« اعمال شب و روز نیمه شعبان | امروز اتاق جنگِ علیه ما، وزارت خزانهداری آمریکاست » |
عیـد است ولـی عیـد قیـام بشریت/در پرتــو میــلاد امـــام بشــریت
بـا دست کــرم ذات خداونـد تعـالی/زد سکــۀ اقبــال بــه نـام بشریت
از خم طهورا که خدا ساقی آن است/بـا دست خـدا پـر شده جام بشریت
امشب ببر ای باد صبا پیشتر از صبح/بـر سامـره پیـوسته سـلام بشـریت
عالم همـهجـا وادی طــور است ببینید!/در دست حسن مصحف نور است ببینید
خیزیـد همـه سـورۀ والشمس بخـوانید/گل در قـدم مهــدی موعــود فشـانید
از جـام شرابـی که خـدا ساقی آن است/پیوستــه بنوشیـد و بـه یـاران بچشانید
تنها نه فقط شب، شبِ مهدیست، بگویید/میــلاد ائمــه اسـت بدانیــد بدانیـــد
خیزیـد و ببندیــد همـه بار سفر را/محمل به سوی کعبۀ مقصود برانید
امشب خبری خوش به بنیفاطمه آمد/بـوی گـل نـرگس بـه مشام همه آمد
عیـد ملک و جـن و بشر باد مبارک/بـر شـانۀ خورشیـد قمـر باد مبارک
طوبـای امیـد همه خوبان جهـان را/در نیمـۀ ایــن مـاه ثمـر باد مبارک
آوای خدا میشنوم از لب مهدی/این زمزمـه بر مرغ سحر باد مبارک
پیغـام خـدا را برسانیــد بـه نرگس/کای مـادر فرخنده! پسر بـاد مبارک
ای خیل ملک پیش روی مادر مهدی/آییــد و بگردیـد بـه دور سـر مهدی
دیدید همه کعبۀ روح شهدا را/دیدید همه آینـۀ غیبنمـا را
دیدید همه بر سر دست حسن امشب/هنگام سحر صورت مصباح هـدی را
امشب همه بـار سفـر سامـره بستیم/داریم بـه دل شوق تماشـای خـدا را
از مرغ سحـر بـا گل لبخنـد بپرسید/کی دیده در آغوش سحر شمس ضحی را
یاران! شب عیـد آمده بیدار بمانید/باید همه از فاطمه عیدی بستانید
این جان جهان، جان جهان، جان جهان است/این روح روان، روح روان، روح روان است
این چارده آیینه جمال است به یک حسن/آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است
ایـن ختـم ائمــه اسـت بدانیـد بدانیــد/چونـان کــه نبی خاتـم پیغامبران است
گــر کفــر نبــاشد بگـذارید بگـــویم/چشمان خـدا بـر مـه رویش نگران است
هر لحظه پدر شیفتۀ تاب و تب اوست/ناخـورده لبن آیـۀ قرآن به لب اوست
این است که دادنـد امامـان خبرش را/داده است خدا مژدۀ فتـح و ظفرش را
تا آیـۀ قـرآن بـه لـبش بود، مـلایک/دیدنـد به لـب خنـدۀ شـوق پدرش را
ای کاش نبی بود که بوسد چو حسینش/تنها نه دهان بلکه ز پا تا به سرش را
جاءالحـق بـازوش کـه دیدیـد ببینید/نقش زهـقالبـاطل دست دگـرش را
این نور دل فاطمه فرزند حسین است/بر لعل لبانش گل لبخند حسین است
ای خلـق جهـان منتظر روز ظهورت!/پیوستـه زمـان منتظـر روز ظهـورت
هم در غم هجران تو پیران همه مردند/هم نسـل جـوان منتظر روز ظهورت
بلبل سر هر شاخـه غزلخـوان فراقت/گلهـای خـزان منتظـر روز ظهورت
تو یوسف گمگشتۀ اسلام چو یعقوب/بـا قـد کمـان منتظـر روز ظهـورت
یعقوب به ما مژده دهد آمدنت را/از مصر شنیدیم بوی پیرهنت را
ای دست خدا! دست خدا یار تـو باشد/بازآ که حـرم عـاشق دیـدار تـو باشد
بازآ که حسینبنعلی چشم به راه است/بازآی کــه عبـاس علمـدار تـو باشد
تو یوسف زهرایی و صد یوسف مصری/سردرگم و جان بر کف بازار تـو باشد
بازآی که هفتاد و دو سربـاز حسینی/دلباختــۀ مکتـب ایثــار تـو بــاشد
تو پاسخ فریـاد امـام شهدایی/تو منتقم خـون امام شهدایی
بازآی که آییـن پیمبـر بـه تـو نازد/بازآ که علـی، فاتح خیبـر به تو نازد
روزی که بگیری به کفت تیغ علی را/آن روز ببیننـد که حیـدر به تو نازد
روزی که ز قبر، آن دو نفر را تو درآری/حق است که صدیقۀ اطهر به تو نازد
آن روز ببیننـد همــه بـا گـل لبخند/بر شانـۀ بابا علـیاصغـر بـه تـو نازد
ای وسعت ملک ازلی محفل نورت/ما عیـد نداریـم مگـر روز ظهورت
از لالــۀ زخـم شهــدا خنـده برآید/کای منتظران! منتظران! منتَظَر آید
از چار طرف چشم گشاییـد به کعبه/تـا سوی حرم حجت ثانـیعشر آید
این یکهسواری که نهد روی به کعبه/مهدیست که از بهر نجات بشر آید
چشم همه روشن که به فرمان الهی/از پیــرهن یــوسف زهـرا خبـر آید
زیبا چه نکو گفت تو را دوست که شاید/ایـن یار سفـر کـرده همیـن جمعه بیاید
فرم در حال بارگذاری ...