاملات اقتصادی کشور با خارج، مانع‌تراشی کنند.

ادامه »


موضوعات: مناسبتها
   پنجشنبه 9 اردیبهشت 13951 نظر »

بسم رب العشق، رب العالمین
عشق مولایم، امیرالمومنین
فاطمه تعبیر دوری از عذاب
بهترین تفسیر از ام الکتاب
مادر یکتای هستی از عدم
مادر لوح و قلم، روح قسم
جسم ناسوتی او روح فلک
روح لاهوتی او جسم ملک
دست تقدیر خدا بر عالمین
مادر ارباب مظلومم حسین
حجت کبری است بر کل حجج
با دعایش می رسد یوم الفرج
جنتی که زیر پای مادر است
خاک پای دختر پیغمبر است
آنکه حق جنت به او تقدیم کرد
نار را جنت به ابراهیم کرد
انبیا درند و دریا فاطمه
لم یکن ایجاد لولا فاطمه
ارث مادر بر تمام اولیاء
علم و حلم و صدق و تسلیم و رضا
در امامت گر علی تکثیر شد
بچه شیر از شیر مادر شیر شد
تا امید جود از دادار از اوست
رونق بازار استغفار از اوست
حق چو در محشر هویدا می شود
مومن از مجرم مجزا می شود
روح در عشاق او چون می دمند
صور این الفاطمیون می دمند
خلق در محشر پیاده او سوار
هاتفی آواز می دارد کنار
کور باد و دور باد هر کس که هست
هان که اجلال نزول فاطمه ست
آمده عرش خدا را قائمه
آمده ناموس یزدان فاطمه
گفت احمد: مرتضی جان من است
حافظ زهرا و قرآن من است
ناجی کل بشر هستیم ما
امت خود را پدر هستیم ما
حال اگر باب مسلمانان علی ست
مادر خود خوب فهمیدیم کیست
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران، یاد باد
یاد پشت خاکریز جبهه ها
یاد یاران عزیز جبهه ها
یاد مجنون و شلمچه یاد هور
یاد کارون و فرات و کرخه، نور
نام سرداران برادر بود و بس
فاطمه در جبهه مادر بود و بس
مادریّش را چو باور داشتیم
گرد خود صدها برادر داشتیم
داغ مادر جان ما را شمع کرد
گرد فرزند رشیدش جمع کرد
ای برادر حال مادر خوب نیست
پای بستر، حال حیدر خوب نیست
فاطمه در غشوه های احتزار
مرتضی در رعشه های اضطرار
گوش دل های همه بر پشت در
بر وصیت های مادر با پدر
فاطمه یک نغمه دارد زیر لب
صحبت از کفن است و دفن نیمه شب
صحبت از بی یار و بی یاور شدن
غسل دادن از ورای پیرهن
صحبت سجاده و چادر نماز
نیمه ی شب، زینب و راز و نیاز
ای که غم ها را عسل کردی علی
پس چرا زانو بغل کردی علی
ای به جنت همنشین فاطمه
ای امیر المومنین فاطمه
ای که بر ارض و سما هستی امیر
جان زهرایت سرت بالا بگیر
آن که باید این چنین باشد منم
شرمگین و دل غمین باشد منم
خواستم یاری کنم اما نشد
ریسمان از دست هایت وا نشد
مرگ چون آید برایت کام من
گریه کن بر من و بر ایتام من
شد صدای فاطمه آرام تر
ای برادر ها همه آرام تر
ناله ی جانسوز می آید به گوش
صحبت از یک روز می آید به گوش
صحبت از یک روز گرم و آتشین
داستان یک بدن روی زمین
داستان خیمه ی افروخته
دختران و گیسوان سوخته
ماجرای مادر بی طفل چیست
ساقی تشنه کنار آب کیست
قصه ی سرباز در گهواره چیست
داستان گوش های پاره چیست
داستان سر بریدن از قفا
غارت دار و ندار خیمه ها
بارش باران سنگ از روی بام
صحبت از بازار شوم شهر شام
زینب و بند اسارت وای وای
اهل بیت و این جسارت وای وای


شاعر: محمود کریمی


منبع: موسسه جهانی سبتین


موضوعات: شعر, مناسبتها
   یکشنبه 23 اسفند 1394نظر دهید »


مدینه مبهوت فاجعه بود. از گستاخی این قوم، زمانه، انگشت تحیر به دندان گرفته است.
کوچه بنی هاشم در ازدحام بی شرمی گم شده است.
یک خانه که مهبط فرشتگان است، که قبله دلسوختگان است، که بهشت افلاکیان است، محل آمد و رفت شیاطین شده است.
بر دستان «یداللّه‏» زنجیر بسته‏اند، علی علیه‏ السلام را کشان‏ کشان به مسجد می‏برند ـ علی علیه‏ السلام را! ـ
هیچ مردی نیست که حتی قدمی پیش بگذارد!
هیچ حادثه‏ای نیست که غدیر را به یاد آورد!
هیچ دهانی نیست تا حقیقت را فریاد بکشد!
علی علیه‏ السلام ـ حقیقت مظلوم تاریخ ـ تنها است.
بر بازوان خیبرگشا بند بسته‏ اند و کسی دستی برای یاری پیش نمی‏ آورد!
ناگهان، دستی بر آمد و صدایی به دادخواهی ولایت بلند شد. دستی به دستان «یداللّه‏» گره خورد.
دستی مدافع ولایت شد و برای چندمین بار، با علی علیه‏ السلام بیعت کرد.
و دست، دست یک زن بود، یک زن مرد آفرین، پاره تن رسول صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله
بند دستان علی علیه ‏السلام را گرفت، نه این که علی بود و همسرش، نه این که علی بود و پسر عمویش، نه این که علی بود و برادر پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله ، که بند بر دستان ولایت بود، بر دستان امام.
شعله‏ های آتش از در زبانه کشید و خون عصمت خدا بر زمین جاری شد…، پهلوی قرآن شکست و دستی بر صورت محبوبه خدا نقش بست…
از انتهای دست‏ها، دستی که جنسش خار بود بر صورت روح بهاران، مادر گل‏ها شکفت
دست، نمی‏ دانست که این زن فاطمه علیهاالسلام است، دست، نمی‏ دانست که فاطمه پاره تن محمد صلی‏ الله‏ علیه ‏و ‏آله است؟!
دست؛ نمی‏ دانست «هرکس فاطمه را بیازارد محمد صلی‏ الله ‏علیه‏ و‏ آله را آزرده است و هرکس او را خوشنود کند، محمد صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله را خوشنود کرده»؟!
دست، می‏ دانست و سیلی زد!
دست می‏ فهمید و جسارت کرد!


زخمی عمیق و آتشین، بر روح ایمان نقش بست
تا بر سرشت خاکیان، گندم و عصیان نقش بست


دیوار، تنها قاریِ درد عظیم کوثر است
دردی که آیه آیه بر پهلوی قرآن نقش بست


ننگ شکستن این خطای بی حساب آدمی
افسوس بر پیشانی تاریخ انسان نقش بست


بانوی من! از داغ سرخت، تا همیشه، تا ابد
در قاب چشم آسمان، تصویر باران نقش بست


بر شانه تاریخ، جای پای تابوتی گم است
پرواز یک ققنوس بر یک قبر پنهان نقش بست


منبع:وبلاگ خادمان حضرت فاطمه زهرا(س) بجنورد.


موضوعات: مناسبتها
   یکشنبه 23 اسفند 1394نظر دهید »

با کدامین واژه داغدار، با کدامین حنجره سوخته و با کدامین رمق بازمانده، پاسخت گویم؛ علی جان!

نفسم بالا نمی‌آید! چشم‌های خسته‌ام دیگر توان باز شدن ندارد؛ اما چه کنم که دم مسیحایی‌ات مرده زنده می‌کند! چه کنم که جان فاطمه نه در قبضه عزرائیل که در قبضه توست!
می‌خواهم دیگر بار آفتاب چهر‌ه‌ات را به نظاره بنشینم! می‌خواهم این چشم‌های جوشان اشک را که بر چهره تکیده و مظلومت می‌چکد با سرانگشتانم پاک کنم! علی جان! کمک کن تا بازوان مجروحم برای آخرین بار به یاری‌‌ات بشتابد و غبار غم از دیدگانت بزداید! می‌دانم که بعد از من کسی نیست که یاری‌ات کند! می‌دانم که بعد از من تنها مونس تو چاه خواهد بود و نخلستان‌های کوفه! ای مظلوم‌ترین مرد تاریخ! تو بعد از من تنهاتر از پیش خواهی شد. تو بعد از من سال‌ها خار در چشم و استخوان در گلوخواهی داشت؛ اما ملالی نیست، آن‌روز را می‌بینم که فرزندم مهدی می‌آید و انتقام تو را از دودمان کفر و نفاق می‌گیرد؛ روزی که حق به حق‌دار می‌رسد و باطل برای همیشه نابود می‌شود.
من می‌روم! اما کودکانم را به تو می‌سپارم! یتیمانم را دریاب. علی‌جان!
یتیمانم را دریاب! مرا شبانه غسل و کفن کن! شبانه به خاک بسپار و نشان مزارم را بر هیچ کس آشکار نکن! بگذرا که داغ غربت من تا ابد بر سینه تاریخ بماند.

منبع:وبلاگ خادمان حضرت فاطمه زهرا(س) بجنورد.


موضوعات: مناسبتها
   یکشنبه 23 اسفند 1394نظر دهید »

ما از مردم خواهش میکنیم که درخت را پاس بدارند و فضای سبز را اهمّیّت بدهند. «هر ایرانی یک درخت» که گفته میشود و در زبانها هست، شعار خوبی است؛ سعی کنند در این ایّام - که ایّام درختکاری و فصل درختکاری است - هرچه میتوانند [کاشت درخت را] افزایش بدهند. ۱۳۹۲/۱۲/۱۴

 

   شنبه 15 اسفند 1394نظر دهید »

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، صبح شنبه 15 اسفند 94 در مراسم تشییع پیکر عالم مجاهد و یار صادق انقلاب آیت‌الله واعظ طبسی رحمةالله‌علیه در حرم مطهّر رضوی علیه‌السلام حضور یافتند.
در این مراسم که با حضور انبوه و پرشور مردم قدرشناس، رؤسای قوا و مسئولان لشکری و کشوری و در فضایی آکنده از حزن و اندوه برگزار شد، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر پیکر آن مرید صَدیق امام راحل و خدمتگزار سخت‌کوش انقلاب اسلامی، نماز اقامه کردند.


موضوعات: مناسبتها
   شنبه 15 اسفند 1394نظر دهید »

تصاویری از این عالم فقید مرحوم آیت‌الله واعظ طبسی در کنار رهبر انقلاب اسلامی 

 

 

 


موضوعات: مناسبتها
   شنبه 15 اسفند 1394نظر دهید »

مراسم ترحیم و بزرگداشت عالم مجاهد و یار صادق انقلاب، مرحوم آیت‌الله واعظ طبسی، عصر شنبه 94/12/15 از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی در رواق امام خمینی(ره) حرم مطهّر رضوی علیه‌السلام برگزار شد.

کلیدواژه ها: آیت الله واعظ طبسی

موضوعات: مناسبتها
   شنبه 15 اسفند 1394نظر دهید »

در پی درگذشت عالم مجاهد و یار صادق انقلاب آیت‌الله حاج شیخ عباس واعظ طبسی رحمةالله‌علیه، رهبر معظم انقلاب اسلامی پیام تسلیتی صادرکردند. 
متن پیام رهبر معظم انقلاب به شرح زیر است:
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم
با تأسف و اندوه خبر درگذشت عالم مجاهد و یار صادق انقلاب جناب حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ عباس واعظ طبسی رحمةالله‌علیه را دریافت کردم. ایشان برادری همدل و همزبان برای اینجانب و مریدی صَدیق برای امام راحل و خدمتگزاری پایدار و سخت‌کوش برای انقلاب بودند. از نخستین طلیعه‌های مبارزات نهضت اسلامی، مشهد مقدس شاهد حضور شجاعانه و اثرگذار این روحانی محترم در عرصه‌های پرخطر و قبول دشواریهای آن بود و این حضور صریح و صادقانه تا آخرین روزهای مبارزات ملت ایران ادامه یافت.

پس از انقلاب، اعتماد امام بزرگوار به ایشان منشأ کسب افتخار تولیت و خدمت به آستان مبارک رضوی علیه‌آلاف‌التحیة‌والسلام شد و خدمات بی‌سابقه به این آستان مقدس با همت و عزم راسخ ایشان شکل گرفت و امید است که توجهات آن حضرت شامل حال این خدمتگزار بااخلاص گردد. موضع انقلابی و وفاداری به آرمانهای نظام اسلامی و مجاهدت در این مسیر دشوار که غالباً بدون تظاهر انجام گرفته است، خود فصل دیگری از زندگی این روحانی عالیقدر است. اکنون با فقدان ایشان اینجانب برادر مهربان و همسنگر دوران غربت و شدت پیش از انقلاب و همکار سخت‌کوش سالهای پس از انقلاب را از دست داده و از خداوند رحیم پاداش شایسته و غفران و رضوان الهی را برای ایشان مسألت میکنم.

به خاندان مکرّم و بازماندگان ایشان بویژه همسر صبور و نیک‌اندیش و فرزندان محترم صمیمانه تسلیت عرض میکنم و صبر و اجر برای آنان مسألت مینمایم.

سیدعلی خامنه‌ای
۱۴ اسفند ماه ۱۳۹۴


موضوعات: مناسبتها
   شنبه 15 اسفند 1394نظر دهید »

1 2 4

جستجو
حدیث
دوست قرآنی" href="http:/doostqurani.ir/">دوست قرآنی
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)
اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        
اوقات شرعی




آمار
  • امروز: 1716
  • دیروز: 1312
  • 7 روز قبل: 5359
  • 1 ماه قبل: 11500
  • کل بازدیدها: 201214
موس
موتور جستجوی امین