« سلام من به محرم | السلام علیک یا اباعبدالله » |
سردار صادق حیدرخانی فرمانده مدافعان درون شهر سوسنگرد روایت میکند: هرگاه به آبان ماه نزدیک میشویم من یاد حماسه سوسنگرد میافتم و به این فکر میکنم که چگونه مدافعان در نهایت مظلومیت ایستادند و میثاق شهادت بستند تا شهر را حفظ کنند. باید همه مردم با این حماسه و مدافعان سوسنگرد آشنا شوند تا بدانند انقلاب و دفاع مقدس چگونه حفظ شد و به پیروزی رسید.
حضور مقام معظم رهبری در صحنه نبرد
روز 25 آبانماه سال 59، یعنی یک روز قبل از عملیات شکست حصر سوسنگرد بسیار مهم و حساس است چرا که باعث شد رهبر معظم انقلاب اسلامی خودشان شخصا در صحنه نبرد حضور فعال داشته باشند. ایشان معتقد بودند که «ارزش انسانهایی که در شهر سوسنگرد در محاصره دشمن هستند از خود شهر سوسنگرد بیشتر است.» چرا که این نیروها به مرحلهای از اخلاص و ایمان رسیده بودند که برای دفاع از کشورشان حتی میثاقنامه شهادت بین یکدیگر امضا کرده بودند.
ارتباط ما از روز 21 آبانماه 1359 با خارج از شهر قطع شد. نبرد ما در مقابل دشمن تن با تن نبود بلکه جلوهای از نبرد تن با تانک بود. این درگیریها روز 23 آبانماه به اوج خود رسید. به «ستاد عالی دفاع» خبر میرسد که شهر سوسنگرد در محاصره دشمن قرار گرفته است. از روز 23 آبانماه تا روز 26 آبانماه، سه روز بسیار حساس و نفسگیر را سپری کردیم. من در داخل شهر شاهد مقاومت مدافعان بودم و در خارج از شهر نیز مقام معظم رهبری در تلاش بودند که محاصره را بشکنند. بچههایی که در داخل شهر بودند به دلیل نبود سنگر، بر روی پشت بام خانههایی که با یکدیگر ارتباط داشتند پناه میگرفتند اما عراقیها آنها را با گلوله مستقیم تانک هدف میگرفتند و همین کار باعث میشد که آنها شهید شوند و آنهایی هم که شهید نمیشدند روی پشت بام خانههای عقبتر موضع میگرفتند و دوباره رسالتشان را در برابر دفاع از شهر پی میگرفتند.
عملیات محرم
محرم سال 61 همزمان با هفته چهارم مهرماه بود. در این سال عملیات محرم بعد از دهه عاشورا انجام شد. رزمندگان ما در 10 آبان سال 1361 و با رمز «یا زینب» توانستند که بیش از 550 کیلومتر مربع از اراضی اشغالی منطقه دهلران را آزاد کنند. در خلال این عملیات گسترده، نیروهای عراقی با ناجوانمردی تمام از سلاحهای شیمیایی استفاده کردند اما با این وجود رزمندگان کربلایی آن روز، نه تنها عقب ننشستند بلکه حتی بالغ بر 300 کیومتر نیز در خاک عراق پیشروی کردند.
عملیات والفجر4
محرم سال62 با هفته سوم مهرماه مصادف شد. پس از عاشورای این سال ت والفجر4 به اجرا درآمد. دشت وسیع و دره «شیلر» میان شهر مرزی «بانه» و «مریوان» با فرورفتگی خاصی که از خاک عراق به داخل ایران دارد، در گذشته و در تاریخ جنگ تحمیلی منطقه مهمی به شمار میرود. بلندیهای «سورن»، «سورکوه» و «کانی مانگا» در دهانه این دشت قرار دارند. برای همین عملیات «والفجر4» در سه مرحله با هدف وصل این بلندیها به یکدیگر درخط خودی، از روز27 مهر ماه1362 به مدت 33 روز در منطقه جبهه شمالی «سلیمانیه» و «پنجوین» انجام شد.
حمله ساعت 24 و با رمز «یا الله، یا الله، یا الله» در منطقهای به وسعت صدها کیلومتر مربع آغاز شد. نیروها در دو محور بانه و بلندیهای «لُری»، «گرمک»، «کنگرک» و در محور مریوان و بلندیهای پنجوین به نام «زله»، «مارو» و «خلوزه» به پیشروی پرداختند. در مرحله دوم پس از گذشت دو روز از مرحله نخست، بلندیهای سورن و کانیمانگا و چندین نقطه دیگر آزاد شد، اما بر اثر پاتکهای دشمن روی قلههای کانی مانگا ، برخی از مناطق دست به دست شد و نهایتا در اشغال دشمن باقی ماند .مرحله سوم عملیات روز 2 آبان ماه 1362 به اجرا درآمد . سپاه پاسداران تنها با 25 گردان وارد عمل شد و در مجموع 1000 کیلومتر مربه شامل 300 کیلومتر مربع از اراضی ایران و 700 کیلومتر مربع از اراضی عراق آزاد شد و معابر نفوذی گروهکهای نفوذی ضد انقلاب به داخل ایران در دره شیلر مسدود شد .
این عملیات را هشت تیپ و دو گردان از سپاه و یک لشکر پیاده از ارتش به انجام رساندند . فرآیند این عملیات ، تصرف پیشرفتگی دشت شیلر ، شهر و پادگان پنجوین و گرمک عراق و تسلط بر 13 شهر و روستای عراق ، همراه با 19000 تن کشته و زخمی و اسیر و نابودی ده ها گردان و گروهان کماندویی و مخصوص دشمن بود. دستاورد دیگر این عملیات خارج ساختن شهر مریوان از زیر دید و تیر دشمن و فراهم سازی مقدمات عملیات بعدی در استان سلیمانیه عراق بود
عملیات میمک یا عاشورا
همچنین محرم سال 63 در هفته اول مهرماه بود. پس از ایام عاشورا عملیات میمک اجرا شد. پس از آغاز جنگ تحمیلی و تجاوز گسترده صدام به میهن اسلامی، منطقه میمک نیز همچون دیگر نقاط مرزی به اشغال ارتش بعث در آمد. در 19 دی ماه سال 1359، طی عملیات موفقیت آمیزی، که در آن، تیپ 1 لشکر 81 ارتش و برادران سپاه منطقه 7 متشکل از نیروهای باختران، همدان و ایلام شرکت داشتند، نیروهای دشمن به عقب رانده شدند، اما پس از پانزده روز پاتک مداوم و تلاش برای بازپسگیری منطقه با تحمل تلفات درخور توجهی توانستند، قسمتی از منطقه را مجدداً اشغال کنند. با توجه به اهمیت این منطقه، آنها با سرسختی تمام سعی در تصرف و تأمین هرچه بیشتر این منطقه داشتند، اما با مقاومتی که به ویژه از سوی خلبانانی چون شهید شیرودی و شهید کشوری به عمل آمد، دشمن به سختی و با متحمل شدن تلفات سنگینی توانست تنها به قسمت محدودی از اهداف خود دست یابد.
اهداف نظامی عملیات عاشورا
1) انهدام بخشی از قوای دشمن: به دلیل قابل نفوذ بودن خطوط پدافندی دشمن در این منطقه و زمینه مساعد برای دور زدن آن، میزان انهدام نیرو در حد مطلوبی قابل پیش بینی بود.
2) تحمیل خط پدافندی نامناسب به دشمن: دشمن برای تأمین میمک نیروی محدودی در نظر گرفته بود که در صورت عقب راندن آن به طرف دشت، ناگزیر بود آن را به چند برابر افزایش دهد.
3) بازپسگیری زمین: در اثر این عملیات، قسمتی از خاک میهن اسلامی در منطقه میمک از جمله ارتفاعات مهم تلخاب، گرکنی، فصیل و قسمت فرورفتگی میمک آزاد می شد.
4) تأمین میمک: با عقب راندن دشمن از ارتفاعات به سمت دشت، نیروهای خودی در موضع مسلط قرار می گرفتند و میمک، از هر نظر تأمین می شد.
5) تسهیل در ارتباطات: رفت و آمد از جبهه های جنوب به غرب و برعکس که الزاماً به جای عبور از منطقه میمک، همین راه از مسیر ایلام سومار که طولانی تر است، صورت می گرفت و بدین ترتیب، ارتباط و اتصال جبهه های دو جناح میمک نیز برقرار می شد.
محرم سال 64 با هفته آخر شهریورماه مصادف شد. بعد از محرم مقدمات عملیات والفجر8 طراحی شد.
محرم سال 65 همزمان با هفته سوم شهریورماه شد. فرماندهان در این ایام مقدمات دو عملیاتسرونوشت ساز کربلای4 و 5 را آمداه کردند.
عملیات فتح10
محرم سال66 هفته اول شهریورماه آغاز شد. دقیقا در روز عاشورا، با انجام پارهای عملیات نامنظم با نام «فتح 10»، جبهههای شمالی ارتش عراق به لرزه در آمد. رزمندگان ایرانی با تکرار رمز «یا ابا عبدالله الحسین» محور شمال شرقی استان اربیل عراق را هدف حمله مستقیم قرار دادند و جالبترین نکته این عملیات که در 13 شهریور سال 1366 به وقوع پیوست، همکاری گسترده کردهای عراق با سربازان ایرانی بود.
عملیات دفاع سراسری
محرم سال 67 با هفته آخر جنگ تحمیلی بود که با مردادماه و آتش بس در جبهههای نبرد مقارن شد. با این وجود پیش از ماه محرم عملیات مرصاد آغاز شد که به شکست پیچیدهترین ترفند دشمن و منافقین و بازپسگیری شهر گیلانغرب از دست نیروهای سازمان منافقین و دشمن. منجر شد. همچنین در روزهای پایانی این ماه عملیات «دفاع سراسری» طراحی و اجرا شد. لشکر سه زرهی عراق با پشتیبانی تیپ 12 زرهی از سه راهی کوشک – زید به سمت جاده اهواز – خرمشهر حرکت و آنجا را اشغال کردند و همچنین قصد داشتند در سه راهی صاحب الزمان(عج) به منافقین الحاق شوند. سه گردان امام حسین(ع)، امام حسن(ع) و حضرت زینب(س) به فرماندهی شهید سعید برات برای مقابله با تهاجم رژیم بعث وارد عمل شدند. این عملیات در تاریخ یک مرداد 67 صورت گرفت. لشکر 10 سیدالشهدا با کمترین امکانات در مقابل این لشکر مجهز ایستاد؛ به گونهای که ما 40 آرپیجی داشتیم و دشمن هم 150 تانک داشت.
اکبر باقری رئیس کنگره شهدای لشکر10 سیدالشهدا(ع) که در زمان پیشروی دشمن فرمانده مخابرات لشکر 10 سید الشهدا بود، در سخنانی توضیح داد: در روز سی ویکم تیرماه سال 1367 نخستین یگانی که در مقابل تحرک عراق حضور یافت تیپ 4 لشکر10 بود اما متاسفانه این تیپ فاقد ارتباط بود برای همین هنگامی که وارد عمل شد به دلیل فقدان ارتباطات و تحرک وسیع دشمن تعداد زیادی شهید داد. اما با این حال توانست از الحاق نیروهای دشمن در «سه راهی صاحب الزمان» در اهواز جلوگیری کند چرا که اگر اینگونه نمیشد بی شک اهواز سقوط میکرد. در ادامه این حمله روز یکم مرداد ماه نیز تیپ حضرت زهرا(س) عملیاتی انجام داد و 48 ساعت بعد عملیات دیگری به نام الغدیر با بهرهگیری از تیپهای 1و 2 و باقی مانده تیپ 4طراحی و اجرا شد. حدود 150 شهید بعد از پذیرش قطعنامه تا روز هشتم مرداد ماه تقدیم کردیم و خوشبختانه توانستیم مقابل دشمن بایستیم و ازسقوط اهواز جلوگیری کنیم.
منبع: سایت فردا نیوز
فرم در حال بارگذاری ...