?شهادت امام حسن عسکری ( ع)
مناجات با امام زمان (عج)
▪️از ما زمینیان به شما آسمان سلام
مولای دلشکسته امام زمان سلام
▪️این روزها هزار و دو چندان شکسته ای
حالا کجای روضه بابا نشسته ای
▪️رخت سیاه داغ پدر کرده ای تنت
قربان ریشه های نخ شال گردنت
▪️آماده می کنی کفن و تربت و لحد
مرد سیاه پوش، خدا صبرتان دهد
▪️گویا دوباره بی کس و بی یار وخسته ای
این روزها کنار دو بستر نشسته ای
▪️انگار غصه دار جراحات سینه ای
گاهی به سامرایی و گاهی مدینه ای
▪️یک بار فکر زهر و دل پر شراره ای
یک بار فکر واقعه گوشواره ای
▪️با این که بر سرِ پدرِ دیده بسته ای
اما به یاد مادر پهلو شکسته ای
▪️آن مادری که بال و پرش درد می کند
هم کتف و شانه هم کمرش درد می کند
?شهادت مظلومانه امام حسن عسکری(ع)رامحضربقیه الله اعظم ونایب بر حقشان وهمه شما عزیزان تسلیت عرض می نماییم
? eitaa.com/shakhes1
عشق زمینی باشد یا آسمانی، فرقی نمیکند
عاشق اگر عاشق باشد
معشوقش را زیبا میبیند.
در دنیایی که ما در آن نفس میکشیم
وقتی کسی عاشق میشود
و معشوقش بر و رویی ندارد
مردمی که عشق را نمیفهمند
خرده میگیرند به عاشق
که چرا عاشق کسی شدهای که زیبا نیست.
مردم یک سوی قصّه را خوب فهمیدهاند
عشق و زیبایی رفیق دیرین هم هستند
امّا آن سوی قصّه را ندیدهاند
که عاشق جز زیبایی از معشوقش چیز دیگری نمیبیند.
چه سادهاندیشاند کسانی که میخواهند
زشتیهای معشوق را پیش نگاه عاشق به تصویر بکشند
تا دل عاشق را از معشوق بکَنند
غافل از این که هر آنچه در نگاه آنان زشت است
همان زیباییهایی است که دل عاشق را برده.
من از عاشقهایی که دل به معشوقی دادهاند
که از نگاه مردم جمالی ندارد خوشم میآید
به گمانم اینها صادقانهترین عشقها را دارند
و به کسانی که عاشق صورتهای زیبا شدهاند، بدبینم
چون نمیدانم اگر این صورت زیبا برود
عشقشان میماند یا نه
و اصلاً نمیدانم اگر این صورت زیبا نبود
عشقی میآمد یا نه
و حالا میشود خوب فهمید
چرا عاشقانی که ندیده، دل سپردهاند
از صادقترین عاشقها هستند.
آقا!
درست است که بارها و بارها
از تو خواستهام برای کمک کردن به عاشق شدنم
رخی از خویش نشانم بدهی
امّا راستش میترسم
که عیار عشقی که پس از دیدنت
در دلم پدید میآید
آن قدرها که باید، بالا نباشد.
من دوست دارم ندیده، عاشقت شوم
چون به این عشق، بیشتر از عشقهای دیگر اعتماد دارم.
راستش وقتی میشنوم کسانی بی آن که تو را ببینند
در آتش عشقت دست و پا میزنند
به حالشان غبطه میخورم
بیشتر از کسانی که تو را دیدند
و پس از آن، از عشق تو جان دادند.
تو برای عاشق شدن ما
چیزی کم نداری که محتاج دیدنت باشیم
دیدن وقتی خوب است که مزد عاشق شدن باشد
من دیدنی را که مقدمۀ عاشق شدن است …
چه بگویم؟
بگویم دوست ندارم؟ نمیتوانم
پس بگذار فقط همین را بگویم
من دیدنی را دوست دارم که مزد عاشق شدنم باشد
اگر میشود، عاشقم کن
حتّی اگر مزد عاشق شدنم را هم نمیدهی
من با همین عشق مزد دنیا و آخرتم را میگیرم.
@abbasivaladi
خبری می رسد از راه، خبر نزدیک است
آب و آیینه بیارید، سحر نزدیک است …
عاقبت فصل زمستان به سر آید روزی
باز هم گل دهد این باغ، ثمر نزدیک است
قطره چون رود شود، راه به جایی ببرد
به دعای فرجِ جمع، اثر نزدیک است
با ظهورش حرم فاطمه را می سازیم
بار بر بند برادر! که سفر نزدیک است
راه دورِ دل ما تا به در خیمۀ او
از در خانۀ زهرا، چقدر نزدیک است
آه گفتم که در خانه و یادم آمد
غربت مادر و اندوه پدر، نزدیک است …
(محسن عرب خالقی)
⭕️ شعری بسیار زیبا…
▪️الا ای شیعه می دانی که مهدی یاوری، زهرا شدن دارد؟ / و زهرایی شدن، دل خون شدن، دریا دلی دارد؟
▫️دلت خون میشود از جهل این مردم، که می دانند شأنش را/ ولی دلهایشان سنگ است/ و رسم و شیوه مردانگی در بینشان مُرده ست/ و دنیا دلبرانه هم دل و هم دینشان بُرده ست
▪️چه تلخ اما چه زیبا مادری بین در و دیوار/ ندا سر داد یا مهدی/ برای یاری دین و علی فرمود یا مهدی/ بشارت داد فرزندان خود را در دل تاریخ/ که هرجا سخت شد کارجهان، گویید یا مهدی
▫️ولی افسوس مهدی را رها کردیم/ بپای نفس و دنیا، برای ذره ای حب ریاست/ نه مهدی را، که زهرا را فدا کردیم/ شب ظلمانی شیعه، فقط خورشید میخواهد/ و ما دلخوش به نور شمع دنیاییم و در حقش جفا کردیم
▪️بدان مهدی زهرا، یارِ زهرایی ندارد/ اگر یارش شویم از راه می آید/ برون از غیبت طولانی و جانکاه می آید/ و این دنیا بسمت ما، بسمت شیعه آل علی، با چهره ی دلخواه می آید
mahdiaran@
می خواهید که از گناه بدتان آید❓?
تا می توانید یاد امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف باشید✌
آرام آرام از گناه بدتان می آید و حالتان عوض می شود
معلوم است انسان از چیزی که بدش می آید، اصلا سمتش نمی رود
شب ها وقت خواب، با آقا صحبت کنید. بعد از هر نماز یک ?فاتحه برای مادر امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف بخوانید?
نمازباید قبول شود و تا امضای آقا امام زمان عجّل الله تعالی فرجه نباشد، قبول نمی شود? در هر عملمان باید امضای آقا باشد.
امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف را که داشته باشی، همه چیز داری❤️ عالم، برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است?
?تعجیل در فرج آقا امام زمان صلوات?
??ألـلَّـھُـمَــ عجِّلْ لِوَلـیِـڪْ ألفَـرَج??
خیلییییی محرمانه ? http://eitaa.com/joinchat/1551106060Ccaf2586155
? استغاثه به معنای طلب یاری و فریارس خواهی در حال گرفتاری و بلا است. استغاثه شرط بندگی و یاری خواستن از خداست.
? زمانی که انسان بفهمد یافته هایش کارساز نیست و نیاز خود را درک کند، رو به آسمان کرده و طلب میکند آن چیزی را که سالهاست به نبود آن عادت کرده.
❄️ از وضعیت موجود شکایت میکند، و از خداوند در خواست گشایش میکند و اظهار میل به دولت کریمه دارد.
? پیامبر اسلام میفرمایند: “ضعیف ترین افراد کسانی هستند که دعا هم نمیتوانند بکنند.”
? خدا به ما شیعیان لطف کرده و این اختیار را به ما داده که زمان تحول جهان را جلو بیاندازیم. حیف نیست از این فرصت استفاده نکنیم؟
mahdiaran@
? مسأله مهدویت در نهج البلاغه از دو نظر قابل بررسی است. یکی از دیدگاه ملاحم و پیش گویی های امام و دیگر مربوط به آینده جهان است.
? از جمله مطالبی که در نهج البلاغه درباره حضرت مهدی آمده است می توان به موارد زیر اشاره کرد:
✔️ خالی نبودن زمین از حجت های الهی(خطبه۱)
✔️ امام زمان،جانشین پیامبران الهی(خطبه۱۸۲)
✔️ غیبت طولانی حضرت (خطبه۱۸۲)
✔️ ظهور امام زمان بعد از انتظاری طولانی(خطبه۱۵۰)
✔️ کامل شدن نعمت ها و برآورده شدن آرزوها در عصر ظهور(حکمت۲۰۹)
✔️ الهی شدن خواسته های بشر در زمان ظهور(خطبه۱۰۰)
✔️ محوری شدن قرآن در عصر ظهور(خطبه۱۳۸)
✔️ حاکمیت عدل اسلامی در عصر ظهور(خطبه۱۳۸)
✔️ احیای مجدد قرآن و سنت پیامبر(ص)در عصر ظهور(همان).
? و خطبه هایی که حضرت در آن ها به مهدویت اشاره کرده اند: خطبه ۱۰۰،۱۳۸،۱۵۰،۱۸۲،۱۸۷،۱۹۵ و حکمت ۱۴۷ و ۲۵۹
mahdiaran@
? روز ما و شب ما متظر توست بیا
خون پاک شهدا منتظر توست بیا
سرِ مصباحِ هدا منتظر توست بیا
وارث خون خدا و پسر خون خدا
به خدا خون خدا منتظر توست بیا
صبح هم منتظر صبح ظهور تو بوَد
روز ما و شب ما منتظر توست بیا
بر سر گنبد زرین حسینبن علی علیه السلام
پرچم کرب و بلا منتظر توست بیا
علم و مشک و لب خشکِ جگرسوختگان
دستِ افتاده جدا منتظر توست بیا
فرق بشکستهی زینب، سر خونین حسین
که جدا شد ز قفا منتظر توست بیا
بر سر نی سر جدت به عقب برگشته
طفل افتاده ز پا منتظر توست بیا
آفتابی که چهل جا به سر نی تابید
در دل طشت طلا منتظر توست بیا
آن یتیمی که سر پاک پدر را بوسید
ناله زد «یا ابتا» منتظر توست بیا
بر ظهور تو دعا بر لب «میثم» تا کی؟
تو دعا کن که دعا منتظر توست بیا
غلامرضا سازگار
? يا صاحب الزمان ( عج ) ?
گر ڪسی بهر تو مشغول دعا نیست ببخش
دست این طایفه ار سوی خدا نیست ببخش
در نبودت همه بازیچه این نفس شدیم
اگر آقا سر ما گرم شما نیست ببخش
اصلا انگار نه انگار تو را گم ڪردیم
بودنت دغدغه ی قلبی ما نیست ببخش
نشده نیمه شبی با تو مناجات ڪنیم
نیمه شب پشت در خیمه گدا نیست ببخش
سوز هر ناله ی ما پای گناهان رفته
در دعاهای فرج سوز صدا نیست ببخش
از وطن دور شدیم و غم غربت خوردیم
خانه ما طرف ڪرببلا نیست ببخش
گریه ڪن های حسینیم ولی آقاجان
اشڪ ما مثل شما صبح و مسا نیست ببخش
?اللهم عجل لولیڪ الفرج?
@payam12
? علامه حسن زاده آملی
? حجت خدا»، خواه ظاهر باشد و خواه غایب، شاهد است؛ شاهد قائمی که هیچگاه قعود ندارد. بدان که فایده وجود امام، منحصر به جواب دادن سؤالهاى مردم نیست، بلکه موجودات و حتى کمالات موجود به وجود آنها وابستهاند و در حال غیبت، افاضه و استفاضه او استمرار دارد، همچون خورشیدی که از پس ابرها، نور، گرما و حرارت خود را به موجودات میرساند:
آن شاخ گل ار چه هست پنهان ز چمن
از فیض وجود اوست عالم گلشن
خورشید اگر چه هست در ابر نهان
از نور وی است باز عالم روشن
? به علاوه، باید دید آیا خلیفةالله غایب است یا ما حاضر نمیباشیم و در حجابیم و اسم خود را بر سر آن شاهد هر جایى میگذاریم
یارب به که بتوان گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هر جایی
? ما را که برهانهاى یقینى عقلى و نقلی به تواتر از بیت وحى داریم، نیاز به تمسکهای اقناعى (قانعکننده) نمیباشد، مگر اینکه براى انس مردم با این وضع گوییم: لاکپشت از دور توجه به تخم خود میکند و آن را براى وجود لاک پشتى مستعد میگرداند. آیا نفس کلی قدسى خلیفةالله و ولىالله و حجةالله به خلق در حال غیبت، از توجه نفس لاک پشت به وى کمتر است؟…
? ofogh_howzah@
عیـد است ولـی عیـد قیـام بشریت/در پرتــو میــلاد امـــام بشــریت
بـا دست کــرم ذات خداونـد تعـالی/زد سکــۀ اقبــال بــه نـام بشریت
از خم طهورا که خدا ساقی آن است/بـا دست خـدا پـر شده جام بشریت
امشب ببر ای باد صبا پیشتر از صبح/بـر سامـره پیـوسته سـلام بشـریت
عالم همـهجـا وادی طــور است ببینید!/در دست حسن مصحف نور است ببینید
خیزیـد همـه سـورۀ والشمس بخـوانید/گل در قـدم مهــدی موعــود فشـانید
از جـام شرابـی که خـدا ساقی آن است/پیوستــه بنوشیـد و بـه یـاران بچشانید
تنها نه فقط شب، شبِ مهدیست، بگویید/میــلاد ائمــه اسـت بدانیــد بدانیـــد
خیزیـد و ببندیــد همـه بار سفر را/محمل به سوی کعبۀ مقصود برانید
امشب خبری خوش به بنیفاطمه آمد/بـوی گـل نـرگس بـه مشام همه آمد
عیـد ملک و جـن و بشر باد مبارک/بـر شـانۀ خورشیـد قمـر باد مبارک
طوبـای امیـد همه خوبان جهـان را/در نیمـۀ ایــن مـاه ثمـر باد مبارک
آوای خدا میشنوم از لب مهدی/این زمزمـه بر مرغ سحر باد مبارک
پیغـام خـدا را برسانیــد بـه نرگس/کای مـادر فرخنده! پسر بـاد مبارک
ای خیل ملک پیش روی مادر مهدی/آییــد و بگردیـد بـه دور سـر مهدی
دیدید همه کعبۀ روح شهدا را/دیدید همه آینـۀ غیبنمـا را
دیدید همه بر سر دست حسن امشب/هنگام سحر صورت مصباح هـدی را
امشب همه بـار سفـر سامـره بستیم/داریم بـه دل شوق تماشـای خـدا را
از مرغ سحـر بـا گل لبخنـد بپرسید/کی دیده در آغوش سحر شمس ضحی را
یاران! شب عیـد آمده بیدار بمانید/باید همه از فاطمه عیدی بستانید
این جان جهان، جان جهان، جان جهان است/این روح روان، روح روان، روح روان است
این چارده آیینه جمال است به یک حسن/آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است
ایـن ختـم ائمــه اسـت بدانیـد بدانیــد/چونـان کــه نبی خاتـم پیغامبران است
گــر کفــر نبــاشد بگـذارید بگـــویم/چشمان خـدا بـر مـه رویش نگران است
هر لحظه پدر شیفتۀ تاب و تب اوست/ناخـورده لبن آیـۀ قرآن به لب اوست
این است که دادنـد امامـان خبرش را/داده است خدا مژدۀ فتـح و ظفرش را
تا آیـۀ قـرآن بـه لـبش بود، مـلایک/دیدنـد به لـب خنـدۀ شـوق پدرش را
ای کاش نبی بود که بوسد چو حسینش/تنها نه دهان بلکه ز پا تا به سرش را
جاءالحـق بـازوش کـه دیدیـد ببینید/نقش زهـقالبـاطل دست دگـرش را
این نور دل فاطمه فرزند حسین است/بر لعل لبانش گل لبخند حسین است
ای خلـق جهـان منتظر روز ظهورت!/پیوستـه زمـان منتظـر روز ظهـورت
هم در غم هجران تو پیران همه مردند/هم نسـل جـوان منتظر روز ظهورت
بلبل سر هر شاخـه غزلخـوان فراقت/گلهـای خـزان منتظـر روز ظهورت
تو یوسف گمگشتۀ اسلام چو یعقوب/بـا قـد کمـان منتظـر روز ظهـورت
یعقوب به ما مژده دهد آمدنت را/از مصر شنیدیم بوی پیرهنت را
ای دست خدا! دست خدا یار تـو باشد/بازآ که حـرم عـاشق دیـدار تـو باشد
بازآ که حسینبنعلی چشم به راه است/بازآی کــه عبـاس علمـدار تـو باشد
تو یوسف زهرایی و صد یوسف مصری/سردرگم و جان بر کف بازار تـو باشد
بازآی که هفتاد و دو سربـاز حسینی/دلباختــۀ مکتـب ایثــار تـو بــاشد
تو پاسخ فریـاد امـام شهدایی/تو منتقم خـون امام شهدایی
بازآی که آییـن پیمبـر بـه تـو نازد/بازآ که علـی، فاتح خیبـر به تو نازد
روزی که بگیری به کفت تیغ علی را/آن روز ببیننـد که حیـدر به تو نازد
روزی که ز قبر، آن دو نفر را تو درآری/حق است که صدیقۀ اطهر به تو نازد
آن روز ببیننـد همــه بـا گـل لبخند/بر شانـۀ بابا علـیاصغـر بـه تـو نازد
ای وسعت ملک ازلی محفل نورت/ما عیـد نداریـم مگـر روز ظهورت
از لالــۀ زخـم شهــدا خنـده برآید/کای منتظران! منتظران! منتَظَر آید
از چار طرف چشم گشاییـد به کعبه/تـا سوی حرم حجت ثانـیعشر آید
این یکهسواری که نهد روی به کعبه/مهدیست که از بهر نجات بشر آید
چشم همه روشن که به فرمان الهی/از پیــرهن یــوسف زهـرا خبـر آید
زیبا چه نکو گفت تو را دوست که شاید/ایـن یار سفـر کـرده همیـن جمعه بیاید
? آقا بیا! ما را برای غربت غیبت صبور کن
آوینیِ “روایت فتح” ظهور کن
?مداحی اخیر آقای نریمانی درباره امام زمان(عج) در حضور رهبرانقلاب
Khamenei_ir@
آنهایی که رفتند حسینی بودند
و این را با خونشان اثبات کردند
و آنهایی که ماندند باید زینبی باشند
مازِینَبیبُودَنِمانراچگونهثابتمیکنیم؟
#زینب_یعنی_زینت_پدر
آیا ما زینتِ امام زمان هستیم؟!
با انجام واجبات و ترک محرمات
میتوانیم زینتِامامزمان(عج) باشیم
faranou@
نهم ربیع الاول روز تجلی حاکمیت مستضعفان بر جهان،
و روز نوید دهنده ی شکست نمرودیان و روز شادی شیعیان در تاجگذاری امام زمان(عج) مبارک باد.
از مجموع رواياتى كه در رابطه با حرمت، بردن نام حضرت مهدى(ع) از معصومين(ع) نقل شده استفاده مى شود كه نهى از ذكر نام آن حضرت و تأكيدى كه در اين مورد شده است مربوط به همان زمان غيبت صغرى و ايام بعد از ولادت امام تا آغاز غيبت كبرى بوده كه هم امام حسن عسكرى(ع) و هم خود آن حضرت سعى بليغ داشتند كه حتى شيعيان نيز از ولادت و محل و چگونگى زندگى حضرت مطلع نگردند. زيرا مىدانستند خليفه وقت كاملاً مراقب است كه امام دوازدهم شيعيان بوجود نيايد، مبادا حكومتهاى جابر را سرنگون كند و بساط عدل را در جهان بگستراند. اما در دوران بعد مانند عصر ما، هيچگونه حكمتى در منع از ذكر نام آن حضرت به نظر نمىرسد، (كتاب مهدى موعود، ص 236).
در سؤالى كه در اين رابطه از بعضى فقهاء موجود شده است فرمودهاند: ظاهرا حكم (حرمت) مخصوص زمان تقيّه بوده است و احتياط در زمان حاضر اين است كه با القاب نام آن حضرت برده شود.
در زمان حاضر بردن نام مخصوص آن حضرت كراهت دارد(طبق سؤال از دفتر آيت الله بهجت)
البته بنا بر نظر برخي محققان مانند آيت الله معرفت اسمي که ذکر آن ممنوع شد -ا ح م د - است زيرا در انجيل بشارت به بعثت پيامبري احمد شده است و لذا اگر شيعيان اين وصف حضرت حجت(عج) را به کار ببرند چه بسا دست آويز مسيحيان شود که پيامبر آخر الزمان هنوز مبعوث نشده است.
لذا در روايات متعددى بردن نام شخص ايشان منع گرديده و از همين رو سنت بر اين است كه آن را به صورت مقطع (م ح م د) ادأ مى كنند. دليل اين منع آن است كه نام امام زمان(عج) هم نام پيامبر(ص) است و اگر نام امام زمان(عج) برده شود دستاويزى براى مسيحيان خواهدشد كه پيامبر موعود در انجيل هنوز ظهور نكرده است و باقى ماندن بر شريعت مسيح را براى خود توجيه مىكنند. اما درباره كفاره چيزي نيافتيم.
***************************************************************************
منبع : جستجوگر اسلامي جواب
ما اين فوائد را تحت عنوان كلي «او بسان خورشيد در پس ابر است»، ميآوريم و اين فوائد همگي بيانگر حقيقت اين تشبيه است. در احاديث متعدد و گوناگوني كه در زمينه حكمت و فايده وجود امام عليهالسلام در دوارن غيبت به ما رسيده، تعبير بسيار پر معني و جالبي در يك عبارت كوتاه ديده ميشود كه ميتواند كليدي باشد براي گشودن اين رمز بزرگ. و آن اينكه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله در پاسخ اين پرسش كه وجود حضرت بقيةالله ارواحنا فداه در عصر غيبت، چه فايدهاي دارد، فرمود:
«ايْ وَالذي بَعَثني بِالنبوه اِنَّهُمْ لَيَنْتَفِعُونَ به وَ يَستَضيئونَ بِنُور و لايَتِهِ في غَيْبَتهِ كَاْنتفاع الناسِ بالشَّمشِ وَ اِنْ جَلّلَهَا السحاب»؛ (بجار الانوار، 52/93، به نقل از كمال الدين شيخ صدوق)
[آري سوگند بخدائي كه مرا به نبوت برگزيد، مردم از او منتفع ميشوند، و از نور ولايتش در دوران غيبتش بهره ميگيرند، همانگونه كه از خورشيد بهنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهره ميبرند]
براي فهم اين كليد رمز، نخست بايد نقش خورشيد را بطور كلي، و به هنگامي كه چهره تابناكش پشت ابرها پنهان مي گردد، دريابيم.
خورشيد داراي دو نوع نورافشاني است: نور افشاني آشكار و نورافشاني مخفي، يا به تعبير ديگر نورافشاني مستقيم و نورافشاني غير مستقيم.
در نور افشاني آشكار، اشعه آفتاب به خوبي ديده ميشود، هر چند قشر ضخيم هوا كه اطراف كرهزمين را پوشانيده، همانند يك شيشه ضخيم كار ميكند، شيشهاي كه از شدت تابش آفتاب ميكاهد و آن را قابل تحمل ميسازد، نور آفتاب را تصفيه ميكند و شعاعهاي مرگبارش را خنثي و بي اثر ميسازد، ولي به هر حال مانع از تابش مستقيم آفتاب نيست. ولي در تابش غير مستقيم، ابرها هماننند يك شيشه مات، نور مستقيم خورشيد را گرفته پخش ميكنند.
گاهي اوقات وارد اطاقي ميشويم كه با لامپ هاي مات روشن شده، اطاق را روشن ميبينيم، اما خود لامپ و شعاع اصلي و مستقيم آن به هيچ وجه ديده نميشوند ….
از سوي ديگر، نور آفتاب مهمترين نقش را در دنياي حيات و موجودات زنده دارد. نور و حرارتي كه از خورشيد به هر سو پاشيده ميشود، تنها انرژي زندگي بخش در گياهان و حيوانات و انسان است.
رشد و نمو موجودات زنده، تغذيه و توليد مثل آنها، حس و حركت و جنبش، آبياري زمينهاي مرده، غرش امواج دريا، وزش حيات بخش بادها، ريزش دانههاي زندگي آفرين باران و برف ، صداي زمزه آبشارها، نغمههاي مرغان، زيبائي خيره كننده گل ها، گردش خون در عروق انسان و طپش قلب ها، عبور برق آساي انديشه ازلابلاي پردههاي مغز، و لبخند شيريني كه بر لب گلبرگ مانند يك كودك شير خوار نقش ميبندد … همه و همه بطور مستقيم يا غير مستقيم به نور آفتاب بستگي دارد و بدون آن، همه اينها به خاموشي خواهند گرائيد. اين موضوع را با كمي دقت ميتوان دريافت. حال اين سؤال پيش ميآيد كه آيا اين بركات و آثار زندگيبخش، مخصوص زماني نيست كه نور بطور مستقيم ميتابد؟.
پاسخ اين سؤال روشن است: نه؛ بسياري از اين آثار در نور مات خورشيد از پشت ابرها نيز وجود دارد. مثلاً در كشورها يا شهرهائي كه چندين ماه از سال ابرها سراسر آسمان را پوشانيدهاند، آفتاب ديده نميشود، ولي گرما، نمو و رويش گياهان، توليد انرژي لازم براي حيات، رسيدن غلات و ميوهها خنديدن گلها و شكوفهها وجود دارند.
بنابراين تابش خورشيد از پشت پرده ابرها، قسمت مهمي از بركات خود را در بردارد. و تنها قسمتي از آثار كه نياز به تابش مستقيم دارد موجود نيست. مثلاً ميدانيم تابش آفتاب، اثر حياتي خاصي روي پوست و ساير جهاز بدن انسان و موجودات زنده دارد. به همين دليل، در كشورهائي كه از اين نظر در محروميت بسر ميبرند، در روزهاي آفتابي، بسياري از مردم «حمام آفتاب» ميگيرند و در برابر اين نور حياتبخش برهنه ميگردند و با تمام ذرات وجود خود –كه تشنه اين هديه آسماني است- ذرات اين نور را ميمكند. تابش مستقيم آفتاب، علاوه بر اينكه روشنائي و گرماي بيشتري ميآفريند، اثر خاصي به خاطر همان اشعه ماوراي بنفش در كشتن انواع ميكروبها و سالم سازي محيط دارد كه در نور غير مستقيم ديده نميشود. از مجموع بحث قبل نتيجه ميگيريم كه: هر چند پردههاي ابر، بعضي از آثار آفتاب را ميگيرد، ولي قسمت مهمي از آن همچنان باقي ميماند.
اين بود حال «مُشَبَّهٌ بِهِ» يعني آفتاب. اكنون باز ميگرديم به وضع «مُشَبَّه» يعني وجود رهبران الهي در حال غيبت. اشعه معنوي وجود امام عليهالسلام در حالي كه درپشت غيبت نهان است، داراي آثار قابل ملاحظهاي است كه علي رغم تعطيل مسئله تعليم و تربيت و رهبري مستقيم، حكمت وجود او را آشكار ميسازد. به ملاحظه اجمال اين نوشته، برخي از اين آثار، در اينجا بيان ميشود.
الف- پاسداري از آئين الهي
با گذشت زمان و آميختن سليقهها و افكار شخصي به مسائل مذهبي و گرايشهاي مختلف به سوي برنامههاي ظاهر فريب مكتبهاي انحرافي، و دراز شدن دست مَفْسَدِه جويان به سوي مفاهيم آسماني، اصالتِ پارهاي از اين قوانين از دست ميرود و دستخوش تغييرات زيانبخشي ميگردد.
اين آب زلال كه از آسمان وحي نازل شده، با عبور از مغزهاي اين و آن تدريجاً تيره و تار گشته، صفاي نخستين خود را از دست ميدهد.
اين نور پر فروغ با عبور از شيشههاي ظلماني افكار تاريك، كمرنگتر ميگردد. خلاصه با آرايشها و پيرايش هاي كوته بينانه افراد و افزودن شاخ و برگهاي تازه به آن چنان ميشود كه گاهي بازشناسي مسائل اصلي، دچار اشكال مي گردد. آن شاعر خطاب به پيامبر صلي الله عليه و آله مي گويد:
شرع تو را در پي آرايشند دين تو را از پي پيرايشند
بس كه فزودند بر آن برگ و بر گر تو بيني نشاسي دگر
با اين حال، آيا ضروري نيست كه در ميان جمع مسلمانان كسي باشد كه مفاهيم فناناپذير تعاليم اسلامي را در شكل اصليش حفظ و براي آيندگان نگهداري كند؟
ميدانيم در هر مؤسسه مهمي، صندوق نسوزي وجود دارد كه اسناد مهم آن مؤسسه را در آن نگهداري ميكنند، تا از دستبرد دزدان محفوظ بماند. بعلاوه هرگاه مثلاً آتشسوزي در آنجا روي دهد، از خطر حريق مصون باشد كه اعتبار و حيثيت آن مؤسسه نزديكي پيوند با حفظ آن اسناد و مدارك دارد.
سينه امام و روح بلندش، صندوق نسوز حفظ اسناد آئين الهي است كه همه اصالتهاي نخستين و ويژگيهاي آسماني اين تعليمات را در خود نگاهداري ميكند، «تا دلائل الهي و نشانههاي روشن پروردگار باطل نگردد و به خاموشي نگرايد» و اين يكي ديگر از آثار وجود او، گذشته از آثار ديگر است.
ب- تربيت گروه منتظر آگاه
برخلاف آنچه بعضي فكر ميكنند، رابطه امام در زمان غيبت به كلي از مردم بريده نيست. بلكه آن گونه كه از روايات اسلامي برميآيد، گروه كوچكي از آمادهترين افراد –كه سري پرشور از عشق خدا، و دلي پر ايمان و اخلاصي فوق العاده براي تحقق بخشيدن به آرمان اصلاح جهان دارند- با حضرتش در ارتباطند.
معني غيبت امام صلوات الله عليه، اين نيست كه آن حضرت به شكل يك روح نامرئي و يا شعاعي ناپيدا درميآيد. بلكه او از يك زندگي طبيعي آرام برخوردار است، بطور ناشناخته در ميان همين انسانها رفت و آمد دارد، دلهاي بسيار آماده را برميگزيند و در اختيار ميگيرد، بيش از پيش آماده ميكند و ميسازد. افراد مستعد، به تفاوت ميزان استعداد و شايستگي خود، توفيق درك اين سعادت را پيدا ميكنند. بعضي چند لحظه و برخي چند ساعت يا چند روز، و جمعي سالها با حضرت بقيه الله ارواحنا فداه در تماس هستند.
آنها كساني هستند كه آنچان بر بال و پر دانش و تقوي قرار گرفته و بالا رفتهاند كه همچون مسافران هواپيماهاي دور پرواز، بر فراز ابرها قرار ميگيرند، آنجا كه هيچگاه حجاب و مانعي بر سر راه تابش جهانبخش آفتاب نيست، در حالي كه ديگران در زير ابرها و در تاريكي و نور ضعيف بسر ميبرند.
بدرستي حساب صحيح نيز همين است. من نبايد انتظار داشته باشم كه آفتاب را به پائين ابرها بكشم تا چهره او را ببينم. چنين انتظاري، اشتباه بزرگ و خيال خام است. اين منم كه بايد بالاتر از ابرها پرواز كنم، تا شعاع جاودانه آفتاب را جرعه جرعه بنوشم و سيراب گردم.
بهر حال، تربيت اين گروه يكي ديگر از حكمتهاي وجود آن حضرت در اين دوران است.
ج- نفوذ روحاني و ناآگاه
ميدانيم خورشيد، يك سلسله اشعه مرئي دارد كه از تركيب آنها با هم، هفت رنگ معروف پيدا ميشود و يك سلسله اشعه نامرئي كه به نام «اشعه ماوراءبنفش» و «اشعه مادونقرمز» ناميده شده است. همچنين يك رهبر بزرگ آسماني، خواه پيامبر باشد يا امام، علاوه بر تربيت تشريعي –كه از طريق گفتار و رفتار و تعليم و تربيت عادي صورت ميگيرد- يك نوع تربيت روحاني دارد، كه از راه نفوذ معنوي در دلها و فكرها اعمال ميشود. و ميتوان آن را تربيت تكويني نام گذارد. در آنجا الفاظ و كلمات و گفتار و كردار كار نميكند، بلكه تنها جاذبه و كشش دورني مؤثر است.
در حالات بسياري از پيشوايان بزرگ الهي ميخوانيم كه گاه بعضي از افراد منحرف و آلوده، با يك تماس مختصر با آنها بكلي تغيير مسير ميدادند، و سرنوشتشان يكباره دگرگون ميشد و به قول معروف با صدوهشتاد درجه بازگشت، راه كاملا تازهاي را انتخاب ميكردند، يك مرتبه فردي پاك و مؤمن و فداكار از آب درميآمدند كه از بذل همه وجود خود نيز مضايقه نداشتند.
اين دگرگوني هاي تند و سريع و همه جانبه، اين تحولات جهش آسا و فراگير، آنهم با يك نگاه و برخورد- البته براي آنها كه در عين آلودگي، يك نوع آمادگي نيز دارند- نتيجه جذبه ناخودآگاه است كه گاهي از آن تعبير به «نفوذ شخصيت» نيز ميشود.
بسياري اين موضوع را در زندگي خود تجربه كردهاند كه به هنگام برخورد با افرادي كه روح هاي بزرگ و عالي دارند، چنان بي اختيار و ناخودآگاه تحت تأثير آنان قرار ميگيرند كه حتي سخن گفتن در برابر آنها برايشان مشكل ميشود، و خود را در ميان هالهاي مرموز و غير قابل توصيف از عظمت و بزرگي ميبينند.
البته ممكن است گاهي اينگونه امور را با تلقين و امثال آن توجيه كرد، ولي مسلماً اين تفسير براي همه موارد صحيح نيست. بلكه راهي جز اين ندارد كه بپذيريم اين آثار، نتيجه شعاع اسرارآميزي است كه از درون ذات انسانهاي بزرگ برميخيزد.
سرگذشتهاي فراواني در تاريخ پيشوايان بزرگ ميبينيم كه جز از اين راه نميتوان آنها را تفسير كرد، كه در اينجا چند نمونه ذكر ميكنيم.
برخورد اَسْعَد بن زُرارَة بتپرست به پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله در كنار خانه كعبه و تغيير جهش آساي طرز تفكر او، و يا آنچه دشمنان سر سخت پيامبر(ص) نام آن را سحر ميگذاردند و مردم را به خاطر آن از نزديك شدن به او باز ميداشتند. (اعلام الوري، 35-40)
تأثير پيام امام حسين صلواتاللهعليه روي فكر «زُهَير» در مسير كربلا نقل شده، تا آنجا كه با شنيدن پيام امام حتي نتوانست لقمهاي را كه در دست داشت به دهان بگذارد، و آنرا به زمين نهاد و حركت كرد.
كشش عجيب و فوق العادهاي كه «حُرِّبن يَزيد رياحي» در خود احساس ميكرد، و با تمام شجاعتش همچون بيد ميلرزيد، و همين كشش سرانجام او را به صف مجاهدان كربلا كشيد و به افتخار بزرگ شهادت نائل آمد.
داستان جواني كه در همسايگي «اَبوبَصير» زندگي داشت، و با ثروت سرشار خود –كه از خوش خدمتي بدستگاه بنياميه فراهم ساخته بود- به عيش و نوش و بيبندوباري پرداخته بود. و سرانجام با يك پيام امام صادق عليهالسلام بكلي دگرگون شد، و همه كارهاي خود را كناري نهاد و تمامي اموالي را كه از طريق نامشروع گرد آورده بود، يا به صاحبش داد و يا در راه خدا انفاق كرد.
سرگذشت كنيز خواننده و زيبا و عشوهگري كه هارون به گمان خام خود براي منحرف ساختن ذِهن امام كاظم صلوات الله عليه به زندان اعزام داشته بود، و منقلب شدن روحيه او در يك مدت كوتاه، تا آنجا كه قيافه و طرز سخن و منطق او هارون را به حيرت و و حشت افكند…
همهوهمه نشانه و نمونههائي از همين تأثير ناخودآگاه است كه ميتوان آنرا شعبهاي از ولايت تكويني معصومين-اعم از پيامبر و امام(ع)- دانست، چرا كه عامل تربيت و تكامل در اينجا الفاظ و جملهها و راههاي معمولي و عادي نيست، بلكه جذبه معنوي و نفوذ روحاني، عامل اصلي محسوب ميشود. همانگونه كه گفتيم، پيامبران و امامان –بر اساس فضائل موهبتي- و رجال راستين و شخصيتهاي بزرگ الهي بر اساس فضائل اكتسابي به تناسب ميزان شخصيت خود هاله اي از اين نفوذ ناخودآگاه در پيرامون خود ترسيم ميكنند. و البته قلمرو گروه اول با گروه دوم از نظر ابعاد و گستردگي قابل مقايسه نيست.
وجود مبارك امام عليهالسلام در پشت ابرهاي غيبت نيز، اين اثر را دارد كه از طريق شعاع نيرومند و پردامنه «نفوذ شخصيت» خود، دلهاي آماده را در نزديك و دور، تحت تأثير جذبه مخصوص قرار داده، به تربيت و تكامل آنها ميپردازد و از آنها انسانهائي كاملتر ميسازد. ما قطبهاي مغناطيسي زمين را با چشم خود نميبينيم، ولي اثر آنها روي عقربههاي قطبنما، در درياها راهنماي كشتيهاست و در صحراها و آسمانها راهنماي هواپيماها و وسائل ديگر است. در سرتاسر كرهزمين، از بركت اين امواج، ميليونها مسافر راه خود را به سوي مقصد پيدا كرده، با وسائل نقيله بزرگ و كوچك بفرمان همين عقربه ظاهراً كوچك از سرگرداني رهائي مييابند.
آيا تعجب دارد اگر وجود مبارك امام –صلواتاللهعليه- در زمان غيبت، با امواج جاذبه معنوي خود، افكار و و جانهاي زيادي را كه در دور يا نزديك قرار دارند، هدايت كند، و از سرگرداني رهائي بخشد؟ البته نبايد فراموش كرد كه امواج مغناطيسي زمين، روي هر آهن پاره بي ارزشي اثر نميگذارد، بلكه روي عقربههاي ظريف و حساسي كه خاصيت آهنربائي يافتهاند و يك نوع سنخيت و شباهت با قطب فرستنده امواج مغناطيسي پيدا كردهاند، اثر ميگذارند. همينطور دلهائي كه راهي با امام عليهالسلام دارند و شباهتي را در خود ذخيره نمودهاند، تحت تأثير آن جذبه روحاني قرار ميگيرند.
با در نظر گرفتن آنچه گفتيم، يكي ديگر از آثار و حكمتهاي وجود امام عجلاللهتعاليفرجه در چنين دوراني آشكار ميگردد.
د- ترسيم هدف آفرينش
هيچ عاقلي بي هدف گام برنميدارد. هر حركتي كه در پرتو عقل و علم انجام گيرد، در مسير هدفي قرار خواهد داشت. با اين تفاوت كه هدف در كار انسانها معمولاً رفع نيازمندي خويش و برطرف ساختن كمبودهاست، ولي در كار خدا، هدف متوجه ديگران و رفع نيازهاي آنهاست، چرا كه ذات او از هر نظري كامل است و عاري از هرگونه كمبود. و با اين حال، انجام دادن كاري به نفع خود، درباره او مفهوم ندارد. حال به مثال زير توجه كنيد.
در زميني مستعد و آماده، باغي پر گل و ميوه احداث ميكنيم. در لابلاي درختان و بوتههاي گل، علف هرزه هاي ميرويند. هر وقت به آبياري آن درختان برومند ميپردازيم، علف هرزه ها نيز از پرتو آنها سيراب ميشوند.
در اينجا ما دو هدف پيدا ميكنيم: هدف اصلي كه آب دادن درختان ميوه و بوتههاي گل است، و هدف تبعي يعني آبياري علفهاي هرزههاي بيمصرف.
بدون شك، هدف تبعي نميتواند انگيزه عمل گردد، و يا حكيمانه بودن آن را توجيه كند. مهم همان هدف اصلي است كه جنبه منطقي دارد.
حال فرض ميكنيم بيشتر درختان باغ خشك شوند و تنها يك درخت باقي بماند، اما درختي كه به تنهائي گلها و ميوههائي را كه از هزاران درخت انتظار داريم، به ما ميدهد. بدون ترديد، براي آبياري همان يك درخت هم كه باشد آبياري و باغباني را ادامه خواهيم داد، گواينكه علف هرزههاي زيادي نيز از آن بهره گيرند. و اگر يك روز آن درخت نيز بخشكد، آنجاست كه دست از آبياري باغ ميكشيم، هر چند علف هرزهها بميرند.
آنها كه در مسير تكاملند، درختان و شاخههاي پربار هستند. آنها كه به پستي گرائيده و منحرف و آلودهاند، علف هرزههاي اين باغند، مسلماً اين آفتاب درخشان، اين مولكولهاي حياتبخش هوا، اين همه بركات زمين و آسمان براي آن آفريده نشده است كه مشتي فاسد و هرزه به جان يكديگر بيفتند و به خوردن يكديگر مشغول شوند، و جز ظلم و ستم و جهل و فساد محصولي براي اجتماع آنها نباشد. نه، هرگز، هدف آفرينش نميتواند اين ها باشد.
اين جهان و تمام مواهب آن، از ديدگاه يك فرد خداپرست –كه با مفاهيمي چون علم و حكمت خدا آشناست- براي صالحان و پاكان آفريده شده است، همانگونه كه سرانجام نيز بطور كامل از دست غاصبان به درآمده، و در اختيار آنان قرار خواهد گرفت.
«اِنَّ اْلاَرْضَ يَرِثُها عبادِي الصّالِحُونَ» انبياء/105
[روزي زمين از آن صالحان خواه بود].
باغبان آفرينش، بخاطر همين گروه، فيض و مواهب خود را همچنان ادامه ميدهد. هر چند علف هرزهها نيز به عنوان يك هدف تبعي سيراب گردند و بهرهمند شوند، ولي بيشك هدف اصلي، آنها نيستند. و اگر –به فرض محال- روزي فرا رسيد كه آخرين نسل گروه صالحان از روي زمين برچيده شوند، آن روز دليلي بر ادامه جريان اين مواهب وجود نخواهد داشت.
آن روز، آرامش زمين به هم ميخورد و آسمان بركات خود را قطع مينمايد و زمين از دادن بهره به انسانها مضايقه خواهد كرد. از طرفي پيامبر و امام، حجت خدا و مقصد مهم از خلقت جهان و انسان هستند، يعني همان گروهي كه هدف اصلي آفرينش را تشكيل ميدهند. به همين دليل وجود امام عليهالسلام به تنهائي يا در رأس گروه صالحان، توجيه كنندة هدف آفرينش و مايه نزول هر خير و بركت است، ريزش باران فيض و رحمت خدا است، اعم از اينكه در ميان مردم آشكارا زندگي كند يا مخفي و ناشناس بماند.
درست است كه افراد صالح ديگر نيز، هر كدام –در حدّ خود- هدفي هستند براي آفرينش، و يا به تعبير ديگر بخشي از آن هدف بزرگ. ولي نمونه كامل اين هدف. همين انسانهاي نمونه و مردان آسماني ميباشند، هر چند سهم ديگران نيز محفوظ است. و از اينجا اين معني روشن ميشود كه در پاره اي از روايات به اين مضمون وار شده كه:
«بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوري وَ بوُجُودِهِ ثبتت اْلاَرْضُ وَ السَّماء»
[از بركات وجود او (يعني حجت و نماينده الهي) مردم روزي ميبرند و بخاطر هستي او آسمان و زمين بر پاست].
با توضيحاتي كه داديم، معلوم ميشود، كه اين موضوع، يك موضوع اِغراقآميز، دور از منطق، و يا شركت آلود نميباشد. همچنين عبارتي كه به عنوان يك حديث قدسي از خداوند متعال در كتب مشهور نقل شده كه خطاب به پيامبرش ميفرمايد:
«لَو لا كَ لَما خَلَقْتُ اْلاَفْلاكَ».
[اگر تو نبودي آسمانها را نميآفريدم].
بيان يك واقعيت است نه مبالغه، اما پيامبر، شاهكار هدف آفرينش است و صالحان ديگر هر كدام بخشي از اين هدف بزرگ را تشكيل ميدهند. از مجموع آنچه در اين فصل، تحت چهار عنوان گفته شد، نتايج زير عايد ميگردد:
آنها كه دور نشستهاند و وجود امام را در عصر غيبت، يك وجود شخصي و بدون بازده اجتماعي دانستهاند، و بر عقيده شيعه در اين زمينه تاخت و تاز كردهاند كه وجود چنين امامي چه نفعي براي رهبري و امامت خلق ميتواند داشته باشد، آنچنان كه آنها گفتهاند نيست، و آثار وجودي امام در اين حال نيز فراوان است.
آية الله جعفر سبحاني،پرسشها و پاسخ ها
به نقل از سايت تبيان
************************************************************************
منبع : جستجوگر اسلامي جواب
بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد،در حسینیه و در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان (عج) را از خداوند متعال بخواهند. یک دسته دیگری بودن که انتظار را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه می گذرد، بر ملت ها چه می گذرد، به این چیز ها کار نداشته باشیم، ما تکالیف خودمان را عمل می کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند انشاءالله درست می کنند.
یک دسته ای می گفتند که خوب ! باید عالم پر از معصیت بشود تا حضرت بیایند ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم، تا مردم هر کاری می خواهند بکنند، گناهان زیاد بشود تا فرج نزدیک گردد.
یک دسته ای از این بالاتر بودند و می گفتند باید دامن زد به گناهان، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از ظلم و جور شود و حضرت تشریف بیاورند، یک دسته دیگر بودند که می گفتند هر حکومتی اگر در دوران غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام می باشد.
همه انتظار داریم وجود مبارک ایشان را، لکن با انتظار نمی شود، بلکه با وضعی که بسیاری دارند، انتظار نیست. ما باید ملاحظه وظیفه فعلی شرعی الهی خودمان را بکنیم و باکی از هیچ امری از امور نداشته باشیم.
ما باید خودمان را محیا کنیم از برای اینکه اگر چنانچه موفق شدیم انشاء الله به زیارت ایشان، طوری باشد که روسفید باشیم پیش ایشان. تمام دستگاه هایی که الان به کار گرفته شده اند در کشور ما باید توجه به این معنا را داشته باشند که خودشان را مهیا کنند برای ملاقات حضرت مهدی سلام الله علیه.
ما منتظران مقدم مبارکش، مکلف هستیم تا با تمام توان کوشش کنیم تا قانون عدل الهی را در این کشور ولیعصر (عج) حاکم کنیم. مهدی منتظر (عج) در لسان ادیان و به اتفاق مسلمین از کعبه ندا سر می دهد و بشریت را به توحید می خواند. همه فریاد ها را از کعبه و مکه سر می دهند و ما باید از آنها تبعیت کنیم و به ندای توحید کلمه و کلمه توحید را از آن مکان مقدس سر دهیم.
ما انتظار فرج داریم و باید در این انتظار خدمت کنیم . انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور فراهم شود.
ارزش دارد که انسان در مقابل ظلم بایستد … نگذارید که این قدر ظلم زیاد شود … ما تکلیف داریم. آن طور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان (عج) هستیم، پس دیگر در خانه هایمان بنشینیم و تسبیح در دست بگیریم و بگوییم «اللهم عجل علی فرجه » با کار شما باید تعجیل بشود. شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او.
******************************************************************************
منبع : کتاب وظایف شیعیان در زمان غیبت امام زمان (عج) ، نویسنده : سید رضی سید نژاد
دعا برای امام مهدی (عج) فایده های بیشتری دارد که در اینجا به طور خلاصه به چندین مورد از آنها اشاره می شود.
1- سبب زیاد شدن نعمت ها می گردد.
2- مایه ناراحتی شیطان لعین می گردد.
3- سبب نجات یافتن و در امان بودن از فتنه های آخر الزمان می گردد.
4- یکی از حقوق آن حضرت است که ادعای هر حقی از واجب ترین امور می باشد.
5- سبب می شود حضرت صاحب الامر (عج) در حق او دعا کند و دعای او کلید گشایش هر خیر و شری است.
6- شفاعت ان بزرگوار شامل حال آن دعا کننده در قیامت می شود، چنانکه حضرت با دعای خویش که یقینا به هدف اجابت می رسد راضی نمی شوند آنان که در جهنم بروند و همه آنان را شفاعت خواهند فرمود .
همانطور که امام علی (ع) از رسول مکرم اسلام (ص) نقل فرموده اند که آن حضرت درباره حضرت مهدی (عج) فرمودند : « والمهدی شفیعهم » یعنی حضرت مهدی (عج) شفیع شیعیان در روز قیامت خواهد بود آنجا که هیچ کس جز آن که خداوند بخواهد و راضی باشد، نمی تواند شفاعت کند.
7- فرج مولایمان حضرت حجت (عج) زودتر واقع می گردد. چنان که حضرت می فرمایند : « اکثِروا الدُّعاء بتعجیلِ الفرَج، فاِنَّ ذلِک فرَجُکم؛ برای تعجیل در فرج و ظهور من بسیار دعا کنید، همانا این کار برای خودتان گشایش خواهد بود.»
8- دعا کننده از بدی حساب در روز قیامت در امان می ماند.
9- مجلسی که در ان برای حضرت قائم (عج) دعا می شود، محل حضور فرشتگان و ملائکه می گردد.
10- مایه خرسندی خداوند تبارک و تعالی و پیغمبر اکرم (ص) می شود.
11- باعث دوری غصه ها از انسان می شود و موجب آسانی حساب در روز قیامت می باشد.
12- طولانی شدن عمر را موجب می شود.
13- از عقوبت های اخروی جلوگیری به عمل می آورد.
14- شفاعت پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) شامل حال دعا کننده می شود و سبب شامل شدن دعای ایشان بر دعا کننده می گردد.
15- موجب رجعت به دنیا در زمان ظهور امام عصر (عج) می گردد.
16- خداوند متعال در عبادت او را تأیید می فرماید.
17- در روز قیامت با ائمه معصومین (ع) محشور می شود.
18- فرشتگان و ملائکه برای او طلب عفو و آمرزش از درگاه خداوند می کنند.
19- موجب نزول رحمت خداوند بر روی زمین و ساکنان آن می شود.
20- موجب تشرف به دیدار آن جناب در خواب یا بیداری راسبب می شود.
21- موجب ازدیار اشراف نور امام در دل دعا کننده می شود.
22- پاداش خونخواهی مولای مظلوم و شهیدمان حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) را دارد.
23- دعا برای امام زمان (عج) ثواب شهید شدن در زیر پرچم حضرت قائم (عج) را دارا می باشد.
24- موجب بالا رفتن درجات فرد در بهشت برین می گردد.
25- این دعا، ثواب کسی که با پیغمبر اکرم (ص) بوده و در رکاب او جهاد نموده و شهید شده است را دارا می باشد.
26- دعای حضرت سید الساجدین که نکات و فواید زیادی را دارد شامل حالش می گردد.
27- مایه نا امیدی و ناراحتی شیطان لعین می گردد و مجروح شدن دل او را سبب می شود.
28- از عزیزترین و گرامیترین افراد در نزد رسول خدا (ص) و ائمه معصومین (ع) می شود.
29- این دعا اطاعت از اولیا الامر است که خداوند اطاعت از آنها را واجب نموده است.
30- موجب شفاعت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیه) در روز قیامت می شود.
31- دعا برای حضرت وسیله هرگونه خیر و صلاح است.
32- موجب بالا رفتن روحیه امید در فرد می شود و از او هم و غم و یأس و ناامیدی را دور می سازد.
33- موجب امام ماندن از عذاب خدا را سبب می شود. شاهد بر این مدعی این آیه است که خداوند می فرماید : « اِنَّ الذِینَ ءَامَنُوا وَ الذِینَ هَادُوا وَالنصَری وَ الصَّبئِنَ مَن ءَامَنَ باللهِ وَالیَومِ الاخِر وَ عَمِل صَلِحًا فلهُم اجرُهُم عِندَ رَبِّهم وَلا خَوفٌ عَلیهم وَ لا هُم یَحزَنُونَ ؛ و به تحقیق آنان که ایمان آورده اند و کسانی که یهودی شدند و نصاری و صائبین هر کس به خداوند و روز آخر ایمان آورده و عمل صالح انجام می دهد، پاداش انها نزد پروردگارشان محفوظ است نه ترسی بر آنان هست و نه اندوهناک می شوند.»
34- موجب هدایت به نور قرآن مجید می گردد و نزد اصحاب معروف می شود.
****************************************************************************
منبع : کتاب وظایف شیعیان در زمان غیبت امام زمان (عچ) ، نویسنده : سید رضی سید نژاد
از وظائف مومن منتظر، یاد کردن امام عصر (علیه السلام)، در همه زمان ها و مکان ها – در حد مقدور – است؛ به ویژه در روزها و ساعات مخصوص آن حضرت مانند : روز جمعه، نیمه شعبان، شب های قدر و پس از نماز های یومیه . بهترین صورت یاد حضرت، آن صورتی است که دل و روح مومن در تسخیر یاد آن حضرت باشد. یاد و ذکر آن حضرت در هر حال و در هر صورتی، ذکر و یاد خداوند متعال است. زمان هایی که نسبت به یاد حضرت مهدی (علیه السلام)، در آن ها تاکید بیشتری شده است : شب و روز نیمه شعبان، شب های قدر، شب و روز عاشورا، شب و روز عاشورا، شب و روز جمعه، روز نوروز، عصرهای روز دوشنبه و پنج شنبه، هنگام خواب، ثلث آخر شب که آن حضرت مشغول تهجّد است، هنگام طلوع فجر، پس از نماز صبح، اول ظهر، پس از نماز ظهر، پس از نماز عصر، هنگام غروب آفتاب، روز عرفه، روز های عید، میلاد معصومین(علیه السلام) و ایام شهادت آنان می باشد . و اما مکان های ویژه یاد آن حضرت عبارتند از : مسجد الحرام، مسجد سهله، مسجد کوفه، مسجد جمکران، سرداب مقدس، مسجد زید، مسجد صعصعه، صحرای عرفات، مشاهد مشرفه معصومین (علیه السلام)، به ویژه کربلا . یاد و ذکر امام (علیه السلام) با زیارت او، تقدیم سلام و درود بر او، دعا در حق ایشان، اهدای اعمال صالحه مثل صدقه دادن و نماز خواندن و همچنین انجام نیابت از طرف ایشان در اعمال و عبادات به ویژه حج، تحقق می یابد.
البته نامگذاری فرزندان به اسامی و القاب حضرت و مادر بزرگوارشان، انتشار کتاب و نشریات مهدوی، برگزاری نمایشگاه ها و گفتمان ها، شب های شعر و مسابقات فرهنگی، تولید برنامه های تلویزیونی و رادیویی و … گامی مثبت در یاد کردن حضرت و اقدامی مهم در جهت گسترش و تعمیق فرهنگ مهدویت در جامعه است.
************************************************************************************
منبع : کتاب موعود نامه ، مولف : مجتبی تونه ای
اهتمام به مسایل جامعه و عموم مردم یکی از مهمترین تکلیف های مردم در جامعه اسلامی است. کناره گیری از جمع و اجتماع و بی اعتنا بودن به مسائل اجتماعی و سرنوشت و حقوق دیگران امری غیر قابل قبول است. لذا کسی که می خواهد از شیعیان و یاران امام زمان (عج) به حساب بیاید و در صف یاران آن بزرگوار قرار بگیرد باید به حقوق برادران دینی خود احترام گذاشته و آن را رعایت کند و به طور واضح یک شیعه که ادعای پیروی از امام زمان (عج) را دارد نمی تواند به گونه ای عمل کند که در زندگی حقوق دیگران بر عهده اش باشد. چنین فردی نه تنها از یاران و یاوران امام زمان (عج) نیست بلکه جزو دشمنان اهلبیت و ایشان نیز می باشد.
در مورد رعایت حقوق برادران دینی سفارش های زیادی شده است که در این جا به چند مورد از آنها برای بیان اهمیت این مسئله اشاره می شود:
امام جعفر صادق (ع) ضمن سفارش به رعایت حقوق برادران دینی به شیعیان، برای یکی از یارانش « معلی بن خنیس» در مورد حقوق هفتگانه برادران دینی چنین شرح داده اند: معلی بن خنیس می گوید : به امام جعفر صادق (ص) عرض داشتم : حق مسلمان بر مسلمان چیست؟ حضرت فرمودند: هفت حق واجب است که اگر یکی از آنها را تباه کند، از ولایت و اطاعت خداوند خارج شده و خداوند از او بهره طاعت و بندگی ندارد.
عرض کردم : ای مولای من آنها چیست؟
فرمودند : من بر تو نگرانم، می ترسم که آنها را تباه سازی و بدانی و عمل نکنی.
عرض کردم : لا قوة الا بالله ! فرموند : آسانترین آنها این است که :
1- آنچه را برای برادر مسلمان خودت دوست بداری که برای خودت دوست می داری و نپسندی برای برادر مسلمانت آنچه را که برای خودت آن را نمی پسندی.
2- از خشمگین کردن برادر مسلمانت دوری کنی، و آن چه را که مورد رضایت اوست انجام دهی و اوامرش را اطاعت کنی.
3- با جان و مال و زبان و دست و پای خود ( با تمام وجود و جسم و جان ) او را یاری کنی.
4- چشم و راهنما و آ ئینه او باشی.
5- تو سیر نباشی و او گرسنه، تو سیراب نباشی و او تشنه، و تو پوشیده نباشی و او برهنه.
6- اگر خدمتکار داشته باشی و برادر مسلمانت خدمتکار نداشته باشد، بر تو واجب است که خدمتکارت را بفرستی تا لباس های او را بشوید و غذای او را آماده کند و فرشش را بگستراند.
7- او را از مسئولیت های سوگندهایش رها سازی، دعوت او را اجابت کنی، در بیمارستان او را عیادت نمائی، بر جنازه اش حاضر شوی، اگر دانستی که او را حاجتی دارد در ادای حاجت او شتاب کنی، تاخیر در روای حاجت او نکنی که او اظهار آن کند، بلکه زودتر به رفع نیازش بپردازی.
سپس امام صادق (ع) گفتارش را با این جملات به پایان رساندند : « فإذا فعَلتَ ذلِکَ وَصَلتَ ولایَتکَ بوِلایَتِهِ وَ ولایَتِهِ بولایَتِکَ؛ وقتی چنین کردی، دوستی خود را به دوستی او و دوستی او را به دوستی خود پیوند دادی. »{ اصول کافی، جلد2، صفحه 169}
شیعه منتظر اگر چه نتواند تغییری اساسی و بنیادین در جامعه اش بوجود بیاورد ( که این هم امری شدنی است )،حداقل تا آنجا که توان دارد ضعیفان و بیچارگان را دستگیری نماید و به فقیران و مستمندان عطوفت و مهربانی بورزد و در خیرخواهی دیگران کوتاهی نکند، حفظ اسرار دیگران نماید، تحمل مسئولیت نماید، در رفع مشکلات دیگران مانند مشکلات خود می کوشد و هرگز کمبود های مردم را به گردن رهبران معصوم خویش نمی اندازد و به عبارت جامع و کامتلر رعایت حقوق برادران دینی خود را می نماید و حقوق آنها را بر حق خویش مقدم تر می داند.
از آنجا که دوران غیبت حضرت مهدی (عج) فتنه ها فزونی می گیرند و نابسامانی های اجتماعی افزایش می یابد، فلذا کسانی که تحت ظلم و ستم قرار می گیرند و حقوق آنها پایمال می گردد و از رسیدن به حق مسلم خویش محروم می مانند، در این برهه زمانی است که وظایف شیعیان و منتظران که همانا یکی از مهمترین آنها دفاع و رعایت حقوق برادران دینی خویش می باشد از اهمیت خاصی برخوردار می گردد این جاست که شیعیان و منتظران امام زمان (عج) باید تا آنجا که در توان دارند باید در مهار این فتنه ها و نابسامانی ها تلاش نمایند و به یاری مظلومان و ستمدیده گان و محرومان و بیچارگان برخیزند و در احقاق حقوق آنها لحظه ای ساکت و آرام و قرار نگیرند. چنین کسی مورد لطف و رضایت امام عصر (عج) که یکی از اهداف حکومت ایشان اجرای عدالت و یاری مظلومان و ستمدیده گان می باشد قرار می گیرد و از یاران آن بزرگوار به شمار می آید همچین فردی اگر قبل از ظهور امام زمان (عج) از دنیا برود و امام زمان (عج) ظهور و قیام نماید، او شهید به شمار خواهد آمد.
************************************************************************
منبع : کتاب وظایف شیعیان در زمان غیبت امام زمان (عج) ، نویسنده : سید رضی سید نژاد
سوالی که در این مورد مطرح است، این است که ابابکر و عمر، با وجود تمام ظلم هایی که بعد از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) روا داشتند، - که این خود، دلیل عدم اعتقاد آنان به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود – پس چرا تسلیم دعوت پیامبر شدند.
راوی «سعد بن عبد الله » می گوید : وقتی به عرض حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) رساندم که ؛ شخصی از مخالفین، همیشه از من می پرسد : بگو ابابکر و عمر با رضایت و رغبت مسلمان شدند و یا با بی میلی و ناخرسندی درونی مسلمان شدند ؟ امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) فرمودند : « چرا به آن شخص نگفتی که آن دو (ابابکر و عمر) به خاطر طمع مسلمان شدند.
« و بعد اضافه فرمودند :» جریان از این قرار است که ابابکر و عمر معمولا با یهودیان نشست و برخاست داشتند و اخباری را که یهودیان از تورات و دیگر کتب آسمانی، که در مورد حوادث و رویداد های روزانه و به خصوص جریان ظهور حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و پایان پیروزمندانۀ آن، دریافت می کرده اند و جویا می شدند و یهودی ها هم به آنها می گفتند: همان گونه که بخت النّصر بر بنی اسرائیل چیره شد و همۀ بنی اسرائیل را در برابر خود تسلیم نمود، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) هم می آید و بر تمام عرب مسلط می شود.
البته با این تفاوت که محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) وقتی آمد، به دروغ ادعا می کند که پیامبر است ، پس از این ( با این سابقۀ ذهنی) بود که ابابکر و عمر به حضور حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیدند و با گفتن شهادت « لا اله الا الله » به کمک آن حضرت شتافتند و به طمع این که هریک از آن دو، بعد از پیروزی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و تسلیم شدن عرب و آرام گشتن اوضاع، به حکومت یکی از ولایات گماشته شوند، با حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بیعت کردند.
و بعد از آنکه از رسیدن به حکومت و ریاست دلخواه خود، از طرف حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مایوس شدند، در بازگشت از جنگ تبوک، روبند و نقاب بر صورت زدند و به همراه عده ای از منافقین همانند خویش از کوه عقبه بالا رفتند، و شتر پیامبر را رم دادند تا آن حضرت را به قتل برسانند.
اما تدبیر خداوند بر حیلۀ آنها پیروز شد و خداوند مکر و دشمنی آنان را به خودشان بازگرداند و با همان خشم و کینه بازگشتند و از کار زشت خود، هیچ فایده ای ندیدند.
اتفاقا نظیر همین مساله، در زمان حضرت علی (علیه السلام) پیش آمد، که طلحه و زبیر به حضور علی بن ابیطالب (علیه السلام) رسیدند و هریک از آن دو به طمع رسیدن به حکومت و ریاست یکی از شهر ها، با حضرت علی ( علیه السلام ) بیعت کردند.
اما وقتی از رسیدن به پست هایی که لیاقتش را نداشتند، مایوس گردیدند، بیعت با علی (علیه السلام ) را شکستند و بر علیه آن حضرت دست به شورش زدند و خداوند به گونۀ زمین خوردن دیگر عهد شکنان، آن دو را بر زمین زد و نابود ساخت.»
************************************************************************
منبع : کتاب فرهنگ سخنان حضرت مهدی (عج) ، نویسنده : محمد دشتی
آیت الله بهجت (ره): مهم تر از دعا برای تعجیل فرج حضرت مهدی (عج)، دعا برای بقای ایمان و ثبات قدم در عقیده و عدم انکار حضرت تا ظهور او می باشد.