? شهید مطهری (ره)
? اساساً برنامه ی ماه مبارك رمضان برنامه ی انسان سازی است كه انسانهای معیوب در این ماه خود را تبدیل به انسانهای سالم، و انسانهای سالم خود را تبدیل به انسانهای كامل كنند. برنامه ی ماه مبارك رمضان برنامه ی تزكیه ی نفس است، برنامه ی اصلاح معایب و رفع نواقص است، برنامه ی تسلط عقل و ایمان و اراده بر شهوات نفسانی است، برنامه ی دعاست، برنامه ی پرستش حق است، برنامه ی پرواز به سوی خداست، برنامه ی ترقی دادن روح است، برنامه ی رقاء دادن روح است.
?اگر بنا باشد كه ماه مبارك بیاید و انسان سی روز گرسنگی و تشنگی و بی خوابی بكشد و مثلاً شبها تا دیروقت بیدار باشد و به این مجلس و آن مجلس برود، و بعد هم عید فطر بیاید و با روز آخر شعبان یك ذره هم فرق نكرده باشد، چنین روزه ای برای انسان اثر ندارد. اسلام كه نمی خواهد مردم بی جهت دهانشان را ببندند، بلكه با روزه گرفتن قرار است كه انسانها اصلاح شوند.
منبع: مجموعه آثار شهید مطهری . ج26
? ofogh_howzah@
?استاد شهید در حدود ساعت ده و نیم شب به شهادت رسید. چند ساعت از دریافت خبر شهادت می گذشت و خانواده استاد و دوستان همه بیدار و ناراحت بودند. حادثه ای باعث شد یکباره صدای گریه و ناله همگان بلند شود.
?زنگ ساعت در حدود ساعت سه نیمه شب به صدا درآمد، ساعتی که استاد برای نماز شبش تنظیم کرده بود!
motahari_ir@
⚫️ سالروز وفات عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها، تسلیت باد
motahari_ir@
? برای کسانی که «سیزده» را سبب نحسی و مقصر بدبختیهای خود میدانند:
به جای گره زدن سبزه، رفتارها و عادات زشت خود را ترک کن!
motahari_ir@
motahari_ir@
? میلاد خجستهٔ حضرت امام جواد علیه السلام بر همه محبان و رهروان آن حضرت مبارک باد!
✅ مناظره خواندنی امام نهم(ع) در دوران کودکی
?یک مباحثه میان حضرت جواد(ع) که هنوز طفل بودند و علمای اهل تسنن برگزار شد. در آنجا آن عالم اهل تسنن به حضرت عرض کرد: شما درباره شیخین چه میگویید و حال اینکه ما حدیث معتبری از پیغمبر داریم که فرمود: «ابوبَکرٍ وَ عُمَرُ سَیدا کهولِ اهْلِ الْجَنَّةِ» یعنی ابوبکر و عمر دو آقای پیرمردان اهل بهشتند. همچنین نقل کرد که روزی جبرئیل به پیغمبر نازل شد، از جانب خدا عرض کرد: من از ابوبکر راضی هستم، از ابوبکر بپرس آیا او از من راضی هست یا نه؟
?حضرت جواد فرمود: ما منکر فضیلت ابوبکر نیستیم ولی یک مطلب هست و آن این است که همه قبول دارند که پیغمبر در حجة الوداع فرمود: «کثُرَتْ عَلَی الْکذابَةُ» دروغگویان بر من زیاد شدهاند، و معیاری در اختیار قرار داد که هر حدیث را که از من روایت کردند اول بر قرآن عرضه بدارید. اگر موافق قرآن بود قبول کرده والّا رد کنید. قرآن میگوید تمام اهل بهشت، جوان هستند.
? و اما حدیث دیگری که گفتید، خدا در قرآن می فرماید: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْانْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ اقْرَبُ الَیهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید» ما انسان را آفریدهایم و از تمام خطورهای قلبی او آگاه هستیم. پس چطور میشود خدایی که قرآن او را اینطور معرفی میکند، از پیغمبر بپرسد که من از فلان بنده راضی هستم، تو از او بپرس که از من راضی است یا نه؟!
? استاد مطهری، اسلام و مقتضیات زمان، ج۱
(برای بقیه مناظره می توانید به این منبع مراجعه کنید: احتجاج طبرسی، ج۲، ص ۴۴۶)
motahari_ir@
✅ وقتی که بگویند «أینَ الرَّجَبیون» و ما در پیشگاه پروردگار شرمسار باشیم!
?یادم نمیرود که ما در مدرسه نیماورد اصفهان بودیم، بعدازظهر بود، خوابیده بودیم، از خواب که بیدار شدیم یک وقت صدای مرحوم حاج میرزا علیآقا را شنیدم. ما در آن مدرسه غریبه بودیم، به عنوان تابستان رفته بودیم، ولی طلبههای آن مدرسه از ایشان خواهش کرده بودند، آمده بود برای طلبهها موعظه میکرد و بعد هم ذکر مصیبت.
?حدیث دارد که در قیامت فریاد میکشند: «أینَ الرَّجَبیون» رجبیون کجا هستند؟ این مرد با همان آهنگی که داشت و با آن حال و روحی که داشت این تعبیر را به کار برد: آن وقتی که بگویند «أینَ الرَّجَبیون» و ما در پیشگاه پروردگار شرمسار باشیم، در ماه رجب هیچ چیزی نداشته باشیم و اصلا جزء رجبیون شمرده نشویم، چه خواهیم کرد؟
?این ماه، ماه استغفار و عبادت و روزه است و این سنتها در میان ما بهکلی دارد فراموش میشود. ماه رجب میآید، بزرگهایمان [متوجه نمیشوند] تا چه رسد به بچهها. کمکم اگر به بچهها بگوییم ماههای قمری را از محرم تا ذیالحجه بشمار، نمیتوانند؛ اصلا فراموش میکنند که یک چنین ماههایی هم وجود دارد.
? استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج۸، ص۲۳۵-۲۳۴
motahari_ir@
✅ استاد مطهری ضمن تجلیل از پروین اعتصامی یکی از اشعار زیبای او را میخواند
? به مناسبت ۲۵ اسفند٬ روز بزرگداشت پروین اعتصام
tahari_ir@
? برداشتی جاهلانه از پیشرفت زمانه که بسیاری از خانوادهها را بدبخت کرده است.
motahari_ir@
✅ نکتهای که غالبا مورد غفلت است: عبادت کردن به مدیریت صحیح نیاز دارد
?پیغمبر اکرم (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) خطاب به جابر بن عبدالله انصاری فرمود: «یا جابر! انّ هذا الدّین لمتین فاوغل فیه برفق و لا تبغّض الی نفسک عبادة اللّه».
? یعنی دین اسلام دینی است متین و محکم و منطقی و مبتنی بر ملاحظات دقیق روانی و اجتماعی، علیهذا با مدارا بِران و عبادت را مبغوض و منفور نفس خودت قرار مده. طوری عمل نکن که نفست عبادت را دشمن بدارد بلکه طوری عمل کن که نفس، عبادت را دوست بدارد و به آن با میل و رغبت اقبال نماید و در خود جذب نماید.
?بعد اضافه فرمود: «فإنّ المنبتّ لا ارضا قطع و لا ظهرا ابقی» یعنی آن که «چند منزل یکی» میراند نه مسافت را طی میکند و نه پشت سالم برای مرکب خود باقی میگذارد. سوارهای که میزان توانایی مرکوب را در نظر نمیگیرد و تنها شلّاق را میشناسد، و شلّاقکش دو منزل یکی و سه منزل یکی میتازد، یک وقت میبیند که حیوان در حالی که پشتش زخم شده زانو بر زمین زد و خوابید و قدم از قدم بر نمیدارد زیرا نمیتواند بردارد….
?خوب عبادت کردن و از مواهب آن بهرهمند شدن حساب و قاعده و بهاصطلاح مکانیسمی دارد و مربوط است بهحسن مدیریت خود؛ یعنی خود را٬ احساسات خود را٬ عواطف خود را٬ غرائز خود را و بالاخره قلب و دل خود را خوب اداره کردن. دل و احساس و عاطفه از هر چیز دیگر بیشتر نیازمند به مدیریت صحیح است.
? استاد مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص۱۰۸
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
motahari_ir@
◼️ ️سالروز وفات مادر علمدار کربلا حضرت ابالفضل العباس سلام الله علیهما تسلیت باد
⚫️ بعد از این دیگر مرا با لقب «امّ البنین» نخوانید
?این زن بزرگوار (امّ البنین) در کربلا نبود. در مدینه برایش خبر آمد که چهار پسر تو در خدمت حسین بن علی علیه السلام شهید شدند. برای این پسرها ندبه و گریه میکرد.
?گاهی سر راه عراق و گاهی در بقیع مینشست و ندبههای جانسوزی میکرد. زنها هم دور او جمع میشدند. مروان حکم که حاکم مدینه بود، با آنهمه دشمنی و قساوت گاهی به آنجا میآمد و میایستاد و میگریست. از جمله ندبههایش این است:
?ای زنان! من از شما یک تقاضا دارم و آن این است که بعد از این مرا با لقب امّ البنین نخوانید (چون امّ البنین یعنی مادر پسران، مادر شیرپسران)، دیگر مرا به این اسم نخوانید. وقتی شما مرا به این اسم میخوانید، به یاد فرزندان شجاعم میافتم و دلم آتش میگیرد. زمانی من امّ البنین بودم ولی اکنون امّ البنین و مادر پسران نیستم.
? استاد مطهری٬ حماسۀ حسینی، ج۱، ص۲۲۹-۲۲۸
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
motahari_ir@
?معنی حدیث «حبّ علی بن ابی طالب حسنة لا تضرّ معها سیئة» این است که محبت علی(ع) حسنهای است که مانع ضرر زدن گناه میشود، یعنی مانع راه یافتن گناه میشود؛ معنایش آن نیست که جاهلان پنداشتهاند و آن اینکه محبت علی(ع) چیزی است که هر گناهی که مرتکب شوی بلا اثر است.
?برخی از دراویش از طرفی دعوی دوستی خدا دارند و از طرف دیگر از هر گناهکاری گناهکارترند، اینان نیز مدّعیان دروغگو هستند. امام صادق(ع) میفرماید: «تعصی الاله و انت تظهر حبّه هذا لعمری فی الفعال بدیع لو کان حبّک صادقا لاطعته انّ المحبّ لمن یحبّ مطیع؛ خدا را معصیت میکنی در حالی که مدّعی محبت او هستی! به جانم قسم که این کار، در میان کارها، شگفتآور است. اگر محبت تو راستین میبود او را اطاعت میکردی، زیرا طبیعی است که هر دوستی مطیع دوست خویشتن است».
?دوستان واقعی امیرالمؤمنین(ع) همواره از گناهان دوری میگزیدهاند؛ ولایت آن حضرت نگاهدارنده از گناه بوده است نه تشویق کننده به آن. امام باقر(ع) میفرماید: «ما تنال ولا یتنا الّا بالعمل و الورع؛ به ولایت ما نتوان رسید جز با عمل نیک و پرهیزکاری و دوری از گناه».
? استاد مطهری، عدل الهی، ص۳۰۸
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
motahari_ir@
نگاهی کنیم؛ شاید مثل کسی که قبایی یا کتی را وارونه پوشیده، ما هم لباس اسلام را وارونه پوشیدهایم.
?استاد مطهری، احیای تفکر اسلامی، ص۲۵
motahari_ir@
?از نظر اسلام توحيد اگر صرفا توحيد نظرى باشد يعنى در مرحله فكر و نظر بماند، به مرحله عمل نرسد، در مرحله انديشيدن متوقف بشود و در مرحله بودن و زيستن انسان تحقق پيدا نكند، اين توحيد، توحيد حقيقى و واقعى نيست.
?اى بسا افرادى كه متكلم به اصطلاح علماى اسلامى بودند و موحد واقعى نبودند. با هر خصمى اگر مواجه مىشدند او را محكوم و مغلوب مىكردند.
?در ميان همين طبقه افرادى بودند كه وقتى مقام عمل و مقام اخلاص پيش مىآمد، آن توحيدى كه داشت، از مرحله فكر و خيال و انديشهاش يک قدم جلوتر نمىآمد يعنى در عمل نمىتوانست موحد زيست كند؛ كأنّه اين توحيد او فقط مال مرحله فكر و انديشه و خيالش است؛ در مقام عمل يک موجود مشرک بود، بنده هزار چيز بود، بنده هزار كس بود بلكه بنده هزار ناكس بود، بنده شيطان بود ولى در مرحله انديشه موحد بود يعنى دليل براى وجود خدا خوب مىآورد.
?آيا چنين آدمى از نظر اسلام موحد است؟ نه. توحيد اسلام يک طرحى است براى پياده شدن در وجود انسان؛ «خدا در انديشه» براى «خدا در زندگى» است، يعنى مقدمهاى است براى «خدا در زندگى».
? استاد مطهری، خدا در زندگی انسان، ص۲۹-۲۸ (با تلخیص)
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»
? motahari_ir@
⚫️ شهادت پارهٔ تن رسول خدا(ص)، امّ الائمه(ع)، حضرت فاطمه زهرا(س) تسلیت باد!
?اسلام مكتب تبعيض نيست ولى مكتب ديدن فضيلتها هست؛ مكتب تبعيض نيست ولى متقى را بر غيرمتقى ترجيح مىدهد، عالم را بر جاهل ترجيح مىدهد، مجاهد را بر غيرمجاهد ترجيح مىدهد؛ فضيلت را ترجيح مىدهد. پيغمبر(ص) در بچههايش هم از آن جهت كه بچهاش بودند تبعيض قائل نبود ولى فضيلت را بر غيرفضيلت ترجيح مىداد، فوقالعاده هم ترجيح مىداد.
?اين بود كه همه آشنايان و نزديكان مىدانستند كه چه علائقى ميان اين پدر و دختر حكمفرماست و اين علائق، طرفينى بود، واقعا در حدى بود كه بايد آن را «عشق» ناميد. براى زهرا(س) زندگى بعد از پيغمبر(ص) اصلا معنى و مفهوم نمىتوانست داشته باشد. وقتى كه پدرش به او خبر مىدهد كه تو بعد از من سريعا به من ملحق خواهى شد زهرا(س) خوشحال مىشود، لبخند مىزند. اين همان حالت يک عاشق است.
? استاد مطهری، خدا در زندگی انسان، ص۲۵-۲۴
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
motahari_ir@
‼️هشدار صریح شهید مطهری: انقلاب «فرزندخور» نیست؛ غفلت از نفوذ و رخنه فرصتطلبان است که فاجعه به بار میآورد!
?رخنه و نفوذ افراد فرصتطلب در درون یک نهضت از آفتهای بزرگ هر نهضت است. وظیفه بزرگ رهبران اصلی این است که راه نفوذ و رخنه این گونه افراد را سد نمایند.
?هر نهضت مادام که مراحل دشوار اولیه را طی میکند سنگینیاش بر دوش افراد مؤمن مخلص فداکار است، اما همینکه به بار نشست و یا لااقل نشانههای بار دادن آشکار گشت و شکوفههای درخت هویدا شد، سر و کلّه افراد فرصتطلب پیدا میشود. روز به روز که از دشواریها کاسته میشود و موعد چیدن ثمر نزدیکتر میگردد، فرصتطلبان محکمتر و پرشورتر پای عَلَم نهضت سینه میزنند تا آنجا که تدریجاً انقلابیون مؤمن و فداکاران اولیه را از میدان بهدر میکنند.
?این جریان تا آنجا کلیت پیدا کرده که میگویند: «انقلاب فرزندخور است». گویی خاصیت انقلاب این است که همینکه به نتیجه رسید فرزندان خود را یکیک نابود سازد. ولی انقلاب فرزندخور نیست، غفلت از نفوذ و رخنه فرصتطلبان است که فاجعه به بار میآورد.
? بررسی اجمالی نهضتهای اسلامی در صدساله اخیر، ص97-96
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»
? motahari_ir@
?چرا حضرت زهرا (س) دستور داد شبانه دفنش کنند؟ چرا فرمود نمی خواهم کسی از کسانی که به من ظلم کرده اند در تشییع جنازه ام شرکت کنند؟ برای این که می خواست این ظلم در جهان لوث نشود، زیرا لوث شدن ظلم گناه است. می خواست تا بعد از چهارده قرن هم بیایند و بگویند: فَلِأَی الْامورِ تُدْفَنُ لَیلا بَضْعَةُ الْمُصْطَفی وَ تُعْفی ثَریها
?چرا پاره جگر پیغمبر شبانه باید دفن شود؟ چرا باید محل قبرش مخفی بماند؟ می خواستند این علامت سؤال همیشه باقی بماند، می خواستند این ظلم و این مظلومیت فراموش نشود…
?علی (ع) وقتی که جنازه زهرا (س) را در اتاق برد، خودش به تنهایی زهرا را کفن کرد. بعد از کفن، فریاد علی بلند شد، اطفال کوچک زهرا از هشت ساله تا سه چهار ساله و فضّه را صدا زد: یا حسن! یا حسین! یا زینب! یا امّ کلثوم! یافضّه! هَلُمّوا تَزَوَّدوا مِنْ امِّکمْ. بیایید با مادر خودتان وداع کنید. آنها از ناحیه علی اجازه یافتند.
?حسنین آمدند خود را به روی سینه زهرا انداختند. فریاد یا اُمّا یا اُمّا به آسمان بلند شد. زینب و ام کلثوم که کوچکتر از آنها بودند خودشان را روی پاهای زهرا انداختند. علی در کناری ایستاده است، مثل ابر بهار اشک می ریزد و این منظره جانسوز را تماشا می کند.
?علی ولی خدا آنجا ایستاده است. بچه های زهرا، حسنین، دو سبط پیغمبر، سَیدَی شَبابِ اهْلِ الْجَنَّة هستند. روح زهرا در این اتاق است. بنابراین اگر حادثه معجزه آمیز رخ می دهد هیچ جای تعجب نیست.
?علی در اینجا شهادت می دهد و قسم می خورد که در آن حال وضع عجیبی را به چشم خود مشاهده کردم و به گوش خود شنیدم: اشْهِدُ اللَّهَ انَّها حَنَّتْ وَ انَّتْ وَ مَدَّتْ یدَیها. می گوید من خدا را گواه می گیرم که در همان حال صدای ناله زهرا را شنیدم، زهرا دستها را از کفن بیرون آورد و فرزندان خود را در بغل گرفت. صدایی آسمانی شنیدم که به من گفت: علی! اولاد زهرا را از روی بدن زهرا بردار که ملکوتیان به فغان آمده اند.
? استاد مطهری، آینده انقلاب اسلامی ایران، ص200-199
✅ سخن مهم شهید مطهری درباره اهمیت دادن به «رشد اجتماعی مردم» در برگزاری انتخابات
?بسیاری از مسائل اجتماعی است که اگر سرپرستهای اجتماع افراد بشر را هدایت و سرپرستی نکنند گمراه میشوند، اگر هم بخواهند ولو با حسن نیت (تا چه رسد به این که سوء نیت داشته باشند) به بهانه این که مردم قابل و لایق نیستند و خودشان نمیفهمند و لیاقت ندارند آزادی را از آنها بگیرند این مردم تا ابد بیلیاقت باقی میمانند.
?مثلا انتخابی مانند انتخاب وکیل مجلس میخواهد صورت بگیرد. ممکن است شما که در فوق این جمعیت قرار گرفتهاید حسن نیت هم داشته باشید و واقعا تشخیص شما این باشد که خوب است این ملت فلان فرد را انتخاب کند، و فرض میکنیم واقعا هم آن فرد شایستهتر است. اما اگر شما بخواهید این را به مردم تحمیل کنید و بگویید شما نمیفهمید و باید حتما فلان شخص را انتخاب کنید، اینها تا دامنه قیامت مردمی نخواهند شد که این رشد اجتماعی را پیدا کنند.
?باید آزادشان گذاشت تا فکر کنند، تلاش کنند، آن که میخواهد وکیل شود تبلیغات کند، آن کسی هم که میخواهد انتخاب کند مدتی مردّد باشد که او را انتخاب کنم یا دیگری را، او فلان خوبی را دارد، دیگری فلان بدی را دارد. یک دفعه انتخاب کند، به اشتباه خودش پی ببرد، باز دفعه دوم و سوم تا تجربیاتش کامل شود و بعد آن ملت به صورت ملتی دربیاید که رشد اجتماعی دارد.
?اگر به بهانه این که این ملت رشد ندارد و باید به او تحمیل کرد، آزادی را برای همیشه از او بگیرند، این ملت تا ابد غیر رشید باقی میماند. رشدش به این است که آزادش بگذاریم ولو در آن آزادى ابتدا اشتباه هم بكند. صد بار هم اگر اشتباه كند باز بايد آزاد باشد.
? استاد مطهری، آیندۀ انقلاب اسلامی ایران،ص۳۱۶
?شهید آیتالله مفتح: در سال 57 و در اوج مبارزات، استاد شهید به من میفرمود: «به خدا اگر امام و رهبر ما پيروز بشود، من هيچ پستی نمیخواهم، هيچ مقامی نمیخواهم. همين کتابخانهام براي من بهترين لذت است. من همين را میخواهم که بنشينم و کتاب بنويسم، بنشينم و تحقيق کنم، بنشينم از اسلام عزيز دفاع کنم. اين هدف من است. برای من منصب و مقام اصلا اهمیتی ندارد».
❗️استاد شهید تنها هشتاد روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی در قید حیات بودند.
⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»
? motahari_ir@
? انقلاب ما یک انقلاب ماهیتا اسلامی بوده یعنی تمام ارزشهای عالی (عدالت، آزادی، استقلال و…) را جامعه ما در سایه اسلام و توأم با معنویت اسلامی خواسته است.
? آیندۀ انقلاب اسلامی ایران،ص94
?بدون بال معنویت از بال عدالت کارى ساخته نیست. از نظر قرآن، معنویت پایه تکامل است. این همه عبادات که در اسلام بر روى آن تکیه شده است براى تقویت جنبه معنوى روح انسان است. زندگى پیامبر(ص) را ببینید، با آن همه گرفتارى و مشغلهاى که دارد باز در همان حال قرآن مىگوید:
?خدا آگاه است که تو در حدود دو ثلث شب را به عبادت قیام مىکنى، گاهى حدود نصف آن و لااقل ثلثى از شب، و گروهى از کسانى که با تو هستند… (مزّمّل/ 20.)
?و یا در مورد على(ع) اگر عدالت اجتماعى او را میبینیم و کارکردنها و بیلزدنها و عرق ریختنهایش را مشاهده مىکنیم، باید آن در دل شب غش کردنهایش را هم ببینیم، آن از خوف خدا بیهوش شدنهایش را هم نظاره کنیم.
?انقلاب ما در آینده در کنار عدالت اجتماعى به مقیاس اسلامى، نیاز به معنویتى گسترده و شامل دارد، معنویتى از آن نمونه که در پیامبر(ص) و ائمه(ع) دیدهایم.
? استاد مطهری، آينده انقلاب اسلامی، ص180
? اسلام با ایران چه کرد؟ پاسخ برخی بیانصافیها درباره حمله اعراب به ایران
?اسلام از نظر قدرتهای سیاسی و مذهبی حاکم بر ایران یک تهاجم بود، اما از نظر توده و ملت ایران یک انقلاب بود به تمام معنی کلمه و با همه خصایصش.
?میگویند شمشیر؛ آری شمشیر، اما شمشیر اسلام چه کرد؟ شمشیر اسلام قدرتهای به اصطلاح اهریمنی را در هم شکست، سایه شوم موبدها را کوتاه کرد، زنجیرها را باز کرد، به توده محروم حریت و آزادی داد. شمشیر اسلام همواره در خدمت مظلومین و مستضعفین کشیده شده است.
?اسلام، روحانیت موروثی و طبقاتی و حرفهای را منسوخ ساخت، آن را از حالت اختصاصی بیرون آورد، بر اصل و مبنای دانش و پاکی قرار داد. اسلام این فکر را که پادشاهان آسمانی نژادند، برای همیشه ریشهکن ساخت.
?خدمات اسلام به ایران و ایرانی منحصر به قرون اول اسلامی نیست؛ از زمانی که سایه اسلام بر این مملکت گسترده شده است، هر خطری که برای این مملکت پیش آمده به وسیله اسلام دفع شده است. اسلام بود که مغول را در خود هضم ساخت و از آدمکشانی آدمخوار انسانهایی دانشدوست و دانشپرور ساخت.
?امروز نیز اسلام است که در مقابل فلسفههای مخرب بیگانه ایستادگی کرده و مایه احساس شرف و عزت و استقلال این مردم است. آنچه امروز ملت ایران میتواند به آن افتخار کند و به رخ دیگران بکشد قرآن و نهجالبلاغه است نه اوستا و زند.
? استاد مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۳۱۹-۳۱۴ (با تلخیص)
⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»
? motahari_ir@
? اگر عدالت فراموش شود انقلاب ما شکست میخورد، چون اصلا ماهیت این انقلاب ماهیت عدالتخواهانه بوده است.
?آینده انقلاب اسلامی ایران، ص9۱
?تا وقتی که مردم جاهل بودند، برنامه فاسد کردن انسانها از نظر اخلاق چندان برای استعمار مطرح نبود، نیازی به آن نبود. ولی از روزی که دیدند آگاهی تدریجا دارد پیدا میشود، نمیشود جلو آگاهی را گرفت و مردم را برای همیشه در بیخبری گذاشت، گفتند حالا وقت این است که آن بال دیگر را از مردم بگیریم و آن، بال اخلاق، بال پاکی و طهارت است.
?اینجا بود که به مسئله اشاعه انواع فساد اخلاقها به عنوان یک مخدّر و یک امر تخدیر کننده پرداختند. ولی این مسئله را به این نام نمیگفتند، همان را هم به نام تمدن، پیشرفت و آزادی میگفتند. به نام تمدن و پیشرفت و آزادی و از راه فساد اخلاق، بیحسی ایجاد میکردند.
?انسان اگر عالم و آگاه هم بشود، وقتی که خُلق و روحیهاش فاسد شد، نه تنها آن آگاهی به سود خود و جامعهاش نیست، بلکه همان آگاهی بیشتر به زیان جامعهاش تمام میگردد، میشود: «چون دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا». تا روزی که دزد نبود چراغ نداشت، از روزی که چراغ پیدا کرد دزدش کردند که از آن چراغ به نفع دزدی استفاده کند. این برنامهای بود که اشخاص آگاه متوجه آن بودند.
? استاد مطهری، آیندۀ انقلاب اسلامی ایران، ص۲۱۴
? استاد مطهری که تنها 80 روز پس از انقلاب اسلامی در قید حیات بودند این سخنان را در بحبوحه اعدام برخی مقامات رژیم پهلوی ایراد کرده اند:
?راه آینده ما همان راه گذشته ماست که انقلاب طی کرده، راه عدالت اجتماعی در ظلّ اسلام [و آزادی و استقلال در ظلّ اسلام.] واقعا نباید در دولت اسلامی ظلمی واقع شود، واقعا نباید اجحافی به حق کسی بشود. به حق یک مجرم هم نباید اجحاف شود ولو یک مجرم مستحق القتل.
?واقعا ما حق داریم از یک عده از جوانها گله کنیم. در عین این که ما احساسات آنها را تقدیر می کنیم ولی در عین حال این مقدار هم حق گله گذاری از آنها داریم که اینها آنچنان حس انتقامجویی شان نسبت به مجرمها شدید است که گاهی سخنانی می گویند که با منطق احساسات جور در می آید نه با منطق اسلام.
?یک وقتی رفته بودیم خدمت جناب آقای مهندس بازرگان در نخست وزیری برسیم. دیدم پاسدارانی [از کمیته های انقلاب] که آنجا بودند با هم حرف می زنند. انتقاد داشتند از این اعدامهایی که فعلا وجود دارد، می گفتند چرا گلوله ها را به اینها حرام می کنند، مگر اینها ارزش گلوله خوردن دارند؟! بروند اینها را زنده بریزند در دریا. ضمن این که ما احساسات پاک این افراد را تقدیر می کنیم باید بگوییم که اسلام این گونه نیست. از نظر اسلام مجرمی که هزارها نفر را کشته و هزارها جنایت کرده است که اگر بنای اعدام بخواهد باشد صد بار باید اعدام شود در عین حال همو هم حقوقی دارد و حق او نباید نادیده گرفته شود…
?ما هزار و سیصد سال است که می گوییم- و اینهاست که این مکتب را حفظ کرده و نگه داشته- کاسه شیر را در دم آخر برای علی علیه السلام می آورند، می خواهد میل بفرماید، می فرماید باقی اش را به اسیرتان بدهید، مبادا اسیرتان گرسنه بماند: ارْفَقوا بِاسیرِکمْ؛ با اسیرتان با رفق و مدارا رفتار کنید. در مدتی که ابن ملجم در خانه علی زنده بود، کسی کوچکترین شکنجه ای به او نداد و این افتخار اسلام است…
✅ آینده انقلاب جز بر پایه عدالت اسلامی قابل بقا نیست,
?این است که آینده ما جز این که بر پایه همان عدالت اسلامی و ارزشهای اسلامی باشد قابل بقا نیست. این را من فقط به عنوان یک نوع اندرز به طبقه جوان و پراحساس که احساسات آنها را همیشه تقدیر کرده و می کنم عرض می کنم که ما نباید تحت تأثیر احساساتمان ولو درباره یک مجرم از مرز خارج شویم کما این که در مسئله استقلال مکتبی باز تأکید می کنم: این برای آینده انقلاب ما خطرناک است که ما حق اسلام را با باطل مکاتب دیگر بیامیزیم و از آنها یک معجون به وجود بیاوریم.
?کتاب آینده انقلاب اسلامی، ص97
?انسان در مقابل یک کوه عظیم که قرار میگیرد یا بالای آن میرود و پایین را نگاه میکند، ترس او را میگیرد. در مقابل دریا که خودش را میبیند، میترسد. وقتی یک صاحب قدرت و هیبتی را میبیند، صاحب دبدبه و کبکبهای را میبیند یا به حضور او میرود ممکن است خودش را ببازد، زبانش به لکنت بیفتد، چرا؟ چون مرعوب عظمت او میشود.
?این برای بشر، طبیعی است. اما گوینده «الله اکبر»، آن کسی که «الله اکبر» را به خودش تلقین کرده است، هرگز عظمت هیچ کس و هیچ چیز او را مرعوب نمیکند، چرا؟ چون «الله اکبر» یعنی بزرگتر از هر چیز و بلکه بزرگتر از هر توصیف، ذات اقدس الهی است؛ یعنی من خدا را به عظمت میشناسم. دیگر وقتی من خدا را به عظمت میشناسم، همه چیز در مقابل من حقیر است. این کلمه «الله اکبر» به انسان شخصیت میدهد، روح انسان را بزرگ میکند.
? استاد مطهری، آزادی معنوی، ص۱۰۲
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»
? @motahari_ir
?تا وقتی که مردم جاهل بودند، برنامه فاسد کردن انسانها از نظر اخلاق چندان برای استعمار مطرح نبود، نیازی به آن نبود. ولی از روزی که دیدند آگاهی تدریجا دارد پیدا میشود، نمیشود جلو آگاهی را گرفت و مردم را برای همیشه در بیخبری گذاشت، گفتند حالا وقت این است که آن بال دیگر را از مردم بگیریم و آن، بال اخلاق، بال پاکی و طهارت است.
?اینجا بود که به مسئله اشاعه انواع فساد اخلاقها به عنوان یک مخدّر و یک امر تخدیر کننده پرداختند. ولی این مسئله را به این نام نمیگفتند، همان را هم به نام تمدن، پیشرفت و آزادی میگفتند. به نام تمدن و پیشرفت و آزادی و از راه فساد اخلاق، بیحسی ایجاد میکردند.
?انسان اگر عالم و آگاه هم بشود، وقتی که خُلق و روحیهاش فاسد شد، نه تنها آن آگاهی به سود خود و جامعهاش نیست، بلکه همان آگاهی بیشتر به زیان جامعهاش تمام میگردد، میشود: «چون دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا». تا روزی که دزد نبود چراغ نداشت، از روزی که چراغ پیدا کرد دزدش کردند که از آن چراغ به نفع دزدی استفاده کند. این برنامهای بود که اشخاص آگاه متوجه آن بودند.
? استاد مطهری، آیندۀ انقلاب اسلامی ایران، ص۲۱۴
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»
? motahari_ir@
? بدون عدالت اجتماعی پایه معنویت هم متزلزل خواهد شد.
?اگر در جامعهای عدالت اجتماعی برقرار نباشد پایه معنویت هم متزلزل خواهد بود. منطق اسلام این است که معنویت را با عدالت توأم با یکدیگر میباید در جامعه برقرار کرد. در جامعهای که عدالت وجود نداشته باشد، هزاران هزار بیمار روانی به وجود میآیند.
?محرومیتها ایجاد عقدههای روانی میکند و عقدههای روانی تولید انفجار؛ یعنی اگر جامعه به تعبیر علی علیه السلام به دو گروه گرسنه گرسنه و سیرِ سیر تقسیم شود، وضع به همین منوال باقی نمیماند، بلکه صدها تالی فاسد به همراه خواهد آورد. یک گروه گرفتار بیماریهایی نظیر تفرعن، خودبزرگبینی و … میشوند و گروه دیگر دچار ناراحتیهای ناشی از محرومیت.
? استاد مطهری، آیندۀ انقلاب اسلامی ایران، ص۱۷۹
? جمهوری اسلامی یعنی یک نفی و یک اثبات. اما نفی، نفی رژیم حاکم 2500 ساله، چون جنبه دائمی و زوری و تحمیلی سلطنت را که حذف کنیم، می شود جمهوری. اما اثبات یعنی محتوای اسلامی و توحیدی.
? استاد مطهری، آیندۀ انقلاب اسلامی ایران، ص244.
انقلاب یعنی چه؟ چندان احتیاج به تعریف ندارد. انقلاب عبارت است از طغیان و عصیانی که مردمی علیه نظم حاکم موجود برای ایجاد وضع و نظمی مطلوب انجام می دهند؛ یعنی انقلاب از مقوله عصیان و طغیان است علیه وضع حاکم برای وضع دیگر. پس ریشه انقلاب دو چیز است: یکی نارضایی و خشم از وضع موجود، و دیگر آرمان یک وضع مطلوب. شناختن یک انقلاب به این است که ما بدانیم آن مردم از چه ناراضی بودند و بر چه خشم گرفته بودند و چه آرمانی داشتند، آنچه که می خواستند به جای وضع موجود بگذارند چه بوده؟ بسا هست که خود مردم نتوانند بشکافند ولی یک نفر محقق می تواند وضع مردم را بهتر از آنچه که خودشان تشخیص می دهند بشکافد و تجزیه و تحلیل کند.
منبع:کتاب آینده انقلاب اسلامی ایران،استاد مرتضی مطهری،ص۵۹.
متن خیر مقدم بازگشت امام خمینی به ایران که در فرودگاه مهر آباد تهران قرائت شد (به قلم استاد مطهری)
بسم الله الرحمن الرحیم
جاءَ الحَقُّ و زَهَقَ الباطلُ. اِنَّ الباطلَ کانَ زَهوقاً. اَلا اِنَّ حزبَ اللهِ هُمُ الغالبونَ.
ای روح خدا و ای ابراهیم بت شکن اسلام و ای بندهٔ پاکباز حق و ای جان عزیز ملت ایران! به عرض برسانم که:
رواق منظر چشم من آشیانهٔ توست کرم نما و فرود آ که خانه خانهٔ توست
ملت ایران چه چیزی از جان عزیزتر دارد که نثار مقدم فرخنده رهبر فداکار و روشن بینش نماید، و چه ثنایی بالاتر از این سراغ دارد که او را بندهٔ پاکباز حق بخواند. ای بندهٔ پاکباز خدا! ای مسلمان محمدی! ای شیعهٔ صادق! ای آیت خدا! ملت ایران در شخصیت شما و از تجربهٔ زندگی شما بالاخص در شانزده سال اخیر زعامت امت که به شما سپرده شد مصداق عینی وعدهٔ خدا به رزمندگان و پویندگان راهش را مشاهده می کند که اگر به یاری خدا بشتابید به یاری شما می شتابد و شما را ثابت قدم نگاه می دارد، و هر کسی از آنِ خدا باشد خدا از آن اوست. هجرت شما از وطن عزیز در ۱۴ سال پیش تحت فشار و اجبار سمبل های استبداد و استعمار، یادآور هجرت جدّ مکرمتان رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم و یاران بزگوار اوست که به گناه خواستاری جامعهٔ توحیدی از شهر و دیار خود رانده شدند. ( الّذین اُخرجوا مِن دِیارهم بِغَیرِ حَقٍّ الّا اَن یَقولوا رَبُّنا اللهُ) و بازگشت امروزتان یادآور فتح مبین و عظیم مکه است که سمبل های زر و زور و بت های فلزی و گوشتی یکی پس از دیگری از مقرّ حکمرانی به زیر آورده شدند و حکومت خدایی جایگزین حکومت طاغوتی گردید. لَقد صَدقَ اللهُ الرُّویا بالحقِّ لَتَدخُلَنَّ المسجدَ الحرامَ اِن شاءَ اللهُ آمنینَ.
ملت ایران، جان بر کف در انتظار فرمان رهبر عظیم الشأن خویش است و تا برقراری جامعهٔ توحیدی، جامعه ای که در آن، انسان از قید بندگی انسان آزاد باشد و بهره کشی انسان از انسان ملغیٰ گردد و از ناهمواری ها و نابرابری های مصنوعی اثری نماند و بت های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یکسره سرنگون گردند و مساوات، برابری وبرادری به معنی واقعی کلمه برقرار شود و آثار استبداد ۲۵۰۰ ساله و استعمار ۴۰۰ ساله محو گردد و در یک کلمه، بندگی از آن خدا و حکومت، حکومت الهی باشد، از پای نخواهد نشست.
جای چندین هزار شهید، شهیدان ۱۵ سالهٔ اخیر که حرکت انقلاب مقدس اسلامی ما را با خون خود سرعت بخشیدند، خالی است که بازگشت مظفرانهٔ رهبر خود و شکوفه های به ثمر رسیدهٔ نهال انقلاب را به چشم خود ببینند. اگر امروز در میان ما نیستند ارواح پاکشان ناظر و شاهد خواهد بود.
وَ السَّلامُ علیک و علی الارواحِ الَّتی حَلَّت بفِنائِکَ و رحمةُ اللهِ و برکاتُه.
برقرار باد جامعهٔ توحیدی و جمهوری اسلامی به رهبری امام خمینی.
منبع: کتاب آینده انقلاب اسلامی ایران،استاد مرتضی مطهری،ص۱۶.
?در سال فتح مكه زنى مرتكب جرمى شده بود كه بايد مجازات مىشد. اتفاقا اين زن كه دزدى كرده بود وابسته به يكى از خانوادههاى بزرگ و جزء اشراف طراز اول قريش بود. وقتى بنا شد حد دربارهاش اجرا شود و دستش را قطع كنند، غريو از خاندان زن برخاست كه: اى واى، اين ننگ را چگونه تحمل كنيم؟ دستهجمعى به سراغ پيامبر رفتند و از او درخواست كردند كه از مجازات زن صرفنظر كند.
?فرمود: هرگز صرفنظر نمىكنم. هرچه كه واسطه و شفيع تراشيدند، پيامبر ترتيب اثر نداد. در عوض مردم را جمع كرد و به آنها گفت: مىدانيد چرا امتهاى گذشته هلاک شدند؟ دليلش اين بود كه در اين گونه مسائل تبعيض روا داشتند. اگر مجرمى كه دستگير شده بود وابسته به يک خانواده بزرگ نبود و شفيع و واسطه نداشت او را زود مجازات مىكردند، ولى اگر مجرم شفيع و واسطه داشت در مورد او قانون كار نمىكرد. خدا به همين سبب چنين اقوامى را هلاک مىكند. من هرگز حاضر نيستم در حق هيچ كس تبعيضى قائل شوم.
? استاد مطهری، آیندۀ انقلاب اسلامی ایران، ص156-155
? در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امام مهدی(عج) به آن حضرت ملحق میشوند. این خود میرساند که نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است؛ بلکه فرضاً اگر اهل حق از نظر کمیت قابل توجه نباشند، از نظر کیفیت ارزندهترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهداء(ع).
? استاد مطهری، قیام و انقلاب مهدی(ع)، ص58
⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»
? motahari_ir@
?به آداب خودشان بدبين باشند، آداب آنها [یعنی مردم دنیای مدرن] را بهتر بدانند. به رسوم خودشان بدبين باشند، رسوم آنها را از رسوم خودشان بهتر بدانند. به ادبيات خودشان بدبين باشند، ادبيات آنها را از ادبيات خودشان بهتر بدانند. به فلسفه خودشان بدبين باشند، فلسفه آنها را از فلسفه خودشان بهتر بدانند.
?به دين و آيين خودشان بدبين باشند، دين و آيين آنها را بهتر بدانند. به كتابهاى خودشان بدبين باشند، كتابهاى آنها را از كتابهاى خودشان بهتر بدانند. هر چه كه از ناحيه آنهاست آن را خوب بدانند، هر چه از ناحيه خودشان است آن را بد بدانند.
? استاد مطهری٬ آینده انقلاب اسلامی،ص۱۶۳
#گزیده_کتاب
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
@motahari_ir
?در فقه اسلامی میگویند: «اگر بیم داری که استعمال آب برای بدنت زیان دارد وضو نگیر»، «اگر بیم داری که روزه برایت زیان دارد روزه نگیر». این دو دستور در فقه اسلامی رسیده است. شما افراد بسیاری را میبینید که میپرسند: میترسم آب برایم زیان داشته باشد، وضو بگیرم یا نگیرم؟ میترسم روزه برایم ضرر داشته باشد، روزه بگیرم یا نگیرم؟ البته این پرسشها پرسشهای درستی است. چنین اشخاصی نباید وضو بسازند و نباید روزه بگیرند.
?ولی نصّ قرآن کریم است که «اگر بیم دارید که نتوانید میان زنان خود به عدالت رفتار کنید، یک زن بیشتر نگیرید». با این حال آیا شما در عمر از یک نفر شنیدهاید که بگوید: میخواهم زن دوم بگیرم اما بیم دارم که رعایت عدالت و مساوات میان آنها نکنم، بگیرم یا نگیرم؟ من که نشنیدهام. حتماً شما هم نشنیدهاید.
?سهل است، مردم ما با علم و تصمیم اینکه به عدالت رفتار نکنند زنان متعدد میگیرند و این کار را به نام اسلام و زیر سرپوش اسلامی انجام میدهند. اینها هستند که با عمل ناهنجار خود اسلام را بدنام میکنند.
? استاد مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص352
?برای آرامش غریزه دو چیز لازم است: یکی ارضاء غریزه در حد حاجت طبیعی، و دیگر جلوگیری از تهییج و تحریک آن. انسان از لحاظ حوائج طبیعی مانند چاه نفت است که تراکم و تجمع گازهای داخلی آن خطر انفجار را به وجود میآورد. در این صورت باید گاز آن را خارج کرد و به آتش داد ولی این آتش را هرگز با طعمه زیاد نمیتوان سیر کرد.
?اینکه اجتماع به وسائل مختلف سمعی و بصری و لمسی موجبات هیجان غریزه را فراهم کند و آنگاه بخواهد با ارضاء، غریزه دیوانه شده را آرام کند میسر نخواهد شد. هرگز بدین وسیله نمیتوان آرامش و رضایت ایجاد کرد، بلکه بر اضطراب و تلاطم و نارضایی غریزه با هزاران عوارض روانی و جنایات ناشی از آن افزوده میشود. تحریک و تهییج بیحساب غریزه جنسی عوارض وخیم دیگری نظیر بلوغهای زودرس و پیری و فرسودگی نیز دارد.
? استاد مطهری٬ مسئله حجاب، ص۱۰۹
#گزیده_کتاب
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
motahari_ir@
?شهید مطهری با هفت فرزند، تا پنجاه سالگی وسیله نقلیه نداشتند. وقتی ماشین خریدند طبعا ظرفیت آن باید به نحوی می بود که برای یک خانواده پرجمعیت به همراه راننده مناسب باشد، چون ایشان رانندگی نمی دانستند. آقای کریمی که رانندگی استاد را در آن زمان به عهده گرفت خاطرات جالبی از شش سال همراهی شهید مطهری دارد. از جمله می گوید:
? یک بار ایشان مرا در دانشکده صدا زده و گفتند: ببین چرا این گربه در زیر پله کتابخانه دانشکده مدام سر و صدا میکند. من رفتم ببینم قضیه از چه قرار است. دیدم گربه زبان بسته، کور است. مساله را به استاد گفتم.
ایشان آن موقع پانزده ریال به من دادند تا برای گربه مقداری جگر سفید بخرم. بعد از این که گربه سیر شد دیگر سر و صدایی نکرد.
?اتفاقا آن گربه فردا دوباره آمده بود که جگر سفید بخورد! بازهم برایش جگر سفید آوردیم. چند روز که گذشت و ما به گربه غذا دادیم، دیدیم کم کم بینایی اش را هم به دست آورد. معلوم بود به جهت گرسنگی این قدر ضعیف شده بود. توجه و پیگیری استاد نسبت به حال یک گربه با آنهمه اشتغالات برای من بسیار جالب و پند آموز بود.
کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
motahari_ir@
چرا حتما باید دعا کرد؟ دعا نکردن چه اشکالی دارد؟
?علّت انکار و اعراض بسیاری از افراد تحصیل کرده [از دین] این است که مفاهیم مذهبی و دینی به طرز صحیحی به آنها تعلیم نشده است. در واقع آن چیزی که آنها انکار میکنند مفهوم واقعی خدا و دین نیست، چیز دیگری است.
?افرادی مانند من که با پرسشهای مردم درباره مسائل مذهبی مواجه هستیم کاملا این حقیقت را درک میکنیم که بسیاری از افراد تحت تأثیر تلقینات پدران و مادران جاهل یا مبلّغان بیسواد، افکار غلطی در زمینه مسائل مذهبی در ذهنشان رسوخ کرده است و همان افکار غلط اثر سوء بخشیده و آنها را درباره حقیقت دین و مذهب دچار تردید و احیاناً انکار کرده است. از این رو کوشش فراوانی لازم است صورت بگیرد که اصول و مبانی مذهبی به صورت صحیح و واقعی خود به افراد تعلیم و القا شود.
?این بنده شخصاً سالهاست که این مطلب را احساس کردهام و وظیفه خود دانستهام که فعّالیتهای مذهبی خود را تا حدودی که توانایی دارم در راه تعلیم صحیح و معقول مفاهیم دینی و مذهبی متمرکز کنم. تجربه نشان داده است که اینگونه فعّالیتها بسیار ثمربخش است.
? استاد مطهری٬ امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص ۴۸-۴۷
#گزیده_کتاب
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
motahari_ir@
رهبر انقلاب: اگر بنده میخواستم برنامه حوزه علمیه قم را بنویسم، بلاشک یکی از مواد برنامه را این میگذاشتم که کتابهای آقای مطهری خوانده شود
?من لازم میدانم و بارها هم این نکته را گفتهام که همه طلاب و همه اهل منبر، یک دور آثار آقای مطهری را بخوانند. مرحوم شهید مطهری (رضوان الله علیه) گرایش سلوکی و معنوی هم داشت؛ یک مقدار متأثر از مصاحبت و شاگردی امام، یک مقدار متأثر از مصاحبت و شاگردی مرحوم علامه طباطبایی، یک مقدار هم بعدها با بعضی از اهل دل و اهل حال مأنوس و آشنا شده بود. ایشان اهل گریه و تضرع و دعای نیمهشب بود؛ بنده از نزدیک اطلاع داشتم. در آثار ایشان این رشحه معنوی، توحیدی و سلوک کاملاً مشهود است.
?یکی از کارهای لازم در حوزهها مطالعه آثار ایشان است. جوانان عزیز ما باید با آثار شهید مطهری آشنا شوند. اگر بنده میخواستم برنامه حوزه علمیه قم را بنویسم، بلاشک یکی از مواد برنامه را این میگذاشتم که کتابهای آقای مطهری خوانده شود، خلاصهنویسی شود و امتحان داده شود.
⭕️ بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان همدان، ۱۳۸۳/۰۴/۱۵
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
motahari_ir@
بیماری رایج در دنیای قدیم و دنیای جدید درباره رابطه علم و دین
#عکس_نوشت
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
motahari_ir@
بزرگترین دوست بشر بزرگترین دشمن او شده است
motahari_ir@
پرسش استاد مطهری: چرا نجفآباد اینقدر طلبه دارد؟ تجربهای خواندنی برای مبلغان دین
?در نجفآباد من با يک پيرمردی آشنا شدم به نام حاج شيخ احمد نجفآبادی. ما در قم میديديم هيچ جا به اندازه نجفآباد اصفهان طلبه ندارد. چطور شده که اينها اينقدر طلبه دارند؟ به مردی در خود نجفآباد برخورد کردم. او جريان زندگی خودش را گفت و ما فهميديم که اين آقا شيخ احمد چه رمزی در اين نجفآباد بهکار برده که اينگونه شده است.
?آن مرد میگفت روزی ما در باغمان مشغول زراعت بوديم ديديم يک آقايی به باغ آمد. کمکم ما را وادار کرد که درس بخوانيم. میرفت افرادی را آزمايش میکرد و در اين بين عنصرهای مستعد را پيدا میکرد. بعد جلسه تشکيل داد و در آن جلسه به اينها سواد میآموخت. کمکم اينها را بالا میآورد در حدی که از کتابهای عربی از قبيل عروةالوثقی و از کتابهای فارسی اخلاقی کاملا استفاده میکردند؛ و هيچ نمیگذاشت که اينها دست از کارشان بردارند.
?همين که اينها را خوب آماده کرد و واقعاً ساخت و به اينها يک معلومات حسابی داد که مسائل را خوب ياد گرفتند، گفت هرکدام از شما بايد جلسه تشکيل بدهيد. اينها را در اين شهر پخش کرد و باز هرکدامشان يک عده ديگر را مثل او پيدا کردند. نجفآباد به اين صورت درآمد که در هر گوشهای از اين شهر جلسهای بود و فردی مردم را اداره میکرد، کسی که از خود مردم بود و همان برنامه او را اجرا میکرد و اين مرد واقعاً توانست يک تحولی در يک شهر به وجود بياورد.
?او به قدری آدم سادهزيستی بود و به قدری در تشريفات زندگی لاقيد بود که حيرتآور بود و کوشش میکرد خودش را با مردم يکی کند و توانست مردمی را حرکت بدهد. اين قضيه برای من يک تجربه خيلی عينی بود که اگر کسی واقعاً در هر نقطه ای بخواهد، به شرط اينکه از خودش بگذرد، میتواند مردم خود را به حرکت درآورد.
? استاد مطهری٬ آشنایی با قرآن، ج۹، ص۱۶۶-۱۶۳ (با تلخیص)
#گزیده_کتاب
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
motahari_ir@
#عکس_نوشت
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
motahari_ir@
?در باب امر به معروف و نهی از منکر، معروف و منکر از نظر اسلام محدود به حدّ معین نمیشود. تمام هدفهای مثبت اسلامی داخل در معروف و تمام هدفهای منفی اسلامی داخل در منکر است.
?گرچه در امر به معروف و نهی از منکر تعبیر امر و نهی هست ولی با توجه به قرائنی که از خود قرآن کریم میتوان استنباط کرد و به نصّ احادیث قطعی اسلامی و به دلیل اینکه از مسلّمات فقه اسلامی ماست و تاریخ اسلامی ما بدان گواهی میدهد، مقصود از آن تنها امر و نهی لفظی نیست، بلکه مقصود استفاده کردن از هر وسیله مشروع برای پیشبرد هدفهای اسلامی است.
?پس اگر بخواهیم روح امر به معروف و نهی از منکر را با ترجمه و تعبیر فارسی خودمان بیان کنیم باید بگوییم: لزوم استفاده از هر وسیله مشروع برای پیشبرد اهداف اسلامی.
? استاد مطهری٬ حماسه حسینی، ج۱، ص۲۶۴
#گزیده_کتاب
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
motahari_ir@
? مروان حَكَم به امام حسین(ع) گفت: يا اباعبدالله! من يک جمله خيرخواهانهاى براى تو دارم، فرمود: بگو. گفت: من مصلحت تو را در اين مىبينم كه با يزيد بيعت كنى. حضرت نفرمود كه اين مصلحت و منفعت من نيست، فرمود: در آن موقع اسلام چه خواهد شد؟ «وَ عَلَى الْاسْلامِ السَّلامُ اذْ قَدْ بُلِيَتِ الْامَّةُ بِراعٍ مِثْلِ يَزيدَ». فرمود: آن وقت بايد فاتحه اسلام را یکجا خواند.
? استاد مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج1، ص46
#گزیده_کتاب
⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
@motahari_ir
از نظر قرآن موفقيتها و شكستها، و خوشبختیها و بدبختیها در تاريخ بشر حساب دقيق و منظم دارد
#عکس_نوشت
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
@motahari_ir
?امام حسین(ع) پیام خود را نه روی سنگی نوشت و نه حجّاری کرد. آنچه او گفت، در هوای لرزان و در گوش افراد طنین انداخت اما در دلها ثبت شد به طوری که از دلها گرفتنی نیست.
?اباعبدالله(ع) در روز عاشورا در آن ساعات و لحظات آخر استنصار میکرد، باز هم یاور میخواست، یاورهایی که بیایند کشته بشوند نه یاورهایی که بیایند نجاتش بدهند. امام حسین(ع)، دیگر بعد از کشته شدن اصحاب و برادران و فرزندانش بدون شک نمیخواهد زنده بماند ولی یاور میخواست که باز هم بیاید کشته بشود. این است که حضرت «هَلْ مِنْ ناصِرٍ ینْصُرُنی» میفرمود.
?اینجاست که طفل شیرخوارشان را به دست ایشان میدهند. این طفل در بغل عمهاش زینب(س)، خواهر مقدس اباعبدالله(ع) است. حضرت این طفل را در بغل میگیرد. اباعبدالله(ع) نفرمود خواهر جان! چرا در میان این بلوا، در فضایی که هیچ امنیتی ندارد و از آن طرف تیر پرتاب میشود و دشمن کمین کرده، این طفل را آوردی، بلکه او را در بغل گرفت و در همین حال تیری از سوی دشمن میآید و به گلوی طفل مقدس اصابت میکند.
?اباعبدالله(ع) چه میکند؟ ببینید رنگآمیزی چگونه است؟ تا این طفل اینچنین شهید میشود، دست میبرد و یک مشت خون پر میکند و به طرف آسمان میپاشد که ای آسمان ببین و شاهد باش!
?در آن لحظات آخر که ضربات زیادی بر بدن مقدس اباعبدالله(ع) وارد شده بود که دیگر روی زمین افتاده بود و بر روی زانوهایش حرکت میکرد و بعد از مقداری حرکت میافتاد و دوباره برمیخاست، ضربتی به گلوی ایشان اصابت میکند.
?نوشتهاند باز دست مبارکش را پر از خون کرد و به سر و صورتش مالید و گفت: من میخواهم به ملاقات پروردگار خود بروم. اینها صحنههای تکاندهنده صحرای کربلاست، قضایایی است که پیام امام حسین(ع) را برای همیشه در دنیا جاوید و ثابت و باقیماندنی میکند.
? استاد مطهری، حماسه حسینی، ج1، ص350،351
#ذکر_مطهر
⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
امام حسین(ع) شفیع کسانی نیست که مکتب او را وسیله گمراهی کرده اند
?علت اینکه در روایات داریم که امام حسین(ع) از خلق کثیری شفاعت می کند این است که در این جهان، مکتب امام حسین(ع) بیش از هر مکتبی موجب احیاء دین و هدایت مردم شده است.
?شفاعت امام حسین(ع) به این صورت نیست که برخلاف رضای خدا و اراده او چیزی را از خدا بخواهد. امام حسین(ع) شفیع کسانی است که از مکتب او هدایت یافته اند، او شفیع کسانی نیست که مکتبش را وسیله گمراهی ساخته اند.
?از این نکته نباید غفلت ورزید که همان طوری که از قرآن کریم گروهی هدایت یافته اند و گروهی گمراه شده اند، از مکتب امام حسین(علیه السلام) نیز گروهی هدایت شده و گروهی گمراه گشته اند و این مربوط به خود مردم است.
?خدا درباره مثل های قرآن می فرماید: «یضلّ به کثیرا و یهدی به کثیرا و ما یضلّ به الّا الفاسقین؛ به سبب قرآن، گروهی را گمراه می سازد و گروهی را هدایت می کند، و جز بدکاران را گمراه نمی سازد».
? استاد مطهری٬ عدل الهی٬ ص۲۲۹ (با تلخیص)
#گزیده_کتاب
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
امام حسین(ع) شفیع کسانی نیست که مکتب او را وسیله گمراهی کرده اند
?علت اینکه در روایات داریم که امام حسین(ع) از خلق کثیری شفاعت می کند این است که در این جهان، مکتب امام حسین(ع) بیش از هر مکتبی موجب احیاء دین و هدایت مردم شده است.
?شفاعت امام حسین(ع) به این صورت نیست که برخلاف رضای خدا و اراده او چیزی را از خدا بخواهد. امام حسین(ع) شفیع کسانی است که از مکتب او هدایت یافته اند، او شفیع کسانی نیست که مکتبش را وسیله گمراهی ساخته اند.
?از این نکته نباید غفلت ورزید که همان طوری که از قرآن کریم گروهی هدایت یافته اند و گروهی گمراه شده اند، از مکتب امام حسین(علیه السلام) نیز گروهی هدایت شده و گروهی گمراه گشته اند و این مربوط به خود مردم است.
?خدا درباره مثل های قرآن می فرماید: «یضلّ به کثیرا و یهدی به کثیرا و ما یضلّ به الّا الفاسقین؛ به سبب قرآن، گروهی را گمراه می سازد و گروهی را هدایت می کند، و جز بدکاران را گمراه نمی سازد».
? استاد مطهری٬ عدل الهی٬ ص۲۲۹ (با تلخیص)
#گزیده_کتاب
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
اهمیت منحصر به فرد امر به معروف و نهی از منکر: یگانه اصلی که ضامن بقای اسلام است
?در روز جمعهاى در شام نماز جمعه است. ناچار خود یزید باید شرکت کند. اول آن خطیبى که به اصطلاح دستورى بود، رفت و هرچه قبلا به او گفته بودند گفت؛ تجلیل فراوان از یزید و معاویه کرد، هر صفت خوبى در دنیا بود براى اینها ذکر کرد و بعد شروع کرد به سبّ کردن و دشنام دادن على(ع) و امام حسین(ع) به عنوان اینکه اینها -العیاذباللَّه- از دین خدا خارج شدند، چنین کردند، چنان کردند.
?زین العابدین(ع) از پاى منبر نهیب زد: «ایهَا الْخَطیبُ! اشْتَرَیتَ مَرْضاةَ الَمخْلوقِ بِسَخَطِ الْخالِق» تو براى رضاى یک مخلوق، سخط پروردگار را براى خودت خریدى.
بعد خطاب کرد به یزید که آیا اجازه مىدهى من بروم بالاى این چوبها دو کلمه حرف بزنم؟ یزید اجازه نداد.
?آنهایى که اطراف بودند، از باب اینکه على بن حسین(ع)، حجازى است، اهل حجاز است و سخن مردم حجاز شیرین و لطیف است، براى اینکه به اصطلاح سخنرانىاش را ببینند، گفتند: اجازه بدهید، مانعى ندارد. ولى یزید امتناع کرد. پسرش آمد و به او گفت: پدرجان! اجازه بدهید، ما مىخواهیم ببینیم این جوان حجازى چگونه سخنرانى مىکند. گفت: من از اینها مىترسم. اینقدر فشار آوردند تا مجبور شد؛ یعنى دید دیگر بیش از این، اظهار عجز و ترس است؛ اجازه داد.
?ببینید این زین العابدین(ع) که در آن وقت از یک طرف بیمار بود (منتها بعدها دیگر بیمارى نداشت، با ائمّه دیگر فرق نمىکرد) و از طرف دیگر اسیر، و به قول معروفِ اهل منبر چهل منزل با آن غُل و زنجیر تا شام آمده بود، وقتى بالاى منبر رفت چه کرد! چه ولولهاى ایجاد کرد! یزید دست و پایش را گم کرد. گفت الآن مردم مىریزند و مرا مىکشند.
?دست به حیلهاى زد. ظهر بود، یکدفعه به مؤذّن گفت: اذان! وقت نماز دیر مىشود. صداى مؤذّن بلند شد. زین العابدین(ع) خاموش شد. مؤذّن گفت: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ»، امام حکایت کرد: «اللَّهُ اکبَرُ، اللَّهُ اکبَرُ». مؤذّن گفت: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ، اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ»، باز امام حکایت کرد، تا رسید به شهادت به رسالت پیغمبر اکرم(ص). تا به اینجا رسید، زین العابدین(ع) فریاد زد: مؤذّن! سکوت کن. رو کرد به یزید و فرمود: یزید! این که اینجا اسمش برده مىشود و گواهى به رسالت او مىدهید کیست؟ ایهاالناس! ما را که به اسارت آوردهاید کیستیم؟ پدر مرا که شهید کردید که بود؟ و این کیست که شما به رسالت او شهادت مىدهید؟ تا آن وقت اصلا مردم درست آگاه نبودند که چه کردهاند.
?آنوقت شما مىشنوید که یزید بعدها اهل بیت پیغمبر(ص) را از آن خرابه بیرون آورد و بعد دستور داد که آنها را با احترام ببرند. نعمان بن بشیر را که آدم نرمتر و ملایمترى بود، ملازم قرار داد و گفت: حداکثر مهربانى را با اینها از شام تا مدینه بکن.
?این براى چه بود؟ آیا یزید نجیب شده بود؟ روحیه یزید فرق کرد؟ ابداً. دنیا و محیط یزید عوض شد. شما مىشنوید که یزید، بعد دیگر پسر زیاد را لعنت مىکرد و مىگفت: تمام، گناه او بود. اصلا منکر شد و گفت من چنین دستورى ندادم، ابن زیاد از پیش خود چنین کارى کرد. چرا؟ چون زین العابدین(ع) و زینب(س) اوضاع و احوال را برگرداندند.
? استاد مطهری، حماسه حسینی، ج1، ص294-293 (با تلخیص)
#ذکر_مطهر
⭕️ کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
motahari_ir@
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
motahari_ir@
?عدهای از اطرافیان مرحوم آقای بروجردی (رضوان الله علیه) که در مرض فوتشان حضور داشتند، گفتند ایشان یک حالت غمناکی به خود گرفته بود و بعد گفت: رفتیم و عملی انجام ندادیم، رفتیم و دست خالی رفتیم.
?یکی از اطرافیان گفته بود: آقا شما این حرف را میزنید؟! شما دیگر چرا؟! شما الحمدلله کسی هستید که حوزه علمیه را احیا کردید، شما چقدر مسجد ساختید، چقدر مدرسه ساختید، چنین کردید، چنان کردید. ایشان حرفی نزد جز یک جملهای که در حدیث است، فرمود: «خَلِّصِ الْعَمَلَ فَانَّ النّاقِدَ بَصیرٌ بَصیرٌ»؛ عمل را خالص کن که آن نقد کننده بسیار دقیق و بیناست.
? چه اشتباه بزرگی است که انسان چنین توهمی در خیالش پیدا بشود و بگوید: من از مغفرت خدای متعال بینیازم، ما که کار بدی نکردیم که بخواهد ما را بیامرزد، حالا طلبهایمان را میخواهیم از او وصول کنیم. این احمقانهترین حرفی است که یک بنده در مسائل الهی و در رابطهاش با پروردگار بگوید.
? استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج۸، ص۱۸۰
کسی که خودش همان عیب را دارد چگونه میخواهد عیب جامعه را اصلاح کند؟!
?در تربیت، تمام قوایی که در وجود انسان هست حکمت و مصلحتی دارند. اگر در ما غرایز شهوانی هست، لغو و عبث نیست. ما باید این غرایز شهوانی را در حد احتیاج طبیعی اشباع کنیم؛ اینها یک حقی دارند. آدمهای کج سلیقهای پیدا میشوند که به خودشان یا به بچهشان که تحت کفالت تربیتشان است، فشار میآورند.
?احتیاج به بازی در بچه یکی از حکمتهای پروردگار است. یک مقدار انرژی در وجود کودک ذخیره است که او فقط به وسیله بازی میتواند این انرژی را دفع کند. انسان اشخاصی را میبیند که نمیگذارد بچه پنج شش ساله برود با بچهها بازی کند، هر مجلسی که خودش میرود بچه را هم میبرد برای اینکه تربیت بشود. جلوی خنده او را میگیرد، جلوی خوراک او را میگیرد.
?یا یک افرادی پیدا میشوند (ما دیدهایم) که چون خود او مُعَمّم است، یک عبا و عمامه و نعلین تهیه میکند، بچه هشت ساله را عمامه سرش میگذارد، عبا به دوشش میاندازد و همراه خودش این طرف و آن طرف میبرد.
?بچه بزرگ میشود در حالی که احتیاجات طبیعی وجودش برآورده نشده است، همواره به او گفتهاند خدا، قیامت، آتش جهنم. تا در سنین بیست و چند سالگی، این قوای ذخیره شده، این شهوتها و تمایلات اشباع نشده یکمرتبه زنجیر را پاره میکند.
?این بچهای که شما میدیدید در اثر تلقین پدر در دوازده سالگی نمازش بیست دقیقه طول میکشید، نماز شب میخواند، دعا میخواند، یکمرتبه میبینید در بیست و پنج سالگی یک فاسق و فاجری از آب درمیآید که آن سرش ناپیداست. چرا؟ برای اینکه شما به بهانه مقامات عالیه روح، سایر غرایز او را سرکوب کردهاید.
? استاد مطهری، آزادی معنوی، ص۱۱۵ (با تلخیص)
#گزیده_کتاب
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
شکاف طبقاتی تنها به ضرر محرومان نیست، طبقات بالا هم زیان میبرند
استقامت بزرگانی مثل سلمان و مقداد در مسیر حق از کدام ویژگی نشئت می گرفت؟
?اساس فكر شيعه در مسئله امامت با فكر اهل تسنن مختلف است و اين دو فكر از ريشه با يكديگر اختلاف دارند. لهذا به اين صورت درباره اين مسئله بحث كردن كه ما قائل به امامتيم، آنها هم قائل به امامت، ولى شرايط امامت از نظر ما و آنها متفاوت است، اساساً درست نيست. چون آن چيزى كه شيعه به نام امامت معتقد است، غير از آن چيزى است كه آنها به نام امامت معتقدند.
?كما اينكه مسئلهاى كه به اين شكل طرح مىشود كه آيا امامت به نصّ است يا به شورا يعنى آيا امام را پيغمبر بايد تعيين كرده باشد يا مردم بايد او را انتخاب كنند نيز به اين صورت صحيح نيست، زيرا آنچه شيعه در باب امامت مىگويد و مىگويد به نصّ است، غير از آن چيزى است كه اهل تسنن مىگويند و مىگويند به شوراست.
?نه اينكه درباره يک چيز بحث مىكنند و يكى مىگويد آن چيز به نصّ است و ديگرى مىگويد همان چيز به شوراست. در واقع بايد چنين گفت كه در نظر شيعه مسئلهاى به نام امامت مطرح است كه اهل تسنن از اساس آن را قبول ندارند نه اينكه در شرايطش با آنها اختلاف دارند. درست مثل مسئله نبوت است در مقابل منكرين نبوت.
? استاد مطهری، امامت و رهبری، ص۸۶-۸۵
#گزیده_کتاب
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
?اساس مسئله در باب امامت، آن جنبه معنوی است. امامان یعنی انسانهایی معنوی مادون پیغمبر(ص) که از طریقی معنوی اسلام را میدانند و میشناسند و مانند پیغمبر، معصوم از خطا و لغزش و گناهاند. امام، مرجع قاطعی است که اگر جملهای از او بشنوید، نه احتمال خطا در آن میدهید و نه احتمال انحراف عمدی، که اسمش میشود «عصمت». (ص۴۷)
?ما نباید مسئله امامت را از اول به صورت یک مسئله خیلی ساده دنیاوی یعنی حکومت مطرح کنیم بعد بگوییم آیا از نظر اسلام حکومت، استبدادی و تنصیصی است یا انتخابی؟ نه، مسئله به این شکل مطرح نیست. در شیعه، «امامت» مطرح است. یک شأن امام حکومت است و البته با وجود امام معصوم جای حکومت کردن کس دیگری نیست همینطور که با وجود پیغمبر اکرم(ص) جای حکومت کردن کس دیگری نیست. (ص۵۵)
?مسئله امامت از جنبه زعامت و حکومت این است که حالا که بعد از پیغمبر مانند زمان ایشان معصوم وجود دارد و پیغمبر وصیی برای خود معین کرده است که او در سطح افراد دیگر نیست و از نظر صلاحیت مثل خود پیغمبر استثنایی است، دیگر جای انتخاب و شورا و این حرفها نیست. (ص۵۳)
?همانطور که در زمان پیغمبر نمیگفتند که پیغمبر فقط پیامآور است و وحی به او نازل میشود، تکلیف حکومت با شوراست و مردم بیایند رأی بدهند که آیا خود پیغمبر را حاکم قرار دهیم یا شخص دیگر را، بلکه این طور فکر میکردند که با وجود پیغمبر، این بشر فوق بشر که در مرحلهای است که با عالم وحی اتصال دارد، اصلا این مسئله مطرح نیست، بعد از ایشان نیز جای این سخنان نیست. (ص۵۴)
? استاد مطهری، امامت و رهبری
#گزیده_کتاب
?کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»?
?یکی از نیازهای فردی و اجتماعی تذکرات موعظهای است، پند و نصیحت و تذکر است که مخصوصاً در صبغه دینی و مذهبی فوقالعاده مفید و مؤثر است.
?«غفلت» غیر از «جهل» است. ممکن است ما «جاهل» نباشیم اما «غافل» باشیم. متأسفانه در عصر ما به واسطه یک حالت بحران که در اجتماع پیدا شده است، منابر موعظهای کم شده است؛ همچنان که امروز شعر موعظهای نداریم، زیرا چنین روحی موجود نیست.
?منابر مرحوم شیخ جعفر شوشتری و منابر مرحوم حاج شیخ عباس قمی در عصر ما و عصر نزدیک به ما، منابر موعظهای بوده است. مرحوم آقا سید مهدی قوام منابرش موعظهای بود. غالباً پای منبر این آدم، حالی دست میداد. همچنین مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی، مرحوم حاج شیخ محمدحسن نجفآبادی.
? یادداشتهای استاد مطهری، ج۷، ص۳۹۱-۳۹۰ (با تلخیص)
آیا «موفقیت» در این جهان فقط به «مقدار تلاش» بستگی دارد؟
از نظر منطق مادّى، جهان نسبت به مردمى كه در راه صحيح و يا راه باطل، راه عدالت يا راه ظلم، راه درستى يا راه نادرستى مىروند بىطرف و بىتفاوت است؛ نتيجه كارشان بسته است تنها به يک چيز: «مقدار تلاش» و بس.
ولى در منطق فرد باايمان، جهان نسبت به تلاش اين دو دسته بىطرف و بىتفاوت نيست؛ عكسالعمل جهان در برابر اين دو نوع تلاش يكسان نيست، بلكه دستگاه آفرينش حامى مردمى است كه در راه حق و حقيقت و درستى و عدالت و خيرخواهى تلاش مىكنند:
إنْ تَنْصُرُوا اللهَ يَنْصُرْكُمْ؛ اگر خدا را يارى كنيد (در راه حق گام برداريد) خداوند شما را يارى مىكند(محمّد/۷).
استاد مطهری، انسان و ایمان، ص۴۱
کعبه، رمز وحدت و استقلال مسلمین
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «کعبه پرچم اسلام است». یعنی همان طوری که پرچمها رمز اتحاد و یگانگی جمعیتها و نشانه همبستگی آنهاست و برپا بودن آن علامت حیات آنهاست، کعبه برای اسلام اینچنین است.
در حدیث دیگری وارد شده: مادام که کعبه بپاست اسلام بپاست، یعنی مادام که حج زنده و باقی است اسلام زنده و باقی است. کعبه پرچم مقدس اسلام است، رمز وحدت و استقلال مسلمین است.
از اینجا میتوانیم بفهمیم که منظور اسلام این نبوده که مردم ندانسته و نفهمیده بروند به مکه و فقط یک سلسله مناسک که برای خود آنها نامفهوم است بهجا آورند. منظور اصلی این است که تحت لوای کعبه به صورت یک قوم واحد و ملت واحد و همعزم و همرزم گرد آیند.
استاد مطهری، حج، ص۲۴